جلسه دهم از دوره نوزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 با دستور جلسهی الهام از رمضان با استادی راهنمای محترم مسافر حسین و نگهبانی راهنمای محترم مسافر غلامرضا و دبیری مسافر حسن روز پنجشنبه 1402/12/17 ساعت 16:00 آغاز بکار نمود.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
از همگی عزیزان و ایجنت آقا محمود تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و مدتی بود که این جایگاه را تجربه نکرده بودم، من 58 سال سن دارم و 40 سال از آن را درگیر اعتیاد بودم.
من با هر فردی که همنشین باشم مانند آنها میشوم، اگر با پنج نفر خوب بگردم، ششمین نفر من هستم و اگر با پنج نفر بد بگردم، نفر ششم من هستم، برای مصرف مواد خیلی تاوانها دادهام، پول سلامتی خانواده و غیره من بهجایی رسیده بودم که میخواستم خانوادهام را رها کنم و با سرمایهام فقط مواد مصرف کنم.
مهندس را خداوند سر راه من که خیلی به دنبال راه نجات بودم قرارداد، هر کاری را انجام میدهم باید درباره آن تحقیق کنم، برای مثال خیلیها میخواستند از مواد مخدر جدا شوند ولی راهشان، راه درستی نبوده و باید ببینیم که چه کسی در چه موضوعی موفق است.
زمانی که به تهران و کنگره 60 پیش آقا کوروش رفتم متوجه شدم که این بهترین راه است، ما در زندگی با خانوادهام خیلی مشکلات داشتیم به دلیل اینکه نظم نداشتم، روزهای چهارشنبه که با همسفرم به تهران برای صحبتهای آقای مهندس میرفتیم، ناهارمان را هم در ماشین میخوردیم و یا در ترافیک گیر میکردیم و نیمهشب به منزل میرسیدیم و پنج روز در هفته هم این مسیر را میرفتیم و تمام این سختیها را پشت سر میگذاشتیم ولی یک نفر احیا میشد، وقتی یک نفر وارد کنگره میشود تمامی خدمت گذاران در برابرش مسئول هستند شاید آنیک نفر امید بیست نفر باشد.
من شرایط خیلی بدی داشتم وزنم به 45 کیلو رسیده بود و از خانه بهسختی بیرون میآمدم و از زندگی سرد شده بودم اما ایستادگی کردم زیرا این راه جواب میدهد، شما باید گذشت و یا یک کاری انجام بدهید و یا بهاصطلاح یک بذری بکارید که انتظار میوه داشته باشید، بعضیاوقات وقتی کاری را بلد نیستیم بهتر است آن را انجام ندهیم مثل وقتیکه در اقیانوس گرفتارشدهایم و اگر پارو بزنیم هیچ ثمری ندارد و فقط خودمان را خسته میکنیم.
محمود آقا از رهجو های خوب من بود و کنگرهای شد، راهنمایم همیشه میگفت که راهنما باید وقتی از صندلیاش بلند شد کسی را جای خودش بنشاند و من خوشحالم که آقا محمود و آقا علیاکبر هستند، رهجو مانند فرزند راهنما است و رهجو پناه میآورد به راهنما که از بیماریاش نجات پیدا کند، من واقعاً از آقا محمود راضی هستم و امیدوارم که ایشان در زندگیاش موفق باشد.
مسافر محمود: چند وقتی است که یک موضوع ذهن من را درگیر خود کرده کم دیدهام که کسانی در مورد سفر دوم صحبت کنند چونکه خیلیها فکر میکنند که وقتی وارد سفر دوم شدند همهچیز گلوبلبل میشود اما اینگونه نیست، شاید باورتان نشود من 11 ماه در سفر اول بیکار بودم آخرهای سفرم بود که همسفرم گفت نمیخواهی سرکار بروی؟
آنکسی که باعث بیکاری من شده بود سروقت کار را میآورد برای من، ده روز مانده به رهایی شخصی که قبلاً میشناختم من را سرکار برد و من چند ماه آنجا ماندگار شدم. منبعد از رهایی کارگری هم کردم چون باور داشتم این مسیری که درونش پا گذاشتهام باید از صفر شروع کنم و بعد از مدتی کاری را پیدا کردم در سفر دوم و بعد از مدتی هم آن کار را از دست دادم ولی چون به مسیر باورم داشتم گفتم که این نشانهای از سوی خدا است و کار خود را شروع کردم.
حتی در مسیر هم سختیهای زیادی داشتم ماشین خود را فروختم و خیلی مشکلات دیگر ولی چون به مسیر باور داشتم ماندم و امروز که در این جایگاه هستم یکشبه و آسان به دست نیامده است و این را میگویم که کسانی که به سفر دوم رسیدهاند فکر نکنند که همهچیز تمامشده است و پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است، از راهنمای خودم حسین آقا خیلی تشکر میکنم از ایشان خیلی آرامش میگیرم و از همسفرم که همیشه همراه من بودند و از راهنمای همسفرم تشکر میکنم، از همه عزیزان که مشارکت کردند در جشن تولد ما.
صحبتهای همسفر: از راهنمای خودم خیلی تشکر میکنم و از راهنمای مسافرم، حسین آقا، ایشان خیلی برای ما زحمت کشیدند و وقتیکه وارد کنگره شدیم در زندگیمان خیلی مشکل داشتیم و در آستانه جدایی بودیم و مسافرم مواد دیگری که مصرف میکرد زیاد اثراتش پیدا نبود ولی وقتیکه مصرف شیشه و قرص را شروع کرد در مدت کم خیلی تخریب داشت ولی بهواسطه داییام که کنگرهای بود کنگره به ما معرفی شد و آمدیم و سفر کردیم و به رهایی رسیدیم ولی خیلی سختیها در این راه کشیدیم تا امروز به این جایگاه برسیم.
صحبتهای راهنمای همسفر: به حسین آقا و آقا محمود و همسفرشان تبریک میگویم و همسفر ایشان خیلی خوب سفر کرد و یکی از رهجو های خوب من بود و اکنونکه ایجنت هستند خیلی سختیها در این راه کشیدهاند و همچنین مسافرشان و همسفرانی که با مشکلات وارد کنگره میشوند بدانند که همه سختیها و مشکلات دارند ولی نتیجه را کسانی میبینند که بمانند و بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
- تعداد بازدید از این مطلب :
523