English Version
English

عشق یعنی گذشتن ازخویش،عشق درظاهرسوختن است،عشق درنهایت ساختن است.

عشق یعنی گذشتن ازخویش،عشق درظاهرسوختن است،عشق درنهایت ساختن است.

هفتمین جلسه از دوره دهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی بیهقی سبزوار روز پنج‌شنبه  با استادی راهنمای محترم مسافر محمد نگهبانی مسافر وحید و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من» در تاریخ 1402/12/24 رأس ساعت16 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
به نام نامی اولین عاشق که اوست  سلام دوستان محمد هستم یک مسافر خداوند را شاکرم که یک‌بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم، تا بتوانم آموزش بگیرم و درنهایت خدمت کنم. دستور جلسه وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت است، بسیار سنگین و پرمحتواست. خودم را در جایگاهی تصور نمی‌کنم که بخواهم از عشق سخن بگویم از آقای مهندس که این وادی‌ها رو نوشتند ممنون و متشکرم. وبه معنای واقعی توانستند عشق را معنا کنند تا من مسافر بتوانم درک کنم. قبل از وادی عشق می‌خواهم در مسیر رسیدن به آن پله‌ها را طی کنم تا عشق برای من معنا  و مفهوم پیدا کند، هزاران معنا و مفهوم در خود دارد قبل از اینکه به عشق برسم بایستی ابتدا تفکر کنم، در این مسیر یاد گرفته‌ام به چه چیزی باید فکر کنم و به چه چیزی نباید فکر کنم، چراکه تفکر درست انسان را در مسیر عشق قرار می‌دهد. یاد گرفتم در مسیر عشق نباید ناامید شوم، انسان‌هایی هستند که در این مسیر برای خدمت کردن در لژیون سردار و خدمت راهنمایی با گفته‌هایشان تو را ناامید می‌کنند،عشق به ما یاد می‌دهد که ناامید نباشیم وبه ساختن خود بپردازیم، چراکه  وادی سوم بیان می‌کند باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. انسان اگر خود جستجو نکند حتی اگر با همه کاوشگران ماهر نیز هم‌نشین باشد به موضوع واقعی نمی‌رسد، یاد گرفتم که خداوند و من مسافر یک سری مسئولیت‌هایی بر عهده‌داریم، و رسالتی داریم که بایستی قوانین هستی را رعایت کنیم و به نحو احسن آن‌ها را انجام دهیم.در مسیر عشق یاد گرفتم که تفکر، قدرت مطلق حل نیست بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید، بایستی برای رسیدن به آن تلاش و کوشش کرد،باید مراحل تزکیه در وادی پنجم را طی کرد صبر کرد، خودداری کرد،غیبت نکرد، دروغ نگفت و از ضد ارزش‌ها دوری کرد تا در مسیر عشق قرار گرفت. در وادی پنجم یاد گرفتم که به‌طور هم‌زمان در سه جهان زندگی می‌کنم، جهان خاکی، جهان خواب و جهان ذهن، مهم‌ترین آن جهان ذهن است که بایستی عشق را در آنجا به وجود آورد، تا بتوان در جهان خاکی و سایر جهان ها کاربردی کرد، برای اینکه یک ساختار به وجود آید ابتدا بایستی در جهان ذهن آن را به وجود آوریم و برای آنکه به مرحله عشق برسیم ابتدا باید بر اساس وادی ششم حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نمائیم، به کدام ندا ،ندای عقل یا ندای نفس اماره توجه کنم تا در مسیر عشق قرار بگیرم اگر به صدای عقل توجه کنم می‌توانم به مرحله عشق دست پیدا کنم .در ادامه بایستی برای رسیدن به عشق راه را پیدا کنم چراکه در وادی هفتم گفته می‌شود رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نمائیم.چه انسان‌های زیادی که فقط به دلیل اینکه راه را پیدا نکردند یا راه را اشتباه رفتند قربانی شدند وزندگی آن‌ها متلاشی شد، در اثر انتخاب راه غلط وسایل نابودی خود و دیگران را فراهم نمودند در ادامه فهمیدم که با حرکت راه نمایان می‌شود، دریافتم بعد از حرکت ،بایستی نقطه تحمل خود را بالا ببرم تا به مرحله عشق برسم .یاد گرفتم صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است انسان قابل‌تغییر است فقط کافی است به سمت نور حرکت کند .دریافتم بایستی تبدیل به چشمه جوشان شوم خدمتگزاران کنگره ۶۰ باید تبدیل به چشمه جوشان شوند تا بتوانند به مرحله عشق دست پیدا کنند .در ادامه آموختم در وادی دوازدهم در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود برای رسیدن به عشق بایستی از خویشتن گذشت‌ آن لحظه که به عشق دست‌یافتی، بدان که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است، عشق به مخلوقین خداوند اولین مرحله از عشق است، چقدر زیبا این وادی‌ها ما را به وادی عشق و محبت راهنمایی می‌کنند، بدون عشق نمی‌توان از عشق سخن گفت اولین عاشق خداوند است، تمام موجودات و تمام ذرات هستی در عشق شناورند خوبی و بدی، نار بودن و نور بودن اضطراب و استرس، شادی و خوشحالی و تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰ عشق‌اند، مهندس دژاکام و اساتید کنگره ۶۰ همه عشق‌اند، ماه مبارک رمضان عشق است ،عشق در ظاهر سوختن اما درنهایت ساختن است ،به خاطر عشق است که خداوند یک ماه از ۱۲ ماه را  ماه مبارک رمضان قرار داده تا بدن ریکاوری شده و پدیده اتوفاژی شروع به کار کند تا از نعمت سلامتی برخوردار شویم. تبدیل آتش به گلستان در مقابل حضرت ابراهیم عشق است مسیر عشق مملو از سختی‌ها و مشکلات بسیار است. از جناب دژاکام پرسیدند عشق چیست در یک جمله؟
فرمودند: هر کاری که انجام شود و بوی خدا دهد عشق است .آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.آن چیزی که قابل ارزش است محبت است، لفظ نیست ،عشق کنار هم ایستادن نیست ،عشق آن است که چترت را بازکنی طوری که اطرافیانت خیس نشوند و نفهمند برای چه خیس نشده‌اند ،عشق به لمس و سخن نیست دوسر یک کمان بی‌انتهاست. عطار در وادی هشتم  چه زیبا می‌فرماید :که گر مرد رهی میان خون باید رفت ،از پای فتاده سرنگون باید رفت، تو پای‌به‌راه در نه و هیچ مگوی خود راه بگوید که چون باید رفت.  سقوط آزاد راهنما به رهجو به خاطر عشق است اما رهجو درک درستی از آن ندارد ،داستان چیز دیگری است هدف ساخته‌شدن است. مهندس در وادی چهاردهم می‌فرماید اگر همه برنامه‌هایت درست باشد اما عشق و محبت وجود نداشته باشد ارزشی ندارد ،اگر عشق و محبت در خدمتگزاران کنگره ۶۰ نباشد خدمتشان هیچ ارزشی ندارد، بایستی کارها برای رضای خداوند باشد.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است من که می‌گویم کلام خود نیست بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست مگر معنای آن بداند که آن چیست، ارابه‌ها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین می‌گذرد نیازمندند، بشکافید آنچه شکافتنی نیست در دل‌سنگ بروید و ترکیب‌ها را جدا نمایید.
از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید ممنون و متشکرم.

عکاس:مسافرغلامرضالژیون سوم
تایپ:مسافرمحسن لژیون یازدهم
تنظیم:مسافرابراهیم لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .