جلسه چهارم از دوره شصت و سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی ابنسینا به استادی کمک راهنما مسافر امیر و نگهبانی کمک راهنما مسافر همت اله و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» و «جشن اولین سال رهایی مسافر حسین» در تاریخ ۱۴۰۲/۰۲/۳۰ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز در این جایگاه هستم و از آقای مهندس تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم کردند تا مصرفکنندگانی که خواستار درمان اعتیاد هستند به رهایی برسند. دستور جلسه امروز وادی سوم و تأثیر آن روی من و بخش دوم آن جشن تولد اولین سال رهایی مسافر حسین هست. آقای مهندس در سی دی وادی سوم 91 میفرماید 99 درصد مردم در این موضوع مشکلدارند. در وادی اول که بحث تفکر است و هر ساختاری با تفکر شروع میشود. در وادی دوم به این موضوع اشارهشده که هیچ موجودی بیهوده پا به حیات نگاشته و هرکسی برای انجام یک مهم در هستی ادامه حیات میدهد؛ اما وادی سوم، باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. من در اثر مصرف مواد مخدر برای خودم مشکلاتی را به وجود میآورم و این وادی به من میگوید که هیچکس غیر از خود من نمیتواند مشکلات به وجود آمده را حل کند. انسانها دودسته هستند، یک دسته آنهایی که انتظار دارند پدر، مادر، عمو، خدا و امام و دیگران مشکلات آنها را حل کنند و اکثر مواقع مشکلات را گردن دیگران میاندازند و وادی سوم میگوید این تفکر باعث میشود که قدمی برای حل مشکلات برنداریم و مشکلات علاوه بر اینکه حل نمیشود بلکه بیشتر هم میشود. این وادی میگوید باید قبول کنی که خودت مسبب این مشکلات هستی و در راستای خروج از این مشکلات باید زحمت بکشی، نمیتوانیم منکر کمک دیگران باشیم ولی اصل موضوع خود من هستم که باید نفر اول خودم باید باشم. اگر رهجو انتظار داشته باشد که همسفرش او را برای خوردن دارو بیدار کند یا به ساعت مصرف دارو را یادآوری کند یا سیدیهایش را کس دیگری بنویسد قطعاً رهجو به رهایی و حال خوش نمیرسد، دقیقاً مثل کسی که دستش شکسته باشد و انتظار داشته باشد که دیگران مراقب دست شکسته او باشند. من خودم با کوله باری از مشکلات وارد کنگره شدم ولی بار مسئولیت کارم را به دیگران نسپردم و دوتا همسفر داشتم که آنها مشغول آموزش و مسائل خود بودند و من هم برای حل مسائل خود تلاش میکردم.

اما قسمت دوم دستور جلسه در مورد تولد جشن اولین سال رهایی مسافر حسین هست. از حسین قبل از ورودش به کنگره شناختی داشتم و میدانستم که با پدرش که در کنگره رهاشده بود باوجوداینکه یکدیگر را دوست داشتند اما حرف یکدیگر را نمیفهمیدند. یک روز حسین به کنگره مراجعه کرد و گفت که میخواهم سفر کنم، پرسیدم چه مصرف میکنی گفت الکل و قرص خواب، گفتم که برای اینکه بخواهی در کنگره سفر کنی باید هرچه که بیرون هستی و هر جایگاهی که بیرون از کنگرهداری را پشت در کنگره بگذاری و بعد داخل شوی، حسین قبول کرد و در ادامه عمل کرد و خانواده کنگرهای هستند و امروز پدر و پسر حرف یکدیگر را متوجه میشوند از حسین میخواهم که کنگره را رها نکند امیدوارم در ادامه با شرکت در آزمون کمک راهنمایی در جایگاه کمک راهنمایی قبول شود که توانایی این جایگاه را دارد. من این روز را به حسین عزیز و خانواده محترمش و کمک راهنمای قسمت همسفران خانم سهیلا تبریک میگویم.
.jpg)
اعلام سفر تولد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر آخرین آنتی ایکس مصرفی الکل روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، مدت ۱۱ ماه با راهنمای بزرگوار آقای ایمانی سفر کردم و در حال حاضر یکسال و چهار ماه است که با دستان پر مهر آقای مهندس رها هستم.
آرزوی تولد:
آرزو میکنم تمام مسافرها و همسفرها به آرامش و حال خوب برسند.
سخنان مسافر حسین:من میدانستم و مطمئن بودم روزهای خوب برای من درراه است. تنها جایی که حال من را بهبود ببخشید کنگره بود من اصلاً نمیدانستم جهانبینی یعنی چه، درامد خوبی داشتم ولی آرامش و دلخوشی در زندگی من وجود نداشت من در 12 ماه طول سال 11 ماهش با پدرم قهر بودم و رابطه خوبی باهم نداشتیم و سر هر موضوعی باهم جدال داشتیم؛ اما از زمانی که پدرم وارد کنگره شد اتفاقات خوب افتاد و تغییرات پدر باعث شد که رفتهرفته من هم تغییر کنم و با کنگره آشنا بشوم. از همینجا از آقای ایمانی تقدیر و تشکر میکنم که با آموزشهای خوبشان باعث شد من از سمت تاریکی به سمت روشنایی قدم بگذارم، من اصلاً در منزل حضور نداشتم و این امر باعث آزار و اذیت همسفرم میشد امیدوارم بتوانم پدری مهربان برای خانوادهام باشم و گذشته خودم را جبران کنم در پایان از کمک راهنمای همسفرم سرکار خانم سهیلا تشکر میکنم که باعث شدند همسفرم به حال خوب برسد.

سخنان کمک راهنمای همسفر:
سلام دوستان سهیلا هستم کمک راهنما یک همسفر. امروز من هم خدا را شکر میکنم و خیلی خوشحال هستم و ابتدا از آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را برای ما فراهم کردند. به آقا حسین تبریک میگویم و همچنین به آقای ایمانی و خانم طاهره انشاا... حسین آقا خدمتگزار خوب کنگره بشود. خانوادگی دنور هستند حسین آقا و پدرشان عباس آقا. همسفر خانم طاهره از دنورهای شعبه هستند. من به این خانواده کنگرهای تبریک میگویم. انشاا... خیر و برکت کارهای خوبی که انجام میدهند در زندگی آنها جاری باشد.
خانم طاهره عزیز بعد از حسین آقا وارد کنگره شدند و الان البته باید بگویم که یک مقداری کمرنگ شدهاند. از ایشان میخواهم که بیشتر حضور داشته باشند. آقای مهندس میفرمایند همسفر تخریبش از مسافر بیشتر است و فقط با حضور داشتن و کارکردن بر روی موضوع جهانبینی، این تخریبها برطرف میشود. امیدوارم این تولد یک پیام خوبی باشد برای همه ما. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید ممنونم.
.jpg)
سخنان همسفر طاهره:
سلام دوستان طاهره هستم یک همسفر. خدا را شکر میکنم بابت امروز که واقعاً خیلی خوشحالم و حس و حال خوبی دارم؛ من اولین بار در سال ۹۸ وارد کنگره شدم واقعاً ترس تمام وجود مرا گرفته بود و چون شناختی از کنگره نداشتم نتوانستم بمانم و این مکان را ترک کردم ولی اما اتفاقات خوب با تغییرات باورنکردنی مسافرم اتفاق افتاد و باعث شد پیوند محبت بین من و کنگره برقرار شود از کمک راهنمای مسافرم آقای ایمانی تقدیر و تشکر میکنم که با آموزشهای خوبشان باعث شدند تا مسافر من تغییرات چشمگیری داشته باشد. از مسافرم تشکر میکنم که باعث شد من هم با کنگره آشنا شوم، از پدرشوهر و مادر شوهرم تقدیر و تشکر میکنم که از من حمایت کردند و از بچههای گلم تشکر میکنم. حسین برای اینکه خوابش تنظیم بشود باید شب ساعت 10 میخوابید بچهها بیصبرانه کمک کردند تا پدرش بتواند به درمان برسد امیدوارم حسین یک خدمتگزار خوب کنگره باشد و خدمت کند تا هم خودش و هم ما همیشه در کنارش آرامش داشته باشیم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما ممنونم.
سخنان همسفر آدینا:
سلام دوستان آدینا هستم یک همسفر. از آقای مهندس تشکر میکنم و همچنین از آقای ایمانی و خانم سهیلا که باعث شدند پدر و مادر من به حال خوب برسند .

نگارش و تایپ: مسافر وحید لژیون هفتم، مسافر علیرضا لژیون بیست و یکم
تنظیم: مسافر مجتبی لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1141