هشتمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی میرداماد با استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی راهنما همسفر مریم و دبیری راهنما همسفر جواد با دستور جلسه «هفته همسفر» در روز پنجشنبه 21 دیماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا عرض تبریک دارم این روز فرخنده را خدمت سرکار خانم آنی بزرگ که درواقع یک الگوی کامل و بدون نقص برای تکتک همسفران عزیز هستند؛ الگویی از عشق، محبت، صبر، عطوفت و مهربانی و هر آنچه صفات خوب و انسانی که در ایشان وجود دارد. تبریک خدمت استاد جهانبینی استاد امین و خدمت خانم شانی و خانم کماندار. عرض تبریک و شادباش خدمت تمام همسفران کنگره ۶۰ در سراسر شعب بهویژه همسفران شعبه میرداماد.
در بند ۸ از نوشتار قوانین کنگره ۶۰ آمده: واژه همسفر به کسی اطلاق میشود که سابقه اعتیاد به مواد مخدر ندارد و در جهت تعالی اهداف کنگره ۶۰ تلاش میکند. زمانی که صحبت از هدف کنگره ۶۰ میشود باید بدانیم که هدف کنگره ۶۰ درمان یک مسافر است و مهمترین اصل درمان این است که یک مسافر باید خواسته قوی برای درمان اعتیاد داشته باشد و در کنار این خواسته، همه اعضا دستبهدست هم میدهند تا یک مسافر به درمان و رهایی برسد.
در کلامالله میفرماید: «و ان لیس للانسان الا ما سعی، انسان هیچچیزی نیست مگر سعی، تلاش و کوشش خودش»؛ یعنی اینکه یک مسافر در مسئله درمان و رهایی درمانگر اصلی خودش است. میخواهیم نقش یک همسفر را در درمان اعتیاد مسافر بدانیم که من در کنگره چه نقشی دارم و اصلاً چرا باید در این مکان حضورداشته باشم؟
در کنگره ۶۰ به همسفر بال پرواز گفته میشود و یک همسفر زمانی میتواند بال پرواز یک مسافر باشد که جایگاهش را تغییر بدهد؛ برای مثال اگر من زهرا همان زهرای سابق باشم با همان طرز تفکر و همان صفات غلط نمیتوانم همسفر خوبی برای مسافرم باشم. زمانی که ما میخواهیم یک ساختمان جدید بنا کنیم اول بایستی ساختمان قبل را خراب کنیم و بعد گودبرداری و پیریزی کنیم و ساختمان جدید را بنا کنیم؛ بنابراین من زهرا هم باید تغییر کنم و صفات خوب را جایگزین صفات اشتباه و غلط کنم.
همانطور که یک پرنده برای پرواز به بال نیاز دارد، یک مسافر هم حکم آن پرنده را دارد و همسفر بالهای اوست تا مسافر با کمک وی رهایی آسانتری را داشته باشد.
دستور جلسه وادی دوازدهم و جشن همسفر ارتباط تنگاتنگی باهم دارند؛ زیرا امر اول و خواسته یک همسفر در زمان ورودش به کنگره نجات خانواده و درمان مسافر است و زمانی که وارد آموزشهای کنگره شد و صبر را سرلوحه کار خود قرار داد در آخر امر، امر اول برایش رقم میخورد؛ آخر امر زمانی است که رهایی مسافر به دست جناب مهندس امضاء میشود.
زمانی که کنگره ۶۰ مرا بهعنوان یک همسفر پذیرفت من متوجه میشوم که نباید انگشت اشاره سمت مسافرم باشد و این را فرامیگیرم که زندگی که در حال نابود شدن و ویرانی است و یا اگر هم ویران و یا نابودشده را با هم از نو بسازیم. در اینجا واژه من و تو دیگر معنایی ندارد و از واژه ما استفاده میشود؛ باید چشمها را شست و بهگونهای دیگر دید. به فرموده استاد امین: «من بهعنوان همسفر اینجا نیامدهام که نقش سیاهی لشکر را بازی کنم، بلکه من نقش مکمل دارم».
یک همسفر باید ازنظر آموزش، یادگیری و جهانبینی خیلی قوی باشد تا بتواند در درمان اعتیاد مسافر پیشرونده باشد و به او کمک کند تا صعود پیدا کند. یک همسفر بایستی سیستم ایکس را بشناسد و بداند که مواد مخدر و اعتیاد چیست؟ این را بداند که در اثر اعتیاد چه آسیبهایی به جسم مصرفکننده واردشده و در حال حاضر باید چهکاری انجام دهد تا این سیستم تخریبشده بازسازی شود؟ زمانی که یک همسفر اینها را فراگرفت آن موقع مسافر خود را درک میکند و زمانی که درک کرد متوجه میشود که اعتیاد یک بیماری است و زمانی که به چشم یک بیمار به مسافر نگاه کرد، درمان هر دو راحت و آسان میشود.
مسافر و همسفر از هم جدا نیستند؛ چراکه هر دو در اسارت تاریکیها بودند؛ مسافر با مصرف مواد مخدر و من زهرا هم با ضد ارزشهایی مثل منیت، غرور، بدبینی، ناامیدی، ترس، کبر و مصرف سیگار و قلیان و غیره سیستم ایکس خودم را از تعادل طبیعی خارج کرده بودم؛ بنابراین به این باور میرسم که من هم بیمار هستم و نیاز به درمان دارم. همه این مسائل نشان میدهد که من زهرا در کنار یک مصرفکننده آسیبدیدهام و سیستم فیزیولوژی من از تعادل خارجشده و نیاز به درمان دارد، چگونه درمان میشوم؟ مسافر با داروی OT همراه با آموزش جهانبینی و همسفر هم فقط با آموزشهای ناب و فرمانبرداری از حرف راهنما. سرکار خانم آنی خطاب به همسفران میفرمایند: «همسفران در این مکان مقدس یاد میگیرند که محبت کردن به خانواده و مسافر، بسیاری از مشکلات زندگی را حل میکند؛ همسفر باید بداند که قویترین اسلحه در زندگی محبت است.»
به فرموده خانم شانی من بهعنوان یک همسفر یا مسافر یاد میگیرم که در حضور فرزندانم به دیگری بیاحترامی نکنم، در خانه، فرزندان را یارکشی نکنم و از همسرم بدگویی نکنم؛ زیرا فرزند من روزی علیه خودم نافرمانی میکند. اگر امروز در بین ما مسافرانی هستند که تلاش کردند تا همسفران خود را به کنگره بیاورند ولی موفق نشدهاند و یا همسفر کنگره را قبول ندارد، نگران نباشند؛ اما امروز با دادن پول و یا طلا از آنها قدردانی کنید. مسافرانی هم که اجازه نمیدهند همسفرشان به کنگره بیاید نباید انتظار داشته باشند که نقش یک همسفر را اجرا کند، برای این مسافر در ادامه سفر امکانپذیر است؛ اما کمی سخت است و به تعبیر استاد امین: «اختلاففاز پیدا میکنند. شخصی که به همسفر خود اجازه نمیدهد که به کنگره بیاید مثل این است که آقا آلمانی صحبت میکند و خانم عربی و حرف همدیگر را متوجه نمیشوند.»
امروز در این جشن زیبا قرار است اتفاقات زیبایی رخ بدهد؛ خیلی از افراد سفر اولی امروز تصمیم میگیرند که درست سفر کنند و با درمان خود بهترین هدیه را برای خود و خانوادهشان رقم بزنند؛ زیرا راه درمان پیداشده، واقعاً به دنبال چه هستیم؟ بیایید و درمان شوید و از تجربه انسانهای آگاه استفاده کنید و تصمیم نهایی را بگیرید تا در شما اعتمادبهنفس بالا برود. این را بدانیم که خیلی وقتها خیلی زود دیر میشود و خیال نکنیم که همیشه وقت برای دلجویی از هم را داریم. اگر روزی من زهرا از این جهان خاکی رفتم هیچچیز و هیچ فردی نمیتواند جای خالی مرا پر کند، پس همین امروز تا در این کره خاکی حضور داریم قدر با هم بودن را بدانیم و از هیچ محبتی دریغ نکنیم.
به فرموده استاد امین: «انسان خوب انسانی است که در تلاش و تفکر است که دردی را از دردمندی کم کند و دردی را درمان کند؛ اما انسان بد، انسانی است که همیشه در این تفکر است که چه چیزی نصیب من میشود؟»
امروز اینجا هستیم تا تشکر و قدردانی کنیم از همسفران باگذشت و صبوری که گریهها و نالههای شبانهشان تا اوج آسمانها رفت و دم نزدند و صبر پیشه کردند؛ همسفرانی که ایستادگی و مقاومت کردند و بین ماندن و رفتن، ماندن را انتخاب کردند؛ همسفرانی که عاشقانه و صادقانه در کنار مسافران خود سفر کردند و مردانه پای پیمان و عهدی که در زمان ازدواج بسته بودند ایستادند. به قول شاعر:
هرکه در عشق، سر از قله بر آرد هنر است
همه تا دامنه کوه تحمل دارند
مادر و یا همسر و یا خواهرانی که حرفها شنیدند، زخمزبانها شنیدند، بیمهریها دیدند، تحقیر شدند، کنایهها شنیدند و بیعدالتیها دیدند ولی صبوری کردند. همسفری که روزی بود که در خانهاش شاید لقمه نانی نداشت تا برای فرزند خود بگذارد، ولی زیر بار آن فشارها و بیپولیها و نگاههای تمسخرآمیز و حقارت سر خم نکرد و ایستادگی کرد، چون یاد گرفته بود درختان ایستاده میمیرند. تمام آن تلخیها را به جان خرید تا امروز با لبخند به خودش افتخار کند و امروز بر روی شانه خودش بزند و بگوید: آفرین همسفر! اگر آن تاریکیها را تجربه کردی امروز به عظمت روشنایی و این شور و شعف هم پی بردی، پس آن تاریکیها ارزش این روشناییها را داشت.
مردی که روزی فرشته عذاب من بود امروز فرشته رشد و ارتقاء من شده است. امروز متوجه صحبت استاد امین و جناب مهندس شدم که فرمودند: «من خودم، تقدیرم را نوشتم و خودم این زندگی را پذیرفتم و خودم بر مبنای حسم انتخاب کردم و بعد در این جهان خاکی در کنار این مسافر قرار گرفتم.» امروز روز شکرگزاری و قدردانی است که خداوند میفرماید: «لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق، افرادی که نتوانند از مخلوقین روی زمین سپاسگزاری کنند قطعاً نمیتوانند از خالق هستی سپاسگزاری کنند.» به فرموده جناب مهندس امروز مسافران با دادن طلا، پول، دلار و ... از همسفران عزیز تشکر و قدردانی میکنند.




.jpeg)

.jpeg)




.jpeg)
تایپ: راهنما همسفر زهرا م.
رابط خبری: راهنما همسفر زهرا (لژیون نوزدهم)
عکس: مرزبان خبری، همسفر فرح
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون شانزدهم)
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
3162