English Version
English

زمانی که من خودم را دوست داشته باشم می‌توانم اطرافیانم را دوست داشته باشم

زمانی که من خودم را دوست داشته باشم می‌توانم اطرافیانم را دوست داشته باشم

دهمین جلسه از دوره‌ پنجاه و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ به نمایندگی پرستار؛ با استادی مسافر راهنما مسعود ، نگهبانی مسافر داود و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "وادی چهادهم و تاثیر آن روی من" در روز دوشنبه مورخ 21 اسفندماه ۱۴۰۲ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

 

به نام قدرت مطلق الله

یک بار دیگر خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که توانستم در این جایگاه ،قراروآموزش بگیرم و خدمت کنم .از راهنمای عزیزم آقا رضا صبایی بسیار سپاسگزار هستم که باعث شدن این جایگاه بسیار ارزشمند را تجربه کنم و در کنار شما عزیزان لذت ببرم .یک تقدیر و تشکرهم می‌کنم ازهمه کسانی که در جشن تولد من حضور داشتند و ما را یاری کردند ،من اصلاً فکر نمی‌کردم که چنین  جشن پرشکوهی باشد من به شخصه لذت بردم از حضور شما عزیزان امیدوارم که شما هم بتوانید تجربه کنید.


در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم امیدوارم از برکات این ماه همه شما عزیزان برخوردار شوید. در خصوص وادی چهاردهم یک مطلبی به ذهنم رسید قبل از اینکه این را بگویم در وادی چهاردهم از سه تا خطابه صحبت می‌شود اضداد، امواج و زنجیره‌های عشق.اضداد همان تکانه و نقش تکاملی را برای ما در هستی ایجاد می‌کند، امواج نقش فرستنده و گیرنده ما را فعال می‌کند، زنجیره‌های عشق این است که ما در کنگره کنار هم از آن برخوردار می‌شویم .آقای مهندس در سی‌ دی توضیح کامل فرمودند، داشتم به این مسئله فکر می‌کردم زمانی که من خودم را دوست داشته باشم می‌توانم اطرافیانم را دوست داشته باشم زمانی که به معنای واقعی عشق را در درون خودم بتوانم هضم بکنم و آن را شعله ور بکنم می‌توانم به دیگران عشق بورزم اگر این عشق در درون من زنده باشد اگر من آموزش‌ها را درست گرفته باشم، آن موقع من می‌توانم به نزدیکان خودم به اطرافیان خودم عشق بورزم و به آنان محبت کنم و محبت را دریافت کنم و از اینکه به من محبت می‌کنند ناسپاس نباشم.


زمانی که من مواد مخدر مصرف می‌کردم عشق ورزیدن من به دیگران مبنایش به خاطر مواد مخدر بود اگر در سطح بالا قرار داشتم از این طرف بام می‌افتادم ،اگردرسطح پایینی بودم حتی به خانواده خودم هم توجه نمی‌کردم اما زمانی که من با کنگره آشنا شدم و به تعادل نسبی رسیدم این قضیه قصه‌اش فرق می‌کند. بازمی‌شود گفت که مواد مخدر یا همان خمر من باید به گونه‌ای باشد که بتوانم معنای واقعی عشق را دریابم خب من چطوری می‌توانم این عشق را دریافت کنم؟ زمانی که من می‌آیم اینجا آموزش می‌گیرم این آموزش به آرامی کاربردی می‌شود و تزکیه و پالایش در کنگره شروع می‌شود.


در وادی چهاردهم از امواج صحبت می‌شود.می‌گویند امواج وجود خارجی دارند به قول  آقای مهندس قابل لمس هستند و تمام امواجی که از هستی به ما وارد می‌شود این امواج دردرون من هم هست، این دیگر بستگی به تزکیه و پالایش من دارد که بتوانم این امواجی را که از هستی به سمت من روانه می‌شود قدرت و شدت بیشتری پیدا بکند،بتواند آن عشق واقعی را بروز بدهد، وقتی امواج می‌آید مثل خورشید تابان برای همه یکسان می‌آید این دقیقاً آن حس های درونی من است چه اتفاقی در درون من است که چقدر تزکیه و پالایش دارم یا چقدر در لشکرنیروهای منفی قراردارم یا لشکر نیروهای مثبت قرار دارم، این امواج وقتی دریافت می‌شود حاصلش می‌شود آن چیزی که اتفاق می‌افتد اگر حس خوب دریافت کردم حس خوب اتفاق می‌افتد اگر حس منفی دریافت کردم حس منفی اتفاق می‌افتد.

 

 

خب نقل قول از آقای مهندس می‌کنم که می‌فرمایند آدم‌های بزرگ ،اولیا خداوند صبح تا شب زحمت می‌کشند ولی هیچ وقت از نظر فیزیولوژی و هیچ وقت از نظر درونی خسته نمی‌شوند و کم نمی‌آورند مشخص است این‌ها انرژیشان را از جای دیگر دریافت می‌کنند وقتی من در صراط مستقیم قرار داشته باشم قطعاً من هم از این قضیه مستثنی نیستم و آن انرژی‌های مثبت را دریافت می‌کنم شاید من کنترل یک خانواده برایم سخت باشد کنترل یک سازمانی که در آن خدمت می‌کنم به عنوان مدیر برایم دشوار باشد، اما وقتی در داخل کنگره قرار می‌گیریم می‌بینیم که فرماندهانی هستند که تمام و کمال می‌آیند اینجا و خدمتگزار هستند و هیچ وقت ناله نمی‌کنند و کم نمی‌گذارند .جالب توجه اینجا است که در خارج از کنگره اگر شخص مدیر شرکتی هست اگر یک سازمانی را اداره می‌کند در ازای آن خدمتی که می‌کند پول دریافت می‌کند و انرژیش بالا می‌رود، ولی دراینجا برای خدمت،مواجبی دریافت نمی‌کند بلکه اینجا یک پولی را پرداخت می‌کند یک خدمتی را ارائه می‌دهد و در ازای آن خدمتی که می‌کند آن انرژی به آن برمی‌گردد.


امیدوارهستم که همه ی ما در راه صراط مستقیم،عشق را خوب دریافت کنیم و درراستای آن قرار بگیریم،آن عشقی که نسبت به اولاد و پدر و مادرمان داریم با عشقی که مد نظر کنگره هست فرق دارد.عشق کنگره ای یعنی گذشتن از مال،جان،خواسته های نا معقول در هستی و...،باید ببینم چقدر میتوانم در خودم این را نهادینه کنم که بدون هیچ چشم داشتی به دیگران خدمت کنم،در کنگره ،خدمت، بدون توقع هست.برخلاف فکری که عزیزان تازه وارد میکنند که تصور دارند اینجا خدمتگزاران حقوق میگیرند اما اینطور نیست،همگی با عشق از مال و جان و وقتشان میگذارند و خدمت میکنند.خیلی ممنونم که به صحبت های من توجه کردید.

 

عکاس : دانیال از لژیون دوازدهم
تایپ و ویراست :مسافر فضل الله از لژیون سوم
بارگزاری : مسافر دانیال


سایت نمایندگی پرستار

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .