جلسهی یکم از دورهی بیست و هشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه آقایان مسافر نمایندگی رودهن با استادی راهنمای مسافر رضا، نگهبانی مسافرعلی و دبیری مسافر رحمان با دستور جلسهی «وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه مورخه 21 اسفندماه ۱۴۰۲ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
وادی چهاردهم، چکیدهای از تمام وادیها است. ما یکبهیک از تمام وادیها عبور کردیم تا به عشق و محبت برسیم، باید از وادی اول که تفکر است شروع کنیم تا درب عشق محبت که همان دانایی است به روی انسان باز شود، هرچقدر دانایی انسان بیشتر باشد میتواند عشق و محبت بیشتری را کسب نماید و آن را به دیگران انتقال دهد. من عشق محبت را درون درد و رنج یافتم، هر جا نسبت به اتفاقی که برایم میافتاد دچار تنفر نسبت به طرف مقابل میشدم، حال خود را خراب و خرابتر میکردم، از دیگران فاصله میگرفتم و گوشهگیر میشدم زیرا به دانایی نرسیده بودم و مفهوم حس را نمیشناختم، نمیدانستم چگونه باید با افکار منفی مقابله کنم اما با ورود به کنگره 60 آموختم که مشکلات، رحمت خداوند است تا من با حل آنها بتوانم رشد کنم و به تکامل برسم و محبت بیشتری را در خود به وجود آورم.
هر مشکلی که برای ما پیش میآید، ما را بر سر یک، دوراهی قرار میدهد که یک راه آن نفرت و از کوره در رفتن است و راه دیگر کنترل کردن خودمان و آن مسئله است.
تفاوت انسانها با یکدیگر در عشق و محبتی است که درون آنها جاری است، هرچه عشق در درون شخصی بیشتر باشد ازتوانایی های بالاتری برخوردار خواهد بود، عشق محبت مثل طلا میماند که ارزش آن به عیار آن است و هرچی ناخالصی های آن کمتر باشد ارزش آن نیز بیشتر است. انسان هم برای اینکه بتواند رشد کند و به درجات بالای محبت دست یابد، باید بتواند درون درد و رنج ها و در مقابل مشکلات قرار بگیرد و زمانی که از آن ها را عبور کرد و درون خود به نتیجهی مطلوب رسید بندهای نفرت از درون او جدا میشود و درجه خلوص محبت او نیز بیشتر میگردد.
باید از خود پرسید که آیا من به خاطر نیازها و منافع خودم کاری را انجام میدهم یا به خاطر عشق و خدمت به دیگران؟ رسیدن به وادی عشق نیازمند تزکیه و پالایش است و این پالایش با همین پرسش آغاز میگردد. زمانی که وارد این وادی شوید فقط میخواهید تا به دیگران خدمت کنید و برای همین است که خدمت در کنگره 60 ارزشمند است و گره های درون شما باز میکند به همین دلیل است که باید از سفر اول خدمت گذار خوبی باشیم.
زمانی که برای اولین بار نزد مرزبان رفتم و درخواست خدمت گرفتن کردم، ایشان به من گفتند تا سرویس بهداشتی را نظافت کنم و من از این حرف او ناراحت شدم و درگیر بازی های ذهن شدم، اما زمانی که آن کار را انجام دادم انرژی بسیار زیادی را دریافت نمودم. برای رسیدن به محبت باید از منیت گذشت و باید عمل سالم را انجام داد، زمانی که انتخاب درستی دارید و بازی ذهن را کنار میگذارید مسائل یکبهیک حل خواهد شد و اشخاصی که به شما جذب میشوند از محبت بالایی برخوردار خواهند بود.
این همان بازی زندگی است، ما باید سعی کنیم تا از نقطه امن خود خارج شویم تا بتوانیم پیشرفت کنیم و از محبت بیشتری برخوردار باشیم.
و در پایان باید بگویم که محبت صورت مسئلهی عشق است، ما اگر میخواهیم از درون به عشق برسیم ابتدا باید مسئلهی محبت را در خود حل نماییم.
عکاس: مسافر نصرالله
تنظیم و ارسال: مسافر امیر
- تعداد بازدید از این مطلب :
197