English Version
English

کنگره حاصلخیزترین زمین دنیا را برای ما به وجود آورده است

کنگره حاصلخیزترین زمین دنیا را برای ما به وجود آورده است

سیزدهمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ به نمایندگی پرستار؛ با استادی پهلوان مسافر محمدرضا ، نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه " وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من " در روز چهارشنبه مورخ 23 اسفند ماه ۱۴۰۲ راس ساعت 16 آغاز به کار نمود.

 

به نام قدرت مطلق الله


سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر خدا را شکر می‌کنم که امروز هم قسمت من شد که در خدمت شما عزیزان باشم و یک بار دیگر این جایگاه را تجربه می‌کنم . این ماه مبارک رمضان را خدمت همه دوستان تبریک عرض می‌کنم وامیدوارم بتوانیم بهره‌ای که لازم است از این ماه مبارک ببریم . از همه عزیزانی که خدمت می‌کنند و در حال تهیه افطاری هستند تشکر می‌کنم و آرزو می‌کنم که به همه خواسته‌ های معقول خودشان دراین ماه مبارک برسند.
دستور جلسه وادی چهاردهم است و صحبت کردن در مورد وادی چهاردهم فقط از جانب مهندس امکان‌پذیر است چون وادی محبت وادی سنگینی است و شاید ما هنوز به ابتدای آن راه هم نرسیده باشیم چون ما بعد از سیزده وادی به وادی چهاردهم می‌رسیم و گویا این تمام ۱۳ وادی درون این وادی ۱۴ وجود دارد مثل قطعات پازلی هست که ما به این وادی ۱۴ می‌رسیم این پازل زیبا کامل می‌شود.


به نظر من همان طوری که بعد از ۱۳ وادی ما به وادی چهاردهم می‌رسیم در داخل کنگره هم شاید نزدیک به دو دهه از آن گذشته بود که لژیون سردار و لژیون مالی شکل گرفت و ارتباط خیلی تنگاتنگ و مستقیمی با این وادی محبت دارد .کسانی با محبت خالص، اول داخل کنگره بودند و آمدند و باعث شدند چراغ اینجا روشن شود و بعد من مصرف کننده ی حال خراب و بیمار  وارد شدم ،بدون آنکه هزینه‌ای متحمل بشوم و بدون اینکه ریالی هزینه کنم و در محیطی خیلی امن و خیلی مقدس آمدم و شروع کردم به سفر کردن ، بدون اینکه اطلاعی از سفر داشته باشم ، کمترین اطلاعاتی از درمان داشته باشم و با محبت خالصی که در کنگره بود باعث شد که من در مسیر درمان قرار بگیرم و همینطور ادامه پیدا کرد و ادامه دار بود .هر کسی آمد در داخل کنگره و در مسیر درمان قرار گرفت، درهمین وادی محبت قرار گرفت و همگی سعی کردند نقشی در روشن بودن این چراغ داشته باشند و همینطور در برپایی پرچم کنگره داشته باشند.

دوست دارم صحبت‌هایم را با یک مثال عرض کنم که ذهن مرا چند وقت است درگیر کرده است .یک موقعی شاید من چند عدد گردو داشته باشم و می‌توانم استفاده‌های مختلفی از این گردوها داشته باشم یا می‌توانم خودم استفاده کنم یا خانواده‌ام استفاده کنند و یا به یک نیازمند که در این دوره زمانه زیاد هستند که زباله جمع می‌کنند بدهم این‌ها استفاده کنند، خیلی هم خوشحال می‌شوند یا می‌توانم در طبیعت این ‌ها را رها کنم حالا کلاغی، پرنده‌ای بیاید این‌ها را ببرند و خدمت به هستی یا طبیعت کرده باشم و جزئی از حافظان محیط زیست قرار گرفته باشم اما می‌توانم یک کار خیلی مهم‌تر انجام بدهم چون ما در کنگره با وادی تفکر آشنا شده‌ایم و بین چند کاری که پیش رو داریم یکی را انتخاب کنیم شاید هم من این چند عدد گردو را بکارم و در آینده صاحب چند درخت گردو شوم و یا صاحب چند هزار گردو شوم و هفته پیش هفته درختکاری بود و درختکاری یکی از قسمت‌های خیلی ویژه است که در داخل کنگره خیلی به آن تاکید شده است و اگر آن اتفاق بیفتد می‌بینیم که چقدر اتفاق قشنگی است که تعدادی درخت گردو یا چند هزار گردو داریم که آن موقع هم می‌توانیم خودمان استفاده کنیم هم می‌توانند دیگران استفاده کنند هم  پرنده‌ها استفاده کنند و همه می‌توانند استفاده کنند و چقدر اتفاق قشنگی می‌افتد .
من فکر می‌کنم دقیقاً حضور در لژیون سردار ،به عناوین مختلف کمک مالی کردن به کنگره یا همین تهیه سبدی که برای تهیه افطاری گذاشته شده می‌تواند همان کاشتن بذر باشد بذری که می‌تواند یک نفر را خوشحال کند بذری که می‌تواند نیاز یک نیازمندی را برطرف کند می‌تواند کاشته بشود و از آن یک درخت تنومند به وجود بیاید و از آن، هزاران میوه همانطور که در کنگره می‌بینیم به وجود بیاید که هزاران نفر بتوانند از آن استفاده کنند و حال هزاران نفر خوش بشود .اما یک حالت دیگری هم دارد شاید آن گردو را که من در اختیار دارم شاید یک اتفاقی بیفتد، یک قماری را انجام بدهم ،شاید آن را از من بدزدند، شاید یک اتفاقی بیفتد آن گردو از بین برود، در دو سه سال گذشته خیلی‌ها را شاهد بودم خیلی بیشتر از آن عدد پهلوانی از دست داده‌اند در معامله‌های مختلف ضرر کرده‌اند یا تصادف کرده‌اند ماشینشان از بین رفته است و عزیزترین فردشان با آن ماشین تصادف کرده و از بین رفته است و خیلی اتفاق‌های دیگری که افتاده است . مثل اینکه ما در این هستی و کائنات یک وظیفه‌ای داریم که اگر درست انجام داده باشیم تشویقمان می‌کنند،از آن وظیفه‌ای را که انجام داده‌ایم محافظت می‌کنند،نگهداری می‌کنند در هستی و کائنات می‌درخشد و همیشه با یادآوری آن لذت می‌بریم و انگار اگر این کار را نکنیم یک طور دیگر از ما گرفته می‌شود و از بین می‌رود دقیقاً مثل همان گردویی است که اگر نکاریم امکان دارد که خراب بشود یا کرم آن را بخورد و یا شاید از ما بدزدند و هزار اتفاق دیگر که ممکن است بیفتد.
در کنگره من یاد گرفته‌ام که در این مسیر حرکت کنیم و بخشی از دارایی ای را که داریم بیاییم صرف حال خوش دیگران کنیم همانطور که دیگران صرف حال خوش ما کردند صرف این کنیم که خانواده‌ ها مستحکم بشود،خانواده‌ ها از هم نپاشند چون اگر فروپاشی خانواده‌ها اتفاق بیفتد معضل و ضررش گریبان‌گیر همه ما می‌شود و این اتفاق خیلی  نازیبایی است که همه ما درگیر می‌شویم.


خوشبختانه کنگره حالا در این مسیر قدم برداشته است و کار ما را خیلی راحت کرده است اینکه بخواهیم بگردیم که این بذر را کجا بکاریم ،کنگره حاصلخیزترین زمین دنیا را برای ما به وجود آورده که ما با ورودمان نکاشته برداشت کردیم .من چیزی نکاشته بودم زمانی که رهاییم را برداشت کردم .حالا اگر بیاییم یک بذری بکاریم از یک دانه گردو من فکر می‌کنم هزار عدد درخت گردو به وجود می‌آید و چه کسانی را که ما نمی‌شناسیم از آن بهره‌مند می‌شوند و زندگی‌شان نجات پیدا می‌کند، خودشان درمان می‌شوند، انواع و اقسام بیماری‌هایی که در جامعه ما و جامعه بشری گریبانگیرش است خوشبختانه در کنگره درمان می‌شود ،بیماری‌های صعب العلاج درمان می‌شود خدا را شکر من به واسطه اتفاق‌هایی ،الان در لژیون ایکس سفر می‌کنم و آنجا شاهد هستم که چه کسانی با چه مریضی‌های عجیب غریبی می‌آیند دوستانی که دکتر به آنها گفته است که شما چند ماه دیگر بیشتر زنده نیستید و به برکت کنگره و به واسطه علمی که آقای مهندس با تمام وجود به ما هدیه دادند و ما را بهره‌مند کردند آن انسان‌ها هنوز دارند زندگی می‌کنند و هنوز حال خوش دارند .
دوست دارم دراین دستور جلسه که وادی محبت است دعا کنیم که این محبت درون ما بیشتر بشود، بتوانیم محبت دیگران را بیشتر متوجه بشویم و بتوانیم بیشتر به دیگران محبت کنیم و حالا با این اصلی که در کنگره هست آشنا بشویم و با آن خو بگیریم ،تمرین و تکرار کنیم .


در کنگره اول که می‌آییم به ما می‌گویند مصرفت را نصف کن ،از خماری می‌ترسیم، از خیلی از اتفاقات می‌ترسیم ولی وقتی که در این مسیر قدم می‌گذاریم متوجه می‌شویم روز به روز حالمان خوش‌تر و بهتر می‌شود، در مسائل مالی هم دقیقاً همینطور است وقتی صحبت از کمک می‌شود شاید خیلی از ما از فقر و آن قسمت از سرمایه ما که کم می‌شود بترسیم، ولی واقعیت این است که اتفاق دیگری می‌افتد ،واقعیت این است که با بخشیدن، ما آن را با هستی و کائنات به مشارکت گذاشته‌ایم و انگار با هستی و کائنات شریک شده‌ایم و هستی و کائنات با تمام وجود در صدد این برمی‌آیند که بخششی را که ما کرده‌ایم برایمان جبران کنند .


آرزوی من این است که همه ما بتوانیم در این مسیر قدم برداریم ،سبد حمایت از تهیه افطاری را همه ما با تمام وجود حمایت کنیم و تعهدهایی را که در لژیون سردار داده ایم پرداخت کنیم ،مطمئناً همانطور که آقای مهندس می‌فرمایند وعده خداوند صادق است،روزی ما از جای دیگری فرستاده می‌شود و هر چقدر در این هستی و کائنات در صراط مستقیم حرکت کنیم هستی و کائنات هوای ما را دارند.ممنون که به صحبت ها من توجه نمودید.

همچنین در پایان کار لژیون ها ،مسافران افطار خود را در کنار یکدیگر میل کردند.

در ادامه گزارش تصویری از طبخ و پخش افطاری در بین مسافران عزیز تقدیم شما میگردد.

 

عکاس : مسافران رضا و دانیال

تایپ و ویراست : مسافران فضل الله و حسن

بارگزاری : مسافر دانیال

وبلاگ نمایندگی پرستار

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .