English Version
English

اساس کار کنگره ۶۰، عشق و محبت است

اساس کار کنگره ۶۰، عشق و محبت است

دوازدهمین جلسه از دوره سی‌وپنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من» پنجشنبه 24 اسفند ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را خدمت مسافران و همسفران عزیز تبریک عرض می‌کنم. دستور جلسه این هفته وادی چهاردهم است؛ ما برای اینکه به وادی چهاردهم و عشق و محبت برسیم باید ۱۳ وادی پیشین را طی کنیم و آموزش ببینیم. در وادی‌های اول تا چهارم روی تفکر متمرکز می‌شویم و می‌آموزیم که قبل از پدیدار شدن هر قالبی باید ساختار آن را در ذهن خود متصور شویم تا به نتیجه مطلوبی برسیم. در وادی پنجم یاد گرفتیم که باید افکار و اندیشه خود را از قوه به فعل درآوریم. در وادی ششم به یکی از اساسی‌ترین مؤلفه‌های صور پنهان انسان یعنی عقل می‌رسیم یعنی می‌دانیم و آگاه هستیم که زمانی می‌توانیم فرمانده لایقی باشیم که فرمان‌بردار عقل باشیم و در مسیر ارزش‌ها قدم برداریم. در وادی هفتم در می‌یابیم که ابتدا باید راه درست را پیدا کنیم و دوم پیمودن مسیر و حرکت تا رسیدن به حقیقت یا به عبارتی برای باز کردن هر صندوق و قفلی ابتدا باید کلید آن را پیدا کرد و سپس با کلید اقدام به باز کردن قفل نمود. وادی هشتم به ما می‌گوید: با حرکت راه نمایان می‌شود. شاعر بزرگ عطار می‌فرماید:
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت

در وادی نهم بر روی نقطه تحمل خودکار می‌کنیم و صفات خود را در وادی دهم تغییر می‌دهیم. در وادی یازدهم می‌آموزیم که اگر چشمه جوشان و رود خروشان نباشیم، هرگز به بحر و اقیانوس نخواهیم رسید. وادی دوازدهم می‌گوید در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود یعنی هر آنچه کاشته‌ایم باید زمان برداشت آن فرا برسد و چه زیباست سرفصل وادی سیزدهم یعنی پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است یعنی از تاریکی‌ها و منجلاب اعتیاد خلاصی یافته و زندگی جدیدی را شروع خواهیم کرد و اما وادی چهاردهم، وادی عشق و محبت. همان‌طور که عرض کردم برای اینکه بتوانیم به این وادی برسیم باید ۱۳ وادی گذشته را طی کنیم و کاملاً آموزش ببینیم. برای مثال وقتی که یک راهنما نسبت به رهجویی که منظم نیست و شیطنت می‌کند، کمی سخت می‌گیرد، به خاطر این است که به این رهجو عشق و محبت دارد و می‌خواهد و تلاش می‌کند این شخص به درمان و رهایی برسد وگرنه راهنما با رهجو پدر کشتگی ندارد و مالی هم با هم شریک نیستند، بلکه تمام این کارها به خاطر این است که این رهجو سفر درستی انجام دهد و به رهایی و موفقیت برسد.

آقای مهندس در این وادی می‌فرمایند ما باید نسبت به تمام هستی عشق بورزیم نه فقط انسان‌ها؛ ما هرگز نمی‌توانیم یک شخص را دوست داشته باشیم ولی نسبت به محیط اطراف او بی‌اهمیت باشیم. برای مثال آقای مهندس دستور جلسه هفته درختکاری را قرار دادند تا ما بتوانیم به انسان‌ها کمک کنیم که به رهایی و درمان برسند و همچنین از محیط و طبیعت مناسب و پاکیزه‌ای برخوردار باشند و یاد بگیریم که به طبیعت احترام بگذاریم و در طبیعت آشغال نریزیم و شاخه درختان را نشکنیم. آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها می‌فرمایند یکی از بچه‌ها پیش من آمد و گفت که من در کنگره فقط شما را دوست دارم و بقیه را دوست ندارم! آقای مهندس در جواب فرمودند شما من را هم دوست ندارید چون امکان ندارد که کسی پدری را دوست داشته باشد ولی فرزندان او را دوست نداشته باشد! بنده در زمان مصرف چون هیچ وقت بیرون از خانه مصرف نمی‌کردم بالطبع درختی را هم نشکستم اما وقتی در فضای سبز می‌نشستم ناخودآگاه چمن‌ها را می‌کندم و این برایم به نوعی مشغولیت بود؛ اما در کنگره یاد گرفتم که اگر من به انسان‌ها عشق می‌ورزم باید به طبیعت و محیط زندگی آن‌ها هم احترام بگذارم.

 

تایپ متن: مسافر سعید

خدمتگزار سایت: همسفر مهران

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .