English Version
English

محبت، از خود گذشتگی است

محبت، از خود گذشتگی است

جلسه سیزدهم از دور دوم لژیون ماهشهر به استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر صادق با دستور جلسه « وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من » در روز جمعه مورخ ۲۵ اسفند‌ماه ۱۴۰۲ راس ساعت ۸ صبح در پارک فردوس ماهشهر آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر

از نگهبان و دبیر جلسه سپاسگزارم که اجازه خدمت را به من دادند. امروز خیلی خوشحال هستم که در جمع شما هستم. سعادت این پیش نمی‌آمد که به ماهشهر بیایم و در کنار شما دوستان باشم و از آقا محسن تشکر می‌کنم. قبل از هر چیز بگویم که واقعا باید قدر آقا محسن را بدانیم، آقا محسن راهنمای سیگار من بوده است و راهنمای کار کشته‌ای هستند و هر حرفی را که از ایشان می‌شنوید، به جا است و حتما شما را به جلو هُل می‌دهد.

در رابطه با دستور جلسه وادی چهاردهم که یک وادی سنگینی است و زیاد در رابطه آن نمی‌توانم صحبت کنم و فقط می‌دانم و این یک قانون در کنگره است که وقتی می‌خواهیم با ذهن صحبت کنیم خرابکاری می‌کنیم و بهترین چیزی که در این وادی هم می‌گنجد این است که انسان از تجربه‌ی خودش بگوید و این باعث می‌شود که ما در این وادی جا بگیریم و اگر بیایم با ذهن صحبت کنم حتی در عملکرد زندگی‌ام در تظاهر بروم در وادی محبت نمی‌گنجد چون آقای مهندس می‌فرماید محبت از خود گذشتگی است و باید از خودمان بگذريم و همین لژیون ماهشهر که آقا محسن و آقا احسان این لژیون را استارت زدند همین از خود گذشتگی است و امیدوارم که بتوانیم الگو بگیریم. من دیشب در آبادان استاد جلسه بودم و قبل از جلسه به دستور جلسه فکر می‌کردم و به خود گفتم در مورد این وادی چه بگویم و باز از صحبت‌های استاد امین انشعاب گرفتم و ایشان می‌فرماید که هر زمان که بخواهید محبت را بشکاف‌ید سخت می‌شود و فقط ببینید که خواسته‌های دیگران چه هستند و بتوانید کمک کنید که آن‌ها به خواسته‌هایشان برسند و در کنگره خواسته همه درمان است و در این خواسته درمان اعتیاد که افراد به کنکره می‌آیند. نقش من چیست؟ گاهی من به عنوان یک خدمتگزار و یا یک سفر اولی هستم و یک تازه وارد جدیدی وارد کنگره می‌شود من حتی یک نیم نگاه و یک لبخند از خودم نمی‌بخشم. در بعضی مواقع شاید همان را نداشته باشم ولی باید بروم و مهیا کنم که بتوانم آن را ببخشم و اگر نبخشم‌ هستی هم چیزی به من نمی‌بخشد ولی بعضی مواقع من فقط مصرف کننده هستم و صرف اینکه افرادی در حال خدمت هستند و من هم این وسط یک خودی نشان بدهم و بازیگر نباشم به مرور زمان می‌بينيد که بی حال شده‌اید و پتانسیل‌ی برای ادامه دادن ندارید و دلیلش این است که چیزی من از خودم نمی‌بخشم.

بعضی‌ها به کنگره می‌آیند و نمی‌دانند که خواست‌شان درمان است و باید اول در آنها آن خواسته را احیا کرد و بعد خودشان ادامه می‌دهند. صبح زود در مسیر که می‌آمدیم یک نسیم به صورتم خورد و یادم آمد که در همچین ساعتی به خانه بر می‌گشتم و مثلا سه روز از مصرف شیشه نخوابیده بودم و متوجه می‌شدم که برادرم تازه بیدار شده و به سر کار می‌رود ولی من سه روز بیدار بودم و آقای مهندس پای همه‌ی اتفاقات درمان اعتیاد ایستادند و این خودِ عشق است و امیداورم که بتوانیم استفاده کنیم و دو سال است که از لژیون من گذشت و انشالله دارم تلاش می‌کنم که تمدید کنم و فکر می‌کنم که غیر از این کاری نداشته باشم.

خیلی از انسان‌ها به کنگره می‌آیند و الگو می‌خواهند و اگر انسان الگو نداشته باشد واقعا گمراه می‌شود و می‌آید و راه را محک میزند و می‌بیند که چه کسی جلو دار است و اگر برفرض ببیند آن شخصی که خدمت می‌کند ظاهرش خوب نیست در کنگره نمی‌ماند. من خودم می‌خواستم که کنگره را ترک کنم و برای اینکه یک رفتار ضد و نقیض در افراد دیدم ولی برای من زود بود که قبول کنم که باید دوربین را به سمت خودم  بچرخانم و زمان گذشت تا این را بپذیرم ولی الان به عنوان یک خدمتگزار و با وجود آن تجربه یک تازه‌وارد که سفرش را شروع کرده است وقتی شخصی را به عنوان جلو دار می‌بینید و کسی که جلوتر حرکت می‌کند و ظاهرش مقداری مناسب نیست به دنبال بهانه است و عمری را با این ذهنیت جلو آمده است که همه چیز دروغ است و چیزی به عنوان باور وجود ندارد ولی وادی چهاردهم آمد این را برگرداند و گفت آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی‌ست. من روی خودم دارم کار می‌کنم که بتوانم الگوی خوبی باشم و بتوانم ایثار و گذشت داشته باشم که یک کسی بتواند وارد این راه بشود.

مرسی از اینکه به حرف‌های من گوش دادید.

 

 

گروه سایت نمایندگی ماهشهر 

عکس: مسافر اسماعیل 

تایپ و ارسال مطلب: مسافر صادق

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .