پاییز بهاریست که عاشق شده است

جلسه یازدهم از دور هشتم از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی وکیلی با استادی همسفر کاظم و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه "وادی چهاردهم" در روز یکشنبه مورخه 20 اسفند ماه 1402 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
با سلام و تشکر از نگهبان جلسه بابت جایگاهی که در اختیار من قرار دادند.  آرزوی من این بوده است که هنگام دستور جلسه وادی چهاردهم در جایگاه استاد جلسه باشم.
از سوالات بسیار مهم این است که چرا آقای مهندس پس از رهایی بی‌تفاوت نبودند و نرفتند پی کار و زندگی خودشان و کنگره ۶۰ را برای رهایی دیگران تاسیس نمودند؟
ما می دانیم که تمام وادی ها از اول تا چهاردهم مانند دانه‌های زنجیر به هم متصل هستند. من خودم خاطره خوبی از این وادی دارم و هنگامی که در کتاب عشق این جمله را دیدم که نوشته بود "آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است" با خودم گفتم که من حتماً باید این وادی که شامل دوازده  سی دی می‌باشد را بنویسم و اولین پیامی که حفظ شدم پیام وادی چهاردهم بود.
 اگر انسان عشق و محبت در وجودش باشد رهایی که هیچ، بلکه می تواند کوه را جابجا کند و به هر جایگاهی که بخواهد می‌تواند برسد و آن چیزی که ماندگارست عشق است و هر چیزی هم که بنایش بر اساس محبت باشد هیچ وقت از بین نخواهد رفت مانند همین فضای کنگره ۶۰ و تنها پیوند محبت است که ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت و این عین واقعیت است.
 هیچ کس به عمق این که واقعاً آقای مهندس کیست پی نبرده است و در آینده تاریخ خواهد نوشت که ایشان چه کسی بودند و چه کاری بزرگ و ارزشمندی انجام دادند.

اکنون جواب این سوال که چرا آقای مهندس پس از رهایی بنیان کنگره ۶۰ را بنا نهادند و دنبال مسائل شخصی خودشان نرفتند مشخص می‌شود و آن چیزی نیست جز اینکه ایشان همه را دوست دارند و دلشان می خواهد که همه مسافران به رهایی و درمان برسند حتی هنگامی که فرزندشان گفتند اگر داستان زندگی ما را بنویسید آبروی خانوادگی ما خواهد ریخت در جواب آقای مهندس گفتند نجات جان مردم از آبروی خانوادگی ما مهمتر است و این همان وادی چهاردهم هست.

خلاصه نویسی مسافر علی لژیون هفتم