English Version
This Site Is Available In English

برداشت از کتاب عشق

برداشت از کتاب عشق

مسافر عبد الحمید در مقاله خود نوشت:

در ابتدا اجازه می‌خواهم مطلب خود را با چند بیت از شیخ اجل سعدی که همچون جواهری بی‌همتا بر سردر سازمان ملل متحد می‌درخشد آغاز نمایم.

بنی آدم اعضای یک پیکرند                                    که در آفرینش ز یک گوهرند 
چو عضوی بدرد آورد روزگار                                    دگر عضوها را نماند قرار

آنچه که می‌خواهم بنویسم چکیده ای است از کتاب "عشق" چهارده وادی برای رسیدن به خود که من از آن تحت عنوان " انسان در دیدگاه مهندس حسین دژاکام بنیان کنگره 60" نام می‌برم.

موجودی که آن را انسان نامیده‌اند مخلوقی است که هرگز بیهوده آفریده نشده و این موجود همیشه در تفکرش به مبدأ پیدایش خودش می‌اندیشد و برای کشف حقیقت این راز به دنبال یافتن و رسیدن به معبود با تفکر و اندیشه آگاهانه به فرماندهی عقل خدادادی به حل مسئله می‌پردازد و در این راه می‌کوشد تا بسان رودهای خروشان و جاری در اقیانوس بیکران عشق و محبت شناور شود.

او می‌داند برای رسیدن به درجات والای کمال، لازم است از درون متحول شود و هیچ مخلوقی به میزان خودش به ویژگی های ذاتی و نفسانی خویشتن، آگاهی ندارد.

او نیک می‌داند: خالق هستی در بدو خلقتش تمامی اسماء الهی را به او آموخته و با اختیار کامل در انتخاب راه، همه چیز را به خودش واگذار کرده است.

او نیک می‌داند: پیش‌نیاز هرگونه تغییر و تحول هدف‌دار، ایجاد ساختار مناسب فکری است ولی ضرورت دارد که ابتدا، ساختار های کوچک و ساده را خلق کند تا به مرور زمان و در مسیر تکاملی حیاتش، توانایی تغییرات شگرف را در صفات و ذات خدادادی خویشتن نهادینه کند.

او باید صفات خداگونه را از درون کشف کرده و آنها را شکوفا سازد تا گوهر ذات خویش را که امانت قدرت مطلق است با عشق و محبت بتراشد و صیقل بدهد و به زیباترین شکل ممکن آن را مهیای بازپرداخت به مالک اصلی و خالقش نماید، و در آخر امر، امر اول را اجرا کند زیرا این بهترین انتخاب و راه رسیدن به فرمان عقل است.

به قلم: مسافر عبدالحمید لژیون ششم
مسافران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .