همسفر زهرا
اولین روزی که به کنگره آمدم افرادی که شالهای رنگی داشتند چهرهشان طوری بود که انگار آرامش در اعماق وجودشان رسوخ کرده و این تناقض عجیبی با حال آشفته آن روز من داشت. خبری از تذکرهای استاد نبود که مدام بگوید ساکت باشید چون زمانیکه استاد صبحت میکرد هیچکس در سالن با شخص کناری خود حرف نمیزد، همه آرام و متین نشسته بودند، رفتهرفته همهچیز برایم جذابتر میشد. وقتی همسفران مشارکت کردند برایم جالب بود بعضی از همسفران به نظر نمیرسید تحصیلات دانشگاهی داشته باشند پس چرا انقدر خوشبیان بودند؟ (امروز اینطور عقیده دارم که آموزشهای ناب کنگره خیلی بالاتر از مدرسه و دانشگاه است.)
نظم و انضباط کنگره و محبتی که بین اعضا بود در نخستین روزهای ورودم به کنگره برایم جاذبه داشت اما در ادامه سیدیها و سخنان آقای مهندس و استاد امین بودند که راهکارهای درست و اصولی را برای بهتر زندگی کردن به ما یاد میدهند. در کنگره با آموزشها، مشکلات را ریشهای و علمی بررسی میکنند یعنی توضیح میدهند که چرا فلان مشکلی پیش میآید، وقتی درون آن مشکل هستیم چه حس و حالی داریم و چه تبعاتی دارد و برای خروج از مشکل چه باید بکنیم. همهی اینها برای من جذابیت دارد چرا که هیچ سیستم آموزشی اینگونه به من آموزش نداده بود. اینکه اینجا خبری از پارتی بازی نیست و همه باهم برابر هستند اگر کسی توفیق دریافت شال را پیدا کرده بهخاطر تلاش و پشتکار خودش بوده است.
NGO دیگری میرفتم و مدام با دوستان دردودل میکردیم و از مشکلات خود میگفتیم و گاهاً با گریه و ناراحتی جلسه را تمام میکردیم حتی گاهیاوقات اثر این حالِ بد تا چند روز همراهم بود ولی اینجا کسی حق ندارد به دیگران انرژی منفی منتقل و مسائل شخصی زندگی خود را بیان کند اما مهمترین نکته برای من احترامی بود که برای مسافران قائل بودند و این دقیقاً چیزی است که در جامعه از مسافر سلب شده است. به نظرم مصرفکننده مثل کودکی است که مرتکب اشتباهی شده اما پدر و مادر به جای اینکه راه درست را به او نشان دهند او را سخت تنبیه کرده و نهتنها به او توجه ندارند بلکه عاری از بخشش هستند و کودک تشنهی محبت و بخشش از سوی آنهاست، اینجا آقای مهندس برای من مصداق پدری مهربان است که دست نوازش بر سر کودک میکشد و او را آرام میکند.
امروز با خودم مرور میکنم کنگره برای من دنیایی از جذابیت است آیا چیزی در کنگره هست که من را مجذوب خود نکند؟
.png)
همسفر فاطمه
امروز در لژیون یک سؤال مطرح شد، چه چیزی در کنگره برای من جذاب است؟
با شنیدن این سؤال به فکر فرورفتم، یادم آمد اولینروزی که پا به کنگره۶۰ نمایندگی وکیلی گذاشتم اولینچیز، به موقع رسیدن بود. مسافرم تأکید داشت که در زمان مشخص و به موقع در کنگره حضور داشته باشد. برای من این تعهد و مسئولیت خیلی جالب بود و بعد پوشش یکدست همه افرادی بود که در کنگره حضور داشتند و بار انرژی زیادی برای من داشت، در آغوش گرفتن و احترامی که موقع صدا زدن نام یکدیگر برای هم قائل بودند و اشتیاق خدمت کردن افراد کنگره، من را جذب کرد. شنیدن متن پیامها، متن حرمت، قوانین کنگره و اینکه چقدر برای هر کدام از این موارد فکر و اندیشه صورت گرفته است برای من جذاب بود.
تشویقهای گروهی، پاسخ سلام با صدای بلند، سخنان استاد جلسه، مشارکتهای دوستان، سکوت و آرامش جلسه در هنگام صحبت دوستان، خواندن پیامها، دعای پایانی جلسه، تمامی این موارد برای من جاذبه دارد. حضور در این مکان آرامشی را به من هدیه داد که در هیچ جای دیگر و در هیچ مکانی دریافت نکرده بودم و لذت بخشترینِ آن، گوش دادن به صدا و سخنان آقای مهندس و استاد امین در سیدیها بود که تماماً آموزشی را در پی دارد. همه اینها برای من جذاب بوده و هست، آموزشی که در ذرهذره وجود من و به روش Dst صورت گرفت، تغییراتی که نهتنها برای خودم بلکه اطرافیان نیز به آن پی بردهاند، لذتی بیپایان را برای من دارد.
دیدن رهایی مسافران که هر کدام سندی بدون نقص هستند، شنیدن خاطراتشان از دیدار با آقای مهندس برای من جذاب بود.
در نهایت رهایی مسافرم و گرفتن گل رهایی از دستان پُرمهر بنیان کنگره۶٠ آقای مهندس و دیدار با ایشان، همه اینها برای من جذاب بوده و هست.
تمام تلاشم این است آموزشهایی را که گرفتهام در زندگی به کار بگیرم زیرا در کنگره راه درست زندگی کردن آموزش داده میشود. هر روز برای حضور در کنگره خدا را شکر میکنم و سپاسگزارم.
.png)
همسفر باران
من بیستسال بود که غمی در درون داشتم و راههای بسیاری را برای درمان رفتیم ولی هیچکدام به نتیجه نرسید.
همیشه در این فکر بودم که کاش میتوانستم برای همسفرانی که مثل من هستند کاری بکنم چون از نگاهشان متوجه غم درونشان میشدم، آنها سالیان سال بهخاطر حفظ آبرو چیزی نمیگویند و لحظات دشواری را تحمل میکنند.
وقتی همسر، خواهر یا مادر فرد مصرفکننده را میدیدم حال او را درک میکردم و همیشه با خود میگفتم کسی حال امثال ما را درک نمیکند و نمیتواند به ما کمک کند و هیچکس به خانواده های مصرفکننده توجه ندارد.
وقتی وارد کنگره شدم دیدم همسفران زیادی مانند من آنجا هستند. کنگره با عشق و محبت پذیرای من شد و در این بستر بود که سبک شدن و آرامش درونم را حس کردم و معنای واقعی این جمله که کنگره مکان مقدس و امنی است را فهمیدم چون اینجا نهتنها به فکر یک فرد مصرفکننده بلکه به فکر منِ همسفر که با حالی آشفته همراه با سختی و مشکلات فراوان وارد شدهام هم هستند و به من نیز آموزش میدهند تا در صراط مستقیم حرکت کنم و این موضوع برای من خیلی جذاب بود. خداوند را شاکرم و امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی برای همسفرهایی مثل خودم که با ناامیدی و حالی آشفته وارد کنگره میشوند، باشم.
.png)
همسفر آیدا
حدود چهارماه پیش به توصیهی یکی از دوستان به کنگره آمدیم. زمانیکه وارد کنگره شدم توقع همچین نظمی را نداشتم. جلسه اول بعد از اتمام سخنان استاد وقت مشارکت همسفران بود، همسفران تکتک مشارکت میکردند و آنقدر متین، روان و قشنگ صحبت میکردند که من احساس کردم در یک کلاسی حضور دارم که همه استاد یا همه دانشجویان مقطع دکترا هستند! آخر چطور ممکن است خانمی که همسر یا پسرش سالیان سال درگیر اعتیاد است و ذهن، روح و روانش در اثر معاشرت با فرد معتاد بیمار شده است اینطور قشنگ و با ادبیات پر از امید صحبت کند و علاوه بر آن اطلاعات بسیار بالایی داشته باشد! بعدها که زمان گذشت و با همسفران بیشتر آشنا شدم، متوجه این موضوع شدم که حتی بعضاً نه تنها تحصیلات دانشگاهی نداشتند بلکه تحصیلات مدرسهای هم ندارند و این برایم بسیار جالب بود که آموزشهای کنگره چقدر مستند، محکم و اصولی است که باعث شده همسفران بسیار باسوادی تربیت کند. مورد بعدی مرزبانان هستند که با نهایت احترام با همسفران رفتار میکنند و حواسشان به همه چیز هست. احترامی که به تکتک همسفران میگذارند برای من الگو است و فارق از تحصیلات، عقاید، دین و... با همه با احترام و محبت رفتار میکنند.
کنگره قوانین مثبت زیادی دارد که من این قوانین محکم را در هیچ سازمان مردمنهادی ندیدم و همین قوانین باعث شده که یک فضای امن و دور از تنش برای مسافران و همسفران ایجاد کند. یکی از قوانین محکم کنگره که باعث میشود ما همسفران نگران سفر مسافرمان نباشیم این است که هیچکس بدون اجازه راهنما حق تلفن دادن و تلفن گرفتن ندارد. سفر اولی با سفر دومی نباید در ارتباط باشد و دوستی بیرون از کنگره ممنوع است؛ قانون دوم آموزش جهانبینی است که باعث میشود مسافران ما علاوه بر درمان جسمشان، روح و روانشان هم به درمان برسد و چقدر این آموزشها باعث میشود در خانههایمان آرامش، عشق و معرفت جاری باشد، چه بسا کسانی هستند که این عشق را سالیان سال تجربه نکردهاند ولی با ورود مسافر به کنگره آموزش میبینند تا این عشق و محبت را به خانواده انتقال دهند.
تکتک راهنمایان کنگره۶۰ الگوی من هستند راهنمایان بدون هیچ چشمداشت و بدون دریافت حقوقی هر هفته دو الی سه جلسه رأس ساعت مقرر در کنگره حضور پیدا میکنند، راه درست و آموزشهای اصولی را به همسفران منتقل میکنند و اگر یکی از همسفران در طول سفر به مشکلی بربخورد از زمان استراحت و کارشان میزنند تا همسفر را آرام کنند و به همسفر آگاهی درست انتقال دهند و این کار بسیار سخت است چون در عین حالی که باید قاطع باشی، باید مهربان هم باشی، در واقع راهنمایان کنگره، مثل یک پدر قاطع و مثل یک مادر مهربان و دلسوز هستند.
کنگره نقاط مثبت زیادی دارد که اگر بخواهم در مورد تمامشان حرف بزنم مشارکتم بسیار طولانی میشود.
در آخر خداوند را شاکر هستم که من و مسافرم را لایق دانست و راه کنگره۶۰ را به زندگی ما باز کرد ، امیدوارم تکتک مسافران به رهایی برسند.
گردآوری: رابط خبری همسفر زهرا لژیون راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا لژیون راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی
- تعداد بازدید از این مطلب :
416