سلام دوستان سارا هستم همسفر
وادی چهاردهم با پیام محبت شروع میشود انسان اگر همهچیز داشته باشد اما محبت و عشق نداشته باشد دقیقا ظرف خالی است. هیچچیز در هستی وجود ندارد که قابلحل نباشد و مشکلات همه قابل شکافتن هستند، برای آنهایی که درمسیر ضد ارزش هستند دو راه وجود دارد یا باید خودشان را تزکیه و تصفیه کنند تا اصلاح شوند یا صبر کنند نیروهای مخرب با گرد بادی عظیم آنها رو گمراهی و به عمق ظلمت ببرند. چیزی که شاید در تصور نیاید اما باعث حرکت جهان و باعث حرکت انسان و چرخش او میشود اضداد است. کار اضداد و مأموریت آنها این است که تا انتها تخریب ایجاد میکند انسانهای ناآگاه با کوچکترین چیزی از خود واکنش و عکسالعمل نشان داده و بلافاصله جبران میکنند اما اگر انسان آگاه باشد صبر کرده و فکر کرده و فوری پاسخگو نیست و با آرامش عمل میکند هرچه انسان آگاهتر باشد اضداد کمرنگتر میشوند.
سلام دوستان طیبه هستم همسفر
وادی چهاردهم وادی عشق و محبت است که با پیام محبت آغاز میشود. محبت تنها چیزی است که قائل ارزش و باور است چون اگر فردی همهچیز داشته باشد و محبت نداشته باشد مانند یک ظرف تهی است. محبت نباید قراردادی به پول و مقام غیره باشد بلکه باید دوست داشتن از درون وجود داشته باشد آن زمان میتوانیم معنای محبت را لمس کنیم. آیا کسی قادر است که محبت را که عصارهی وجود جانش است را به ديگران بدون نظر گرفتن منافع خودش پرداخت کند؟ اگر منافعت را نظر نگیری و به دیگران محبت کنی ظرفت پر و پرتر میشود و آن موقع است که ديگر منفی و گزنده نیستیم، حتی اگر افراد آموزش ببینند و دومرتبه خرابی به وجود بیاورند از کلمه عشق و محبت فاصله زیادی دارند.
سلام دوستان ملیکا هستم همسفر
اگر ما به هستی نگاه کنیم قدرت جاذبه را به اشکال مختلف و گوناگون در اطراف خود مشاهده میکنیم مسئلهی جاذبه فقط مختص زن یا مرد نیست که زنی عاشق مردی میشود و یا مردی عاشق زنی میشود، نوعهای دیگری هم وجود دارد مثلاً ازگلی که خوشت میآید و بهطرفش کشیده میشوی، یا یک تابلو نقاشی، یا یک قطعهی موسیقی و یا یکتکهی طلا. بنابراین کلیهی موجودات هستی چه در صور آشکار و چه در صور پنهان دارای قدرت جاذبه هستند تا خواستههای خودشان را جذب کنند که مرتبا با اشکال مختلف در حال جار زدن هستند. یکی از خاصیتهای انسان هست که وقتی مرتکب اشتباه و یا خطایی میشود، آن اشتباه را در بیرون میبیند، در خودش جستوجو نمیکند. برای مثال همین اعتیاد که همیشه میگوییم دیگران باعث شدند که ما معتاد شدیم و یا فشار روحی باعث شده، اما باید قبول کنیم که این اشتباه، اشتباه خود ما بوده و کسی مقصر نیست
سلام دوستان فهیمه هستم همسفر
دنیا جای بهتری میشد اگر میدانستم که عشق چه قدر زندگی را زیباتر میکند، تو به گلدان کنار ایوان با عشق نگاه کن؛ گل میدهد. تو به همسایهات با عشق سلام کن؛ تمام کوچه بوی شب بو میگیرد. تو با عشق فکر کن؛ دلت دریا میشود. (ره آسمان درونست، پر عشق بجنبان، پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند) همانطور که پیداست کتاب عشق بر اساس قوانینی است که بهمنظور بازپسگیری گوهر ربودهشده جان آدمی که همان عشق است، طراحی گردیده است.(از محبت تلخها شیرین شود، از محبت مسها زرین شود، از محبت دردها صافی شود، از محبت دردها شافی شود، از محبت مرده زنده میکنند، از محبت شاه بنده میکنند) یکی از راههای تقویت تکامل انسان و بهترین عاملی که باعث میشود تا صفات ناقصه بر انسان غالب نگردد، محبت است، محبت جایی برای كینه و دیگر صفات زشت نمیگذارد. و اما عشق: عشق بههیچوجه اسیر تعریفهای عقلانی نمیشود. چون عشق اتصال به خداست و عقل از وصفش قاصر است. درواقع عشق وصل است، نه وصف. برای اینکه بدانیم عشق چه است و چه نیست، باید عاشق شویم. مقام عشق، مقامِ وحدت است. پس در این مقام دویی معنی ندارد. عشق با جاذبه اتفاق میافتد جاذبهای بین معشوقین. جاذبهای که حسها را درگیر میکند و قلبها را به تپش می اندازد حال فرقی نمیکند این عشق معشوق به معشوق باشد یا معشوق به خدا. حس آن ندای قلب من است که عقل را فرمان میدهد و عشق را در وجودم میکارد و چراغ ایمان را در دلم روشن میکند. این احساس من است که عشق و محبت را به من هدیه میدهد اگر دلم راازدوستی، مهربانی، بخشش، گذشت، افکار پاک آراسته کنم عشق به مهمانی وجودم خواهد آمد و با این ابزار الهی میتوانم بذر عشق را در وجودم زنده نگهدارم وای به حال آن دمی که خشم و کینه، دروغ و نیرنگ، افکار پلید و شیطانی را به دلم جای دهم آن زمانی ست که عشق و محبت از وجودم رخت برچیده و من چگونه آن احساس ظریف عشق را حس کنم. مسافری که وجودش را با اموج کوبنده مواد شیطانی تخریب کرده آیا میتواند صدای ظریف امواج عشق را حس کند؟ آه بر ما که با جهل و ناآگاهی بر پیکرهی وجود خود تیشه زدیم درخت عشق را با اعمال منفی خود خشکاندیم. ای دوست دیگر بس است من خستهام و پاشکستهام از راه رفتن در تاریکیها گویا روزنه نوری سبز از خالق عشق را در دوردست به چشم میخورد و من با خیره به او قدم میگذارم و با هر قدم دل را میشویم، دل را از کینه از نفرت از خیانت از گذشتهی تلخ میشویم. با شستن دل جایی را برای محبت باز میکنم و همچنان نور بیشتر راه رانشانم میدهد. نور حضرت حق روشنگر راه زندگیتان🌱
ویرایش: همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال به سایت: همسفر اشرف (لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
168