به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان فرزاد هستم یک مسافر،
اگر بخواهم در مورد دستور جلسه این هفته صحبتی داشته باشم باید بگویم؛ ازدواج را خداوند برای بقای انسان در کره زمین قرار داده و به رسمیت شناخته شده است، و ارزش بالایی دارد و برای تکامل و ارتقا در مسیر زندگی موجودات را به صورت زوج آفرید و به همین دلیل ازدواج اساس و بنیان وجود، موجود است. بنیانگذاران نسل بشریت آدم و حوا بودند و تعهدی است که بین زن و مرد قرار داده شده است. نیاز عاطفی و ادامه سلسه انسان امر مقدسی که مورد تأیید و تأکید اسلام و بزرگان مکتب و پشتیبان سرزمین ما بوده است.
البته ازدواج نیازمند بستری مناسب است. این بستر شاید در سطح کره زمین بستر نامناسب و سخت شده است. در نسلهای جدید به علت مسائل مختلف، سن ازدواج تغییر کرده است. مثلأ اگر کسی در گذشته کلاس ششم ابتدائی بود مدیر کل میشد، اما الان فقط ۴۰ سال ادامه تحصیل افراد زمان میبرد و شرایط اقتصادی نیز دشوار شده است. قبلأ پدر و مادرها یک اتاق هم درست میکردند، آن طرف خانه برای عروس و داماد، اما الان شرایط فرق میکند. مقیاس حقوقها با خرج زندگی جور در نمیآید، بنابراین افرادی که نمیتوانند ازدواج کنند مقصر خودشان نیستند، فکر نکنند که برای زیبایی و یا تحصیل کرده نبودن و یا وضعیت مالی خوبی نداشتند موقعیت ازدواج ندارند؛ اینگونه نیست.
ازدواج یک مثلثی دارد؛ یک ضلع آن خانم، ضلع دوم آقا و ضلع سوم سنخیت و یا شرایط اقتصادی بوده و قضیه سنخیت خیلی در ازدواج مهم است. آیا اینها با هم سنخیتی دارند و یا خیر؟ منظورم از سنخیت داشتن نقاط مشترک با یکدیگر است. چون ازدواج مانند یک هندوانه در بسته است به این دلیل دنبال عشقهای افلاطونی نگردید! که فقط در کتابها است. یک مقدار علاقه باشد و همدیگر را دوست داشته باشند کافی است، چون هر چه بگذرد شرایط سختتر میشود. مهم این است که مرد قدرت و جوهره در کار داشته باشد. اگر توان آن را نداشته باشد باید کمکش کرد تا زندگی را بچرخاند.
اگر نگاه کنید تمام کسانی که ازدواج کردهاند، الان سرمایههای بسیاری دارند که روز اول هیچ چیز نداشتهاند، در طول سال زندگی زن و مرد با کار کردن کمکم توانستند ثروت جمع آوری کنند، اینکه کسی باشد که از لحاظ اقتصادی کامل باشد، چنین چیزی وجود ندارد. یک سنخیت را در نظر بگیرید برای ازدواج و دیگر زیاد سخت نگیرید. فرد میخواهد ازدواج کند باید نقاب از چهره خود بردارد و برای انتخاب همسر تمام خصوصیات و شرایط خود را به همسر بگوید. ازدواج یک معامله نیست که بگوییم اگر ضرر کردیم فرصت برای جبران باقی است. ازدواج پیمان مقدسی است که باید تا آخر عمر دوام داشته باشد، بنابراین باید به شرایط آن پیش از ازدواج توجه کرد. زمانیکه 2نفر میخواهند ازدواج کنند باید به نقطه مشترک برسند، اگر رسیدند برای ازدواج مناسب هستند. در ازدواج چند اصل اساسی وجود دارد که برای موفقیت در انتخاب همسر و موفقیت بعدی این اصلها نقش مهمی دارند.
اصل اول: مسئله تناسب است. با همدیگر از هر جهت تناسب داشته باشند. تناسب اخلاقی، رفتاری، گفتاری و تناسب در رشد عاطفی، فکری تقریبأ یکسان باشند و همدیگر را درک کنند. کسی که به بلوغ فکری و عاطفی نرسیده باشد معمولأ کارش به عدم تفاهم زناشویی و به جدایی منجر میشود.
اصل دوم: تناسب اجتماعی و اقتصادی، دختر و پسری که میخواهند ازدواج کنند بهتر است قشر اجتماعی و اقتصادی هم سطح خودشان باشند، یعنی پدر و مادر و اطرافیان هر دو طرف از لحاظ شغلی، تحصیلات، از نوع پوشاک، آداب و رسوم، احترام و … در یک سطح یا نزدیک به هم باشند. البته چنین نیست که اگر خانواده دختر و پسر فاصله طبقات زیادی داشته باشند، هیچ وقت خوشبخت نمیشود، بلکه در صورتی که قبلأ مسائل خود را حل کرده باشند و با شناخت و آگاهی کامل ازدواج کنند، ازدواج موفقی خواهند داشت.
اصل سوم: تناسب در تحصیلات و آگاهی درک و شعور و تناسب در تحصیلات و اطلاعات از دیگر مواردی است که در تحلیم و دوام ازدواج نقش مهمی دارد، فاصله تحصیلات معمولأ فاصله نگرش نیز در پی دارد و در نتیجه زن و شوهر نمیتوانند همدیگر را به خوبی درک کنند.
اصل چهارم: تناسب سن دختر و پسری که میخواهند ازدواج کنند باید از لحاظ سنی فاصله سنی زیادی نداشته باشند، این فاصله سنی زیاد معمولأ فاصله نگرش و فکری را نیز به دنبال خواهد داشت. همه باید در زندگی توجه داشته باشیم که سعادت و خوشبختی زندگی زناشویی به مقدار زیادی به موضوعات کوچک بستگی دارد، به این معنی که عادت کوچک و به نظر ناچیز شخص ممکن است باعث عصبانیت و عدم کنترل خشم و آزردگی همسرش گردد.
اصل پنجم: اصل مهم گذشت و فداکاری است. در بحث سنخیت به معنای تناسب، مناسبت و سازگاری گفتهاند. حتی دوقلوها صفات و خصوصیات کاملأ مشترکی ندارند. همه انسانها هر چقدر هم تناسب، توافق، تفاهم و شباهت بیشتری داشته باشند باز هم در صفات و خصوصیات اختلاف دارند. بنابراین برای یک زندگی خوب و موفق باید گذشت و فداکاری داشت تا زندگی روال عادی و طبیعی خود را طی کند، همسفران در کنگره ۶۰ این گذشت و بخشش را تجربه کردهاند تا توانستهاند اعتیاد را شناخته و به واسطه آن همراه و همسفر خوبی برای مسافر خودشان باشند چون کنگره قوانین درست زندگی کردن را آموزش میدهد و زندگیهای ناقص، را تبدیل به زندگی بدون عیب و نقصد میکند. آموزش درست پایه اصول زندگی است.
اصل ششم: احترام گذاشتن متقابل است، و بهترین الگو والدین شخص هستند و ویژگیهای مثبت یکدیگر مهمترین اقدامات برای استحکام و بقای زندگی مشترک است.
زن پارسا کند مرد درویش را پادشاه
بنابراین زندگی کردن یک هنر است و آموزش گرفتن و بکار بردن آن هم هنر است. گاهی یکسری نکات پیش پا افتاده و کوچک باعث ویرانی زندگیها میشود. سدی به آن عظمت و بزرگی که جلوی میلیونها لیتر آب را گرفته است فقط یک تَرک خیلی کوچک میتواند همه چیز را ویران نماید.
اصل هفتم: بهداشت، رعایت نکردن بهداشت یکی از دلایل دور شدن زوجها از یکدیگر است. در بین مرد و زن مثلث دیگری ترسیم میکنیم؛ که یک ضلع فرد مذکر، ضلع دوم فرد مؤنث و ضلع سوم روابط فی مابین، بین دو نفر که میخواهند با هم زندگی کنند و در ازدواج سایه و حس را بوجود آورید، تا جاذبه هم بوجود آید. اگر از دیدگاه دیگر کنگره ۶۰ نگاه کنیم فردی که به درمان میرسد حداقل تا یک سال به این مسائل نباید فکر کند. به موضوع مهم ازدواج یک سال بعد رهایی باید بیشتر توجه کرد.
نویسنده: مسافر فرزاد لژیون یکم
تنظیم و ارسال: مسافر کامران لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
6273