جلسه هشتم از دوره سی وهفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی کاسپین، با استادی کمک راهنما مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر نقی و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه "D.sap" و در ادامه "تولد اولین سال رهایی مسافر محسن" پنجشنبه 11 خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر، از نگهبان و دبیر جلسه که به من این فرصت را دادند تا در این جایگاه خدمت کنم تشکر میکنم. امیدوارم که در کنار هم جلسه خوبی را داشته باشیم. دستور جلسه این هفته D.SAP که در طول هفته در رابطه با آن صحبت شد و همه عزیزان تجربه استفاده از این اکسیر که یکی از دستاورد های بزرگ کنگره و جناب مهندس دژاکام است را دارند.
نه تنها در ایران، بلکه در سراسر دنیا، مواردی چون تغذیه نامناسب و همچنین عدم تحرک و فقدان خواب و استراحت کافی، موجب ایجاد مشکلاتی در جسم و فیزیولوژی انسان میگردد که یکی از موارد شایع، بیماری یبوست میباشد. این موضوع در کنگره بسیار حائز اهمیت میباشد و کسانی که مصرفکننده مواد مخدر هستند دچار این بیماری بوده و در مواردی با تشدید این حالت روبرو هستند. از سالها قبل یکی از مشکلات مهم مسافران در مسیر درمان، یبوست بوده و مهندس دژاکام تلاش بسیاری برای رفع این مشکل انجام دادهاند. تا قبل از کشف محلول D.sap از مواردی نظیر گل محمدی و روغن زیتون استفاده میگردید که تأثیر بسزایی نداشت.
به لطف مهندس دژاکام و استاد امین، این اکسیر جادویی D.sap به وجود آمد و این معضل تا حدود 95 درصد برطرف نمود. در ادامه مصرف این محلول، متوجه شدیم که نهتنها در درمان بیماری یبوست بلکه در بیماریهایی نظیر کبد چرب، سیستم گوارشی، مشکلات و معضلات پوستی و بیماری دیابت و بسیاری از بیماریهای دیگر تأثیرگذار میباشد.
نکته حائز اهمیت در مصرف D.sap در افرادی که مبتلا به بیمارهای معده هستند این است که این محلول باید به همراه عسل مرغوب مصرف گردد. در همان ابتدای بیماری کرونا که سرتاسر جهان را فراگرفته و همه مردم مضطرب شده بودند، مهندس دژاکام دستور استفاده از داروی D.sap را صادر نمودند و ما هم که مثل همه مسائل دیگر روی این موضوع ایمان داشتیم انجام دادیم و نتیجه لازم را گرفتیم. در زمان کرونا مادرم به این بیماری مبتلا شد، بهطوری که وقتی عکس ریه را نگاه میکردیم بخش زیادی از ریه درگیر شده بود و دکترها از روند درمان ناامید بودند، باوجود حساسیت ایشان نسبت به داروی D.sap ، در حد امکان استفاده کردیم و خدا را شکر هیچ مشکلی پیش نیامد.
مهندس دژاکام مقالات بسیاری در رابطه با داروی D.sap ارائه دادند که به نتیجه نشست و آینده در مورد این محلول که در کنگره بهراحتی در اختیار ما قرار دارد بیشتر صحبت خواهد شد.
قسمت دوم دستور جلسه تولد محسن:
راهنمای سفر اول محسن، دوست عزیزم آقای محمد حسنیها بود و جزو آن بذرهایی بود که ایشان کاشتند و در نبود ایشان من این راهنمایی را به عهده گرفتم. یکی از ویژگیهای بارز محسن فرمانبرداری او است، در مسائلی که خواهان تغییر است چشم توأم با عمل دارد.
قابلتوجه کسانی که به فالوآپ اهمیت نمیدهند، محسن بااینکه بالای دو سال از رهاییاش میگذرد به دلیل ثبت نکردن فالوآپ اول، تاریخ رهاییاش با تأخیر ثبتشده و اولین سال رهاییاش را امروز جشن میگیریم.
محسن به دلیل شرایط کاری، مقطعی از کنگره دور بود و پس از بازگشت به کنگره از وضعیت روحی مناسبی برخوردار نبود.
بعضیها از کنگره نباید دور شوند، خصوصاً که تازه به رهایی رسیده باشند.
وقتی که آمد دیدم که فقط مواد مصرف نمیکند، یعنی اگر مواد مصرف میکرد کار ما راحتتر بود، سفر دومی بود فوقالعاده بههمریخته که فقط مصرف مواد نداشت. ایجاد تغییرات در فرد، در سفر اول بهمراتب راحتتر از سفر دوم است؛ زیرا تا حدودی میتوان مسائل را با شربت OT به تعادل رساند ولی در سفر دوم تنها ابزار موجود جهانبینی میباشد.
محسن خواسته خیلی قوی داشت و در تمام مسائلی که در آن مشکل داشت با من مشورت میکرد و نتیجه آن شال کمک راهنمایی شد. خیلی تلاش کرد و همیشه دوست دارِد که دستی در خدمت داشته باشد و الان هم در لژیون آبیک، نگهبان جلسه است و تصمیم دارد در نمایندگی آبیک خدمت کند. من امروز را به محسن، مهندس دژاکام، راهنمای خودم آقا کورش، ایجنت محترم آقا رضا و مرزبانان شعبه تبریک میگویم، به همسفر و راهنمای همسفرش و پدرشان که در جلسه حضور دارند تبریک میگویم و امیدوارم که پابرجا و ثابتقدم باشد.
اعلام سفر:
آخرین آنتی ایکس مصرفی قرص و تریاک، راهنما آقای محمدرضا، رهایی یک سال و 6 ماه، در ضمن سفر سیگار کردم، رهایی یک سال و 6 ماه.
آرزو مسافر:
امیدوارم جزو اولین پهلوانان شعبه آبیک باشم.
سخنان مسافر محسن:
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری که از صدف کان و مکانش بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
از همگی عزیزان که امروز در این جشن حضور دارید تشکر میکنم. قبل از اینکه فراموش کنم، از آقای مهندس، آقا کوروش، آقا محمد حسنیها راهنمای سفر اولم، آقا هادی راهنمای سیگارم، خانم مریم راهنمای سفر اول همسفرم، خانم سونا، پدر عزیزم و همسفرم تشکر میکنم. به نوعی حال خوبم را مدیون تمام این عزیزان هستم، هرکدام به یک نحوی باعث رشد من شدند.
هنگامی که وارد لژیون آقا محمدرضا شدم قصد سفر مجدد داشتم، اما با راهنماییهای ایشان، حتی موفق در قبولی آزمون کمک راهنمایی شدم.
بار اولی که از کنگره جدا شدم پس از مدتی از خانواده طرد شدم و از هر لحاظ اوضاع بدی داشتم، چند روزی آواره بودم و در آن مدت اتفاقهای خوبی برای من رخ داد، شاید در آن موقع حس و حال خوبی نداشتم، گویی دنیا بر سر من خرابشده بود اما حالا میفهمم مشکلات رحمت خداوند هستند نه لعنت خداوند. هنگامیکه سفر اولم را شروع کردم به گفتهی راهنمایم سفر خوبی داشتم و همیشه سعی میکردم خدمت گذار باشم و از حاشیهها به دور بمانم.
پس از مدتی از یادم رفت که با چه حالی وارد کنگره شدم، یک سال و نیم از کنگره دور شدم، هر کار ضد ارزشی انجام دادم به جز مصرف مواد مخدر.
آقا محمدرضا بینهایت در زندگی من تأثیرگذار بوده و حس و حال الآنم را مدیون ایشان هستم، از ایجنت محترم آقا رضا تشکر میکنم که به من اعتماد کردند و اجازه خدمت گذاری را به من دادند، در انتها از مرزبانان دوره گذشته و مرزبانان این دوره تشکر میکنم.
سخنان راهنمای همسفر:
خدا را شاکرم که توفیقی شد این جایگاه را تجربه کنم، این روز قشنگ را به آقا محسن، خانم سارا، استاد عزیز آقا محمدرضا، خانم مریم عزیزم تبریک میگویم. خانم سارا مدتی در کنگره حضور نداشتند و هنگامیکه آمدند حس و حال خوبی نداشتند، چون مدت زیادی دور بودند، حتی سیدیهای آموزشی را نمینوشتند. بین همسفرانی که وارد کنگره میشوند، مادران از همه مظلومتر هستند. به نظر من شاید بعضی از همسفران طاقت اعتیاد مسافرشان را نداشته باشند و جدا شوند، اما مادر تحت هر شرایطی بهواسطهی پیوند قلبی که با فرزندش دارد هیچوقت مسافرش را تنها نمیگذارد. مادران شاید ناامیدتر از مابقی همسفران باشند؛ زیرا ابتدا حس میکنند اینجا هم نمیتواند اعتیاد مسافرش را درمان کند.
آرزو میکنم هر همسفری که ازاینجا خارج میشود باحال خوش باشد، در پیام تولد ایشان هم قیدشده است که از نقطه سیاه میتوان به رنگینکمان رسید، اگر خواسته درمان وجود داشته باشد. در انتها از خانم مرضیه و خانم فیروزه عزیزم تشکر میکنم.
سخنان همسفر:
خوشحالم که در مسیر کنگره قرار گرفتم و امروز در این مکان حضور دارم. محسن قبل از ورود به کنگره تخریب فراوانی داشت، اصلاً آرام و قرار نداشت، با هیچکس سازگار نبود، به حدی که پدر ایشان شبها در ماشین میخوابید.
با ناامیدی فراوان وارد کنگره شدم اما باراهنمایی های خانم مریم، روزبهروز حال بهتری نصیبم شد.
خدا را شاکرم پس از رهایی، خلقوخوی مسافرم روزبهروز بهتر شد؛ بهخصوص از آقا محمدرضا که در سفر دوم بسیار به ما کمک کردند.
از آقا محمد حسنیها تشکر میکنم که در سفر اول زحمت ما را کشیدند. از خانم سونا تشکر میکنم که به من آموزش دادند که به خاطر خودم به کنگره بیایم، در انتها از ایجنت محترم آقا رضا و خانم پروانه تشکر میکنم.
مرزبان کشیک: مسافر عارف
تایپ: مسافر مصطفی
تنظیم: مسافر مهدی
نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1217