English Version
English

متد D.S.T

متد D.S.T

چهاردهمین جلسه از دور بیست و دوم کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی دکتر شهرام و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری دکتر سعید با دستور جلسه «متد D.S.T» روز جمعه 22 اردیبهشت‌ماه 1402 رأس ساعت 8 صبح آغاز به کار نمود.

سخنان استاد

سلام دوستان شهرام هستم یک همسفر؛ امیدوارم حال دلتان خوب باشد؛ مثل بچه‌هایی که آمدند اینجا و رهایی‌شان را گرفتند و سرحال بودند. من بنا به رسمی که در جلسه هست خودم را کامل معرفی می‌کنم؛ من دکتر شیرازی هستم پزشک عمومی و دانشجوی مقطع دکترای رشته علوم اعصاب و مطالعات اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی تهران. سال‌هاست که در کلینیک آیین مهر افتخار همکاری با کنگره 60 را دارم.
واقعیت این است بیشتر کار من کاهش آسیب مربوط به بیمارهای کارتن‌خواب بوده است در مناطق خاک سفید و دروازه غار و فرحزاد. الآن هم مدرس وزارت بهداشت هستم. من چند پیش‌فرض را خدمتتان عرض کنم که اولاً صحبت‌های من از مقاله پنجم در کتاب 14 مقاله جناب مهندس است که به‌جز نظرات خودشان را اعلام کردند. واقعیت این است این فیلم را تمام کسانی که بیرون از کنگره هم هستند می¬بینند. همکارانی که حتی در شهرهای مختلف مشغول بکار هستند و می‌خواهند ببینند این دارو به چه صورت تجویز می‌شود و کار کند بنابراین صحبت‌های من ساده‌تر و پایه‌ای‌تر هست. قطعاً جناب مهندس صحبت‌های من را تکمیل خواهند کرد. روش DST را به‌صورت خیلی سنتی من از کودکی با آن آشنا بودم. همه ما وقتی کودک بودیم در خانه‌هایی حیاط دار بزرگ زندگی می‌کردیم همانند خانه پدربزرگ من با 3 درخت توت بسیار بزرگ. حال و هوای بسیار عالی. دو نفر آدم زندگی می‌کردند به نام بابا و ننه غلامرضا که از 8 بچه یکی از آن‌ها زنده بود به نام غلامرضا. یک روزی پدرم به مادرم گفتند که پدر غلامرضا چقدر باغیرت است. آمده مصرف یک ماه خود را در شیشه‌ای ریخته و یک قاشق از این می‌خورد و یک قاشق آب اضافه می‌کند. همان تیپرینگ که سال‌های سال راجع به آن صحبت می‌شده قبل از روش DST جناب مهندس. خیلی از روش‌هایی که مطرح می‌شده همین بوده که درواقع پادزهر آن زهر خودش بوده و روش آن آرام‌آرام کم کردن بوده است. اتفاقی که در DST افتاد را دقیقاً طبق مقاله خدمتتان عرض می‌کنم که اول به سیستم X می‌پردازیم که همان نوروترانسمیترها و هورمون‌ها است و هر چیزی که در فضای سیناپسی عمل می‌کند و از یک نورون پی سیناپسی ترشح می‌شود و می‌آید در فضای سیناپس و پست و پیام را منتقل می‌کند. آنتی ایکس مواد مخدر و اعتیادآوری است که این سیستم را به هم می‌ریزد و خودش در بعضی جاها جایگزین می‌شود. سپس گفته‌شده دو فرضیه داریم که هر ماده‌ای با خودش درمان می‌شود. شیشه با شیشه، الکل با الکل و ... و دیگر اینکه تریاک چون ماده مؤثری در بدن است می‌توان آن را جایگزین بقیه کرد. سپس در مورد سازگاری گفته‌شده و قانونی که می‌گوید وقتی نوع مصرف تغییر می‌کند در سازگاری ما یکسری عوارض داریم. سازگاری را ما مترادف با Tolerance Adaptation نبینیم، این Compatibility است. خوب DST که D آن مخفف دژاکام است و ضریب 8 دهم دارد که در تمام طول مصرف بسیار مهم است. S می‌شود Step یا همان پله‌های 21 روزه. T هم Time است که زمان آن حداقل 10 ماه است و بسته به نظر راهنما بالاتر می‌رود. ممکن است توقف، بالا بردن دوز، یا سقوط آزاد مؤثر باشد. تعداد وعده‌ها هم 3 وعده در روز است. توجه کنید این‌ها مطالب پایه است و با یادگرفتن آن‌ها بقیه مطالب ساده‌تر می‌شود. حالا اگر بخواهیم اوپیوم تینکچر را جایگزین ماده تریاک کنیم به این صورت هست که هر سی‌سی اوپیوم تینکچر معادل با 100 میلی‌گرم تریاک است. هزار میلی‌گرم می‌شود 10 سی‌سی ولی چون ناخالصی دارد ما 9 سی‌سی فرض می‌گیریم؛ یعنی اگر بیمار یا مسافری که وارد درمان می‌شود در ازای مصرف 1 گرم مخدر 9 سی‌سی اوپیوم تینکچر باید مصرف کند. این 9 سی‌سی را با TDS و سه وعده 3 سی‌سی جایگزین می‌کند (T) و پله‌های 21 روزه (S) است و ضرب‌در ضریب 8 دهم (D) می‌شود و همین‌طور پایین می‌آید تا بالاخره می‌رسد به یک وعده 3 دهم سی‌سی که نامه آخری است که 6 هفته طول می‌کشد و سپس رهایی و فالوآپ. پس تکلیف تریاک مشخص شد که از جنس خودش می‌گیرد. روی خود شربت هم نوشته شده که هر 5 سی‌سی معادل با چقدر مورفین است اما این را نادیده بگیرید. برای شیشه که آمفتامین از جنس محرک است و دارید مخدر را جایگزین می‌کنید. در مقاله گفته‌شده که در هفته اول یک وعده با 3 دهم سی‌سی یا نیم سی‌سی شروع می‌شود. هفته دوم دو وعده نیم سی‌سی و هفته سوم سه وعده نیم سی‌سی یعنی 9 دهم تا یک و نیم سی‌سی. سپس طبق قانون سه هفته یک و نیم می‌شود 3 سی‌سی بعد چهار و نیم سی‌سی سپس 6 سی‌سی و حداکثر تا 9 سی‌سی می‌توان به بیمار دارو داد؛ و بعدازآن 21 روز ضرب 8 دهم و دارو کم می‌شود. ولی بعدازآن یک هفته ده روز اول که خیلی حال بیمار حال خوبی نیست آن 3 دهم بسیار به بیمار کمک می‌کند و سازگاری برای او اتفاق می‌افتد. پدیده سازگاری یعنی من آمفتامین را از تو گرفتم با 3 دهم سی‌سی شروع کردم و تو را روی اوپیوم تینکچر می‌آورم که دیگر دست خودمان است تیپر کردن آن. این سیستم سیستمی است که بر اساس حال بیمار تغییر می‌کند. هرویین اما در دسته اوپیوم ها است و در 3 روز اول 3 سی‌سی به بیمار دارو می‌دهیم. بعد پله‌ها شروع می‌شود و چون هم خانواده است هر سه هفته شروع می‌شود ابتدا 6 سی‌سی و هفت و نیم و تا 9 سی‌سی می‌توان بالاتر برد؛ و من سؤال دارم که ممکن است این دوز بالاتر برود یا نه. بعد از رسیدن به سقف با قانون سه هفته و زمان و 8 دهم شروع به کم شدن می‌کند. درواقع ما کی می‌توانیم دارو را قطع کنیم. در پایین آوردن آن یک قانون ثابت داریم که برای تمام مواد به یک‌شکل است. ضرب‌در 8 دهم و فواصل 21 روز. درنهایت به 1 وعده 3 دهم سی‌سی می‌رسد و حتی علائم آن گفته‌شده است. خواب بیمار تنظیم شده است. حالت‌های پرخاشگری و عصبانیت را ندارد. رنگ چشم به‌صورت واضح از زردی به طبیعی برگشته و کبودی اطراف چشم برطرف شده. چند نکته هم در مقاله اشاره‌شده که در زمان تیپر کردن مواد به مسائل دیگری هم دقت می‌کنیم. یکی از آن‌ها مسائل جنسی، تأهل و مسائل خانوادگی است؛ یعنی فقط به این صورت نیست که فقط به‌عنوان کسی که دارو را می‌گیرد به بیمار نگاه کنیم به تمام جنبه‌ها توجه می‌شود. فکر می‌کنم با این توضیحات یک‌بار مقاله را ببینیم کاملاً متوجه می‌شویم. مثلاً وقتی اوپیوم تینکچر را جایگزین شیشه می‌کنیم وقت می‌خواهیم و مثل تریاک نیست که مساوی آن را جایگزین کنیم و حساب کنیم. مقاله بسیار قابل‌توجه است و برای من که دانشجو هستم بسیار مفید است. من یک‌چیزی رو مخصوصاً همان اول گفتم بابای غلامرضا یادتان است. این روش روشی بود که سال‌ها بود که با آب رقیق می‌کردند. اتفاقی که با این سیستم افتاد این بود که با حساب‌کتاب یکسری قوانین مشخص گفتند که مثلاً اگر روزی 3 گرم می‌خورید دارو و سقف دارو مشخص است و می‌توانی حساب کنی. پس برای من که عضو این لژیون هستم این اتفاق افتاد که روش DST به من یک فرمول مشخص داد که اول اینکه چگونه دارو را جایگزین کنیم و دوم یک دیسیپلین داد که بسیار برای ورود مسافر به این سفر مهم است. نظم و انضباط، ساعت خوردن مشخص، رفتارهای ناهنجار قبل که شامل دیروزود مصرف کردن و زیاد و کم و دیروزود بیدار شدن، دیگر در این سیستم نیست و باید خود را وفق داد. پس فقط دارو نیست. اتفاق دیگر این است که قبل از این متد ارتباط مصرف‌کننده با کسی بود که خودش هم مصرف‌کننده بود و الآن ارتباط او با یک راهنمای باسابقه و باتجربه و قرار گرفتن در یک گروهی است که درمان شدگان را می‌بیند و به او کمک می‌کند که در یک گروه شکل بگیرد و همه ما میدانیم که گروه بسیار کمک‌کننده است. اتفاق دیگر شکل‌گیری اتفاقاتی دیگر غیر از اوپیوم تینکچر در کل این مجموعه کنگره 60 است که امیدوارم به آن‌هم بپردازیم. مثل همسفر، ورزش، نوشتن CD. مقاله‌ای بود به اسم Cognition & Addiction یعنی شناختی. علوم شناختی علومی است ریشه‌دار که دارند روی آن خیلی کار می‌کنند و کنگره بسیار بزرگی بود راجع به این مسئله. در کنار درمان گفته بود که من می‌پذیرم مصرف‌کننده مواد یکسری Executive Function (کارکردهای اجرایی) هایش را از دست می‌دهد. سپس اشاره کرده بود که حافظه و ... است و گفته بودند در کنار آن یکسری کارهای دیگر مثل برنامه‌های فرآگاهی هم انجام می‌دهیم. یکی از آن روش‌ها ورزش‌های هوازی بود و دیده بودند گروه‌هایی که به هر روشی و هر شکلی درمان می‌شوند با ورزش خروجی بهتری خواهند داشت. همان چیزی که ما در پارک طالقانی می‌بینیم از اعضای کنگره 60. همان اتفاقی که نوشتن سی دی به‌صورت دیداری به مسافر انتقال می‌دهد فواید دیگری هم دارد که به تقویت حافظه بسیار کمک می‌کند و درمان، درمان بهتری می‌شود؛ بنابراین اوپیوم تینکچر به‌تنهایی و بدون این سیستم که طی این سال‌ها پختگی بسیاری پیدا کرده خروجی ندارد؛ و به همین خاطر است بچه‌هایی که در کنگره 60 حضور داشتند و در پروسه درمان کنگره 60 هستند بهترین بیمارانی بودند که به کلینیک من مراجعه می‌کردند و این فقط حاصل تنها روش DST نیست و خیلی چیزهای دیگری در این مسئله نقش دارد. اگر اجازه بدهید صحبت‌هایم را تمام کنم و از شما ممنونم.


جناب مهندس:
متشکرم و از دکتر شهرام خیلی تشکر می‌کنم. شاید اولین باری بود که یکی از پزشکان آمد و مقاله‌ای را تشریح کرد به‌درستی و راجع به همان موضوع صحبت کرد. این خیلی مهم بود که مطالعه و بررسی کرده بود و راجع به موضوع بود. بسیار خوب بود. مسئله درمان سنتی که آب و شیره درست می‌کردند یکسری مسائل خاص را داشت که گرچه پایه و اساس خودش را داشت. در قدیم می‌گفتند ترک افیون را به‌جز تقلیل نیست ذره‌ذره از یاران دغل باید گریخت اول این‌طور بود اما مسائل دیگری مهم است. ما چیزی که اینجا داریم این است که ما در بدنمان 37 هزار و دویست میلیارد سلول داریم و این را ما یکپارچه نگاه می‌کنیم، ولی ما هنوز زبان این را بلد نیستیم، زبان جسم را، صحبت کردن با جسم را ما اصلاً بلد نیستیم، خیلی کم بلد هستیم، گاهی اوقات می‌خواهیم با ضرب تازیانه مثلاً این را به راهش بیاوریم و این بسیار ایجاد مشکل می‌کند، روی بیماری‌های مختلف می‌توانیم این قضیه را نگاه کنیم، روی انواع سرطان، روی انواع و اقسام بیماری‌ها نگاه کنیم، به یک جایی رسیده‌ایم که در اکثر بیماری‌ها اصلاً درمان نداریم، هرکجا را نگاه می‌کنیم می‌بینیم درمانی ندارد، می‌بینیم کولیت اولسراتیو درمان ندارد، پارکینسون ندارد، آلزایمر، ام.اس، انواع سرطان درمان ندارد، فشار چشم ندارد، هرچه را نگاه می‌کنی می‌بینی هیچ‌کدام درمانی ندارد، علتش چیست؟ حتی ما نمی‌توانیم یک وزن را کاهش بدهیم، روده را کوتاه می‌کنیم، معده را می‌بریم و هزاران هزار کار دیگر می‌کنیم، حتی ما در قسمت‌های روان‌پزشکی، روانشناسی می‌گوییم که تریاک اعتیاد دارد، تمام داروهای مسکن ما اعتیاد آورند، تمام داروهای روان‌گردان اعتیاد آورند، تمام داروهای خواب‌آور همین‌طور، چه کسی می‌گوید خواب‌آورها اعتیاد ندارند؟ چه کسی می‌گوید روان‌گردان‌ها اعتیاد ندارند؟ چه کسی می‌گوید ضدافسردگی اعتیاد ندارد؟ چه کسی می‌گوید لورازپام اعتیاد ندارد، دیازپام اعتیاد ندارد؟ صد برابر بدتر از تریاک اعتیاد آورند، ولی چون دارو و قرص را ما از داروخانه می‌گیریم، می‌گوییم اعتیاد ندارد؛ بنابراین این وحشتی که ما داریم که تریاک اعتیادآور است، اعتیادآور است، همه این‌ها اعتیاد آورند، من توی ضایعات نخاعی بودم در امام خمینی یک جلسه‌ای بود راجع به کولیت صحبت می‌کردیم، یکی از پزشکان متخصص گفت: بله این‌ها اگر از ot برای ترک استفاده کنند معتاد می‌شوند، من گفتم: این‌ها معتاد هستند. گفت: معتاد به چی هستند؟ گفتم: وقتی کسی روزی ۸ تا و ۱۰ تا مزالازین می‌خورد معتاد نیست؟ اگر یک روز نخورد چه می‌شود؟ پس می‌بینیم همه داروهایی که هستند، اکثراً اعتیاد آورند. DST زبان بدن را می‌فهمد، با بدن صحبت می‌کند متد DST، موضوع ترک اعتیاد نیست، شما یک قرص دیازپام می‌دهید به مریض یک سال می‌خورد دیگر نمی‌توانید از او پس بگیرید، چرا نمی‌توانید پس بگیرید؟ چون زبانش را بلد نیستی، زبانش را بلد باشی می‌توانی پس بگیری، ما تریاک را می‌دهیم به شیشه‌ای، به هروئینی، به خود تریاکی، تریاک را پس می‌گیریم، برای چی پس می‌گیریم؟ برای این‌که زبانش را می‌فهمیم، زبان بدن را می‌فهمیم، ولی این‌که قدیم درست می‌کردند، آب می‌ریختند توی شیشه، امروز از شیشه یک قاشق می‌خورد، یک قاشق آب می‌ریزد داخل شیشه، یعنی همین لحظه کمش کرد، دوباره ظهر می‌خورد، یک قاشق آب می‌ریزد داخل شیشه، باز همان لحظه کمش کرد، کل دوره‌اش چقدر است؟ کل دوره‌اش ۲۰ روز و ۲۵ روز و ۱۸ روز است، اصلاً حتی دوره سازگاری هم طی نشده، بااین‌وجود از همه روش‌ها این بهتر بود، ولی باز جوابگو نبود، حتی یک پله بود، شما در DST چکار می‌کنید؟ در DST مواد را تعیین می‌کنید، به او می‌دهید، ۲۱ روز صبر می‌کنید، برای چی ۲۱ روز می‌کنید؟ حتی در کتاب ۶۰ درجه که من نوشتم، توقف پله‌ها ۱۵ روزه بود، بعد دیدم ۱۵ روز هم خوب جواب نمی‌دهد، گرچه خودم انجام داده بودم، اما دیدم ۱۵ روز خوب جواب نمی‌دهد، ۲۱ روز خیلی خوب جواب می‌دهد، یعنی سیستم متابولیسم بدن ۲۱ روزه آماده می‌کند.

۳ هفته طی می‌شود، هفته اول که دارو را کم می‌کنیم، ممکن است بیماری که دارویش را ۲۰ درصد کم می‌کنیم، کمی لنگ بزند، البته تا دو روز اصلاً حالی‌اش نمی‌شود، از روز سوم، چهارم، پنجم تا روز هفتم، ممکن است کمی احساس کمبود دارو بکند، هفته دوم عادی می‌شود، هفته سوم کاملاً او را به قول خودمان نشئه می‌کند، سرحال می‌آورد، یعنی ما داریم زبان بدن را می‌فهمیم. پزشکی باید روی سه تا اصل بنیان بشود و این سه اصل را من خودم گفته‌ام، یکی باید داروی مناسب باشد، دوم زمان مناسب داده بشود و سوم در دوز مناسب داده بشود، داروی مناسب، دوز و اندازه مناسب و در زمان مناسب، این سه اصل باید در نظر گرفته بشود، شما متادون را می‌دهید، نه داروی مناسب است نه زمانش مناسب است و نه اندازه‌اش مناسب است، هیچ‌چیزش حساب‌شده نیست، یا مثلاً نالتروکسان را می‌دادند، یک‌چیز فاجعه انگیز، نه خودش مناسب بود نه زمانش مناسب بود و نه دوزش، هیچ‌چیزش مناسب نبود، در اثر چی؟ در اثر نفهمیدن زبان بدن، حالا DST، فقط DST تنها نیست، فقط برای اعتیاد نیست، DST دارد ذره‌ذره در تمام جهان پزشکی راه خودش را باز می‌کند، حالا توی اعتیاد که هیچی، خب ما تریاک را درمان کردیم، هرویین را همین‌طور و همه نمونه‌هایش را هم دیدیم، شیشه را هم درمان کردیم، شیشه هم که همین مجله سایکتیک، روان‌پزشکی، وابسته به NIH، وزارت بهداشت آمریکا، همین امروز فردا مقاله‌اش چاپ می‌شود که کنگره ۶۰ چطوری درمان کرد خیلی هم استقبال کردند که ما آمفتامین را با تریاک درمان کردیم، آمفتامین، تنها با تریاک نمی‌شود، ولی اگر با DST باشد و دوز مناسب باشد و زمان مناسب باشد با این شرطی که گفتم، اینجا ما می‌توانیم آمفتامین را درمان کنیم وگرنه قادر به درمان نیستیم، حالا ما آمده‌ایم داروی مناسب که اپیوم هست به دلیل اینکه ۲۵ تا ۵۰ عدد آلکالوئید مناسب دارد، با متد DST؛ همه روی زبان بدن، فهمیدن زبان بدن، آمده‌ایم روی ALL - AML - CLL - CML، درمان چهار نوع سرطان کشنده عمل کردیم روی نمونه جانوری و جواب بسیار درخشانی گرفتیم که به خاطر مقاله من، جزو انجمن سرطان آمریکا شدم و مرا به‌عنوان عضو انجمن پذیرفتند، به خاطر همان مقاله، بعد دومرتبه آمدیم روی بیماران ادیکت (addict) که خانم‌ها سرطان سینه داشتند، آمدیم عمل کردیم، درمان شدند، دیدیم که تمام غده‌ها تا میزان ۸۰ درصد کوچک‌تر شدند حتی مرحله‌ای بود در سرطان سینه که چندین غده بودند، اول مرحله غده بود بعد مرحله رگزایی بود و بعد مرحله متاستاز بود، حتی توی مرحله متاستاز بود که غده را برگرداند، حالا مقاله هست که چاپ می‌شود، یعنی با متد DST با تریاک، تریاک درمان نمی‌کند، خیلی‌ها تریاک می‌کشند سال‌ها، سرطان هم گرفتند، هزارتا مریضی هم گرفتند بعد هم مرده‌اند، این دو تا باهم آمده و باز کیس ریپورت ها را داده‌ایم برای سرطان لنف و سرطان خون، باز دومرتبه با این داروی مناسب، زمان مناسب، دوز مناسب آمده‌ایم روی (آرتروروماتوئید) روماتیسم مفصلی، تمام علائم را از بین برده و کاملاً آمده روی مرحله نرمالِ نرمال، پس این‌ها باز می‌رود روی همان زبان بدن، یعنی DST به‌اضافه آن و الآن ما باز دومرتبه DST را با اپیوم روی ام‌اس عمل کردیم، روی نمونه جانوری با دانشگاه پاستور، مجموعه لویی پاستور به مرحله‌ای رسیدیم که دیدیم آن (غلاف میلین) که اصلاً پزشکی می‌گوید قابل‌درمان نیست، دارد از نو دوباره آن را می‌سازد، یعنی (غشای میلین) که روی سیستم عصبی هست، آن را از نو می‌سازد و تمام فاکتورهایش تغییر کرده، باز این برمی‌گردد به DST، یعنی DST و اپیوم چیزی نیست که فقط بگوییم برای اعتیاد است، برای اعتیاد حرف ندارد، من در سی‌دی‌ها هم‌صحبت کرده‌ام، گفتم من در سال ۷۶ اعتیاد و آنچه در آن بود را درآوردم، یعنی دیگر هیچ‌چیزی نمانده، من تا انتهای اعتیاد رفتم و کاملاً برای درمانش هم این متد را به‌راحتی داریم عمل می‌کنیم، بچه‌ها دارند عمل می‌کنند. کاری که ما الآن داریم می‌کنیم همان کار سال ۷۶ است، چیزی به آن اضافه نکردیم، فقط مثلاً پله‌اش ۱۵ روزه بوده کردیم ۲۱ روزه و روی مطالبی هم که در درمان هروئین دکتر شهرام اشاره کرد، آنجا برای هروئینی‌ها TDS یک سی‌سی شروع می‌کردیم، الآن جدیداً می‌گویند شما می‌توانید با TDS یک سی‌سی شروع کنید، یا TDS دو سی‌سی، یا TDS سه سی‌سی، کمی بهتر عمل کنید. چون دیدیم به هروئینی‌ها یک سی‌سی می‌دهیم برایشان کم است، وسط کار قهر می‌کنند و می‌روند، کردیم ۲ سی‌سی، ۳ سی‌سی و الآن دیگر کاملاً ماندگار شدند و می‌توانند تا پله آخر هم بروند، قبلاً تا ۹ سی‌سی می‌رفتند، الآن بسته به نوع پزشک، بسته به نوع راهنما می‌تواند تا پله آخر حرکت کند برود، پس ما در اینجا متد DST که با آن مواجه هستیم، حالا این ذره‌ذره برای سیستم جهان پزشکی مشخص می‌شود. تمام آزمایش‌ها را برده‌ایم در بریستول انگلستان، چون اصلاً دستگاه اینجا نداریم که بتواند تمام ژن‌ها را مورد ارزیابی قرار بدهد، پروتئین‌ها را مورد ارزیابی قرار بدهد، همه رفته آنجا که تمام دستگاه‌هایشان را در اختیار ما گذاشتند، ما یک مقاله اول به آن‌ها دادیم و یک سری هم همکاری کردند روی همان سرطان و کار ما را دیدند؛ الآن ما که هر وقت بخواهیم تمام دستگاه‌هایشان را که خیلی هم گران‌قیمت است، همه را در اختیار کنگره ۶۰ می‌گذارند، می‌گویند باشد، هرجایی را هم که بخواهید ما با شما همکاری می‌کنیم که به‌اصطلاح این عمل را انجام بدهید. حالا اینجا الآن مسائل زیادی هست و من سعی کردم که ازآنجا شروع کنم، یعنی اگر عملی داریم، حرفی داریم، دانشی داریم، توی زیرزمین نمی‌توانیم صحبت کنیم، باید برویم در جهان علمی به‌صورت علمی و به‌صورت آکادمیک و ما باید برویم حرفمان را به‌صورت آکادمیک دربیاوریم، اگر این کارها را می‌خواستیم ۱۵ سال پیش بکنیم امکان‌پذیر نبود، ۱۰ سال پیش هم نمی‌شد این کارها را بکنیم، چون دستگاه‌هایی که بتواند در آن حد ژن و پروتئین‌ و این‌ها را موردمطالعه قرار بدهد آن موقع وجود نداشت، این چند سال اخیر است که آمده، می‌توانیم تا این مرحله ما دقیق بشویم. همه این‌ها روی متد DST است، منظور من این است که DST یک مسئله کاملاً علمی است و مربوط به شناسایی زبان بدن است که ما زبان بدن را بفهمیم، چون ما کاره‌ای نیستیم، ما درمان نمی‌کنیم، هیچ‌کسی نمی‌تواند یک انسان را درمان کند، ممکن است جراحی بکنند، ممکن است کارهایی بکنند، آن عملیات درمانی را خود بدن انجام می‌دهد، ما اصلاً انجام نمی‌دهیم، ما فقط مصالح و مواد اولیه لازم را در اختیار بدن قرار می‌دهیم، آن استفاده می‌کند. دارو چه هست؟ دارو، یک سری مواد اولیه است دیگر! یک سری مواد اولیه شما می‌دهید به مریض که مثلاً فرض کنید کبدش خراب است، شما یک سری دارو، مواد اولیه مناسب می‌دهید که مثلاً ترمیم بشود، ما روی کانسر کبد هم داشتیم، این‌ها مصرف‌کننده بودند ما دیدیم، یعنی ما وقتی‌که بچه‌ها به درمان می‌رسند، جدیداً می‌گوییم سوابق پزشکی خودتان را بیاورید، بیماری دارید بیاورید، در فرم رهایی نوشته چه بیماری‌هایی داشتی، گزارش خودت را بده، آنجا می‌بینیم که کبد سرطان گرفته، کاندید شده برای عمل پیوند کبد ولی بعدازاینکه DST را انجام داده از جدول خارج شده، از نوبت خارج شده، پس این DST یک‌چیزی هست که زبان بدن را می‌فهمد و می‌داند که چطوری پس بدهد، چطوری دارو را بگیرد که بدن در حال متابولیسم باشد، ما این را روی جانوری هم کار کردیم، من اعتقاد دارم که جهان‌بینی، ورزش، این‌ها همه کمک می‌کنند، ولی هیچ‌کدام اصلی نیستند، جهان‌بینی، خانواده، موسیقی، کلاس، ورزش، لژیون، همه به‌جای خود، اما این‌ها اصلی نیستند، کمکی هستند، اصل‌کاری خود DST هست با اپیوم، برای اینکه ما روی موش‌ها آزمایش کردیم‌، به موش‌ها که جهان‌بینی آموزش ندادیم که درمان شدند، موش‌ها را معتادشان کردیم، بعد از آن‌ها تست گرفتیم بعد از پایان، دیدیم که نه! هیچ اثری از اعتیاد در آن‌ها نیست، ما جهان‌بینی و این‌ها را به بچه‌ها یاد می‌دهیم به خاطر اینکه به خودشان آسیب نزنند، جهان‌بینی یعنی انسان یک قوانینی را یاد بگیرد که به خودش آسیب نزند، به خودش ضرر نزند، قدر خودش را بداند و حرکت درست را بکند، به‌هرحال من خیلی دلم می‌خواست از چندین سال که واقعاً DST را پزشکان خودمان بشناسند، الآن آمریکایی‌ها خیلی به این قضیه حساس شده‌اند و مرتب برای ما، از معتبرترین مجلاتشان می‌نویسند، تبریک می‌گویند، یک تبریک کسی در ایران به من نگفت، از جامعه پزشکی، از تمام دانشگاه‌های پزشکی، از همه... یک نفر، حتی یک پزشک، از همین لژیون پزشکان هم کسی نگفت که آقای مهندس تبریک می‌گوییم مثلاً به خاطر فلان مقاله‌تان، حتی یک مورد نداشتم، ولی از آن‌طرف از تمام دنیا برایم مرتب ایمیل می‌زنند، تبریک می‌گویند، دعوت می‌کنند، برای کنفرانس‌ها دعوت می‌کنند، برای کنگره‌ها دعوت می‌کنند، الآن دوتا کنگره معتبر آمریکایی از من دعوت کردند به خاطر همین سرطان سینه، داریم مقدمات آن را فراهم می‌کنیم، از همین ۳ تا ده‌ها مقاله درمی‌آید، مقاله تاپ، توی researchgate(دروازه تحقیق) من، خود صاحب researchgate، برای ما یادداشت رسمی گذاشتند که بله دژاکام و گروهش چندین مقاله اورجینال در درجه‌یک داده‌اند که خیلی موردتوجه واقع شده، آن‌ها توی درگاه پژوهش من نوشتند تبریک گفتند، خیلی دلم می‌خواست که از خودمان هم این را در نظر بگیرند، یکی لااقل به من بگوید که آقای دژاکام به تو تبریک می‌گویم که این کار را کردی، کارِ بزرگی هست، خب توسط کشور خودمان هست، بچه‌های خودمان هست و من هم از همان اول می‌خواستم هرچه دارم انتقال بدهم به لژیون پزشکان، ولی آن‌چنان استقبال نکردند که یعنی بیایند پی این قضیه را بگیرند و واقعاً یکی بیاید جدی بایستد و لااقل مقاله را بخواند و به جزئیات آن پی ببرد، الآن غیر از مقاله DST که هست، مقاله صورت‌مسئله اعتیاد، مقاله مهندسی اعتیاد، آن‌ها همه مکمل مقاله DST هستند که می‌توانند موردمطالعه قرار بگیرد. به‌هرحال امروز جلسه خیلی خوبی بود، سعی کنیم که بچه‌ها رهایی‌هایشان را هم بیاورند که دومرتبه اینجا دکتر شهرام گفت من خیلی خوشحال شدم، انرژی گرفتم که دیدم بچه‌های کلینیک‌ها اینجا رهایی می‌گیرند، ابراز خوشحالی کرد و من هم گفتم که استقبال می‌کنم از حرف شما، از حالا از بچه‌ها می‌خواهم که رهایی‌هایشان را بیاورند، آنجا حتماً صندلی بگذارند که هرکسی از مسافرها خواست شرکت کند، بتواند راحت بنشیند و چند تا رهایی داشتیم امروز، دو تا رهایی، یکی از کلینیک‌های دکتر بهنام و دکتر احمد داشتیم، من از دکتر بهنام درخواست می‌کنم که راجع شاگرد‌های خودش صحبت کند و بعد دکتر احمد، میکروفون را به ایشان بدهید، به‌غیراز دکتر شهرام، دکتر شهرام به من تبریک گفته بود.


مشارکت دکتر بهنام:
سلام دوستان بهنام هستم یک همسفر. جناب آقای مهندس، ما عملاً که تشکر کرده بودیم و تقدیر کرده بودیم با توجه به استقبالی که از این لژیون می‌کنیم و اینکه توی کلینیک خودمان این را اجرایی کردیم، به این باور رسیده بودیم که حتماً بهترین چیزی که الآن می‌تواند به بچه‌ها کمک کند درزمینهٔ درمان اعتیاد، قطعاً کنگره ۶۰ است. کلامی هم قبلاً تشکر کرده‌ایم و بازهم تشکر می‌کنیم، انشالله که عمرتان مستدام باشد و توانمند در ادامه این مسیر باشید. واقعیت این است که امروز بچه‌های ما که الآن اینجا هستند، قطعاً ثمره همین اتفاق خجسته‌ای است که به‌عنوان درمان DST با سبک و سیاق کنگره ۶۰ دارد اتفاق می‌افتد. این خیلی برای من واضح است، یعنی این‌قدر مشخص است این شیوه، خب آدم یک موقع یک‌چیزی این‌قدر برایش بدیهی می‌شود که دیگر فکر می‌کند که خب، خیلی عیان است دیگر، همه باید متوجه باشند، شاید خیلی نیاز به توضیح نداشته باشد، یک موقع فراموشی ازاینجا می‌آید، قبل از کرونا خب، لژیون را داشتیم و خوب هم جلو رفته بود، حدود ۲-۳ سال قبل از کرونا بود، آن موقع شاید خیلی حس نمی‌کردیم چقدر دارد توی کلینیک خوب کار می‌کند و چه چیز مفیدی برای کلینیک است، متأسفانه کرونا که پیش آمد یک شکاف تقریباً یکی‌دوساله اتفاق افتاد در لژیون ما و عملاً با توجه به دستورالعمل‌های وزارت بهداشت

مشارکت دکتر بهنام:
متأسفانه کرونا که پیش آمد یک گپ یکی‌دوساله پیش آمد در لژیون ما و با توجه به دستورالعمل‌های وزارت بهداشت نمی‌گذاشتند که ما این جمع را دورهم داشته باشیم، آن موقع خیلی متوجه شدیم که چه چیزی را از دست دادیم یعنی یک موقع اتفاقاتی می‌افتد که انسان قدر داشته‌هایش را می‌داند، خدا را شکر بعدازآن لژیون جدیدمان که نزدیک یک سال هست راه افتاده، دوچندان آن انرژی خوب به کلینیک ما برگشته و هم‌سفران و مسافران فوق‌العاده‌ای به ما اضافه شدند و بازخورد آن را داریم می‌بینیم، رهایی‌ها شروع‌شده و تشکر ویژه از راهنماها می‌کنم که کمک می‌کنند این اتفاق خجسته بیافتد و دفتر منحوس اعتیاد بسته شود اما شکی نیست که همه‌ی این‌ها را مدیون مجموعه‌ی کنگره‌ی شصت هستیم و در رأس جناب مهندس، امیدوارم که بهترین اتفاق‌ها اتفاق بیافتد و صمیمانه از تمام همکارانم می‌خواهم اگر شرایط کلینیکشان مهیاست اگر می‌توانند حتماً لژیون داخل کلینیک داشته باشند، اصلاً کلینیک به یک سمت‌وسوی دیگری می‌رود و حس خیلی خوبی هم به خودتان می‌دهد، ممنونم.

آقای مهندس:
متشکرم، من منظورم تشکر نبود منظورم این بود که یک نفر بگوید من رفتم فلان مقاله‌ی کووید ۱۹ را خواندم این‌گونه بود، بعد مقاله‌ی DST را خواندم، مقاله‌ی کنسر را خواندم این‌گونه بود، منظورم این بود، بگوید خواندم و تبریک میگویم بابت چنین مقاله‌ای، اما اصلاً خبری از این‌ها نبود، متشکرم دکتر احمد هم لژیون بسیار محکم و قوی را در اراک به وجود آورده...

مشارکت دکتر احمد سمیعی:
سلام دوستان احمد هستم مسافر، بعد از نزدیک به دو سال که ما رهایی‌هایمان را شعبه آکادمی می‌بردیم، امروز بنا بر دلایلی این توفیق حاصل شد که در لژیون پزشکان خدمت شما برسیم و خدمت همکارهای ارجمندم، از یک‌جهت خیلی خوشحالم که همکارانم را می‌بینم و دیداری تازه می‌شود، از یک‌جهت افسوس خوردم که بعد از دو سال هنوز تعداد همکارانی که تشریف میاورند لژیون پزشکان تقریباً همان تعداد هست، همان‌طور که دکتر بهنام فرمودند پیرو فرمایشات جناب مهندس، در مورد DST خیلی کامل گفتند و واقعیت امر این هست که متد DST یک ابزار راهگشا برای یک درمانگر اعتیاد هست، بنا بر این ‌عقیده شخصی خودم و تجربه شخصی در طول نه سال گذشته که با کنگره همکاری داریم، ما کلینیک را از یک راهنمای کنگره که تشریف آورده بودند کلینیک و از پنج مددجوی خود کلینیک شروع کردیم و امروز که من خدمت شما هستم ما هفت راهنمای مسافر داریم که از مددجوهای خود کلینیک هستند، یک راهنمای تازه‌وارد داریم، چهار راهنمای گروه خانواده داریم، یک راهنمای جونز و سه راهنمای سیگار داریم و حدود صد و پنجاه نفر در جلسات عمومی شرکت می‌کنند و امروز هم پنج رهایی آوردیم خدمتتان و اصلاً فضای کاری که انجام می‌دهیم تحت تأثیر متد DST و کنگره قرار گرفته که بقیه سیستم تحت‌الشعاع روش درمان DST در مرکز درمان ما قرارگرفته و این جدا از آن احساس شخصی به‌عنوان یک پزشک به خود من می‌دهد هم به‌عنوان کسی که اعتیاد داشته و هم کسی که نه سال در انجیو دیگر قطع مصرف بودم و وقتی خدمت آقای مهندس رسیدم سفر ایکس کردم حدود شش سال پیش و در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردم الآن هم خودم داخل کلینیک لژیون دارم و امروز هم دو نفر از رهجو های خودم ‌گل رهایی گرفتند، عرضم این هست روش و متد DST همان حلقه گمشده‌ی درمان اعتیاد هست، امروزه همکاران مشکلاتی دارند تحت عنوان اینکه متهم‌ می‌شوند کلینیک‌ها به اینکه صرفاً مراکزی هستند فقط برای ارائه‌ی دارو ولا غیر، درصورتی‌که من میدانم همکاران همه‌ی تلاششان را می‌کنند، خب راه نمایان نبود، امروز راهی به‌عنوان متد DST و راه سیستم درمان کنگره شصت وجود دارد که یک مرکز درمان سوءمصرف می‌تواند به بهترین شکل از این متد استفاده کند و کمک کند هم برای پیش برد هم اهداف کلینیک، یعنی هم بار معنوی خیلی زیادی دارد هم خدا را شکر بار مالی دارد، هیچ تعارفی ندارد شما وقتی صد و پنجاه عضو داشته باشید حداقل هشتاد سفر اولی دارید دارو تهیه می‌کنند، یک‌زمان مراکز درمان سوءمصرف اوتی که دانشگاه به آن‌ها می‌داد را نمی‌دانستند چکار کنند، اما امروز ما دنبال این هستیم بتوانیم یک سهمیه جدا بگیریم، دنبال این هستیم مسافرانی که وارد کلینیک می‌شوند را بتوانیم دارویشان را تأمین کنیم، این سیستم تجربه‌ی امروز من به‌عنوان یک پزشک و یک کمک راهنمای کنگره یک تجربه‌ی بسیار موفق و خوشایند هست، من پیشنهاد نمی‌کنم، تأکید می‌کنم که حتماً اگر می‌خواهید در ادامه‌ی مسیر کاری و شغلی‌تان به یک احساس رضایت شخصی، قلبی برسید حتماً لژیون تشکیل بدهید و حتماً اثراتش را در کار و زندگی خواهید دید، ما صرفاً تمرکزمان روی درمان اعتیاد هست اما طبق فرمایشات آقای مهندس امروز متد DST راهگشای درمان بسیاری از بیماری‌ها شده، می‌خواهم درخواست کنم از شما اگر اجازه بدهید در اراک شعبه‌ی دوم را در کلینیک بزنیم چون هم نیروی انسانی وجود دارد هم شرایط دیگرش مهیاست فقط منوط به موافقت شماست، خیلی متشکرم.

مشارکت خانم دکتر فرشته:
سلام فرشته هستم همسفر، جا دارد ابتدا تشکر قلبی خودم و همکارانم را از جناب مهندس داشته باشم، قطعاً وقتی با جان‌ودل و این حس خوب مسیر را میریم و اجرایی‌اش کرده‌ایم، باور قلبی ما این بوده که این متد بهترین متد هست و واقعاً تبریک میگویم به شما که این متد را واقعاً پویا و اجرایی کردید تا ما هم از آن درس بگیریم، قطعاً متد DST متدی هست که نه‌تنها زبان بدن را بلکه زبان ذهن را هردو به نظرم ترمیم می‌کند، وقتی‌که‌ متد DST تعریف می‌شود برای بدن، بدن متوجه آن می‌شود چون زبان اصلی بدن همین هست، بدن انسان به‌عنوان یک ابرکامپیوتر ساخته شده بر اساس متد DST و این تعریف شده ست، وقتی بیماری دارویی برای خودش استفاده می‌کند، لذت می‌برد، هر موقع که می‌خواهد مصرف می‌کند، نه دیسیپلین مصرف دارد نه می‌داند چه موقع کاهش بدهد و نه زمانش را می‌داند خب قطعاً به نابودی کشیده می‌شود، زبان کل بدن را به نابودی می‌کشاند، اما در این متد بیمار و رهجو یاد می‌گیرد که یک دیسیپلین در مصرف باید داشته باشد، مگر برای یک آموکسی سیلین که برای گلودرد هست سر ساعت مشخص مصرف نمی‌شود، تازه آن نه از سد مغزی رد می‌شود نهایتاً یک استریپتوکوکوس در گلو هست یا خوب می‌شود یا نمی‌شود اما در مورد چنین دارویی که از سد خونی مغز رد می‌شود و اتفاقات وحشتناکی به وجود میاورد و کل این چهل هزار میلیارد سلول بدن را تخریب می‌کند ساعت معین نمی‌خواهد؟ بنابراین D اش که ضریب دژاکام هست و باید با یک روندی این دارو را از بیمار بگیریم، step ش هم همان بیست‌ویک روز هست که این ثابت‌شده است و اگر به سیستم خلقت نگاه بکنید بیست‌ویک عدد خیلی جالبی هست، برای اینکه یک سازگاری اتفاق بیافتد که ما میگوییم سه هفته تا دوماه و آن time و زمان مناسب هست که ده تا یازده ماه بر اساس شرایط بیمار اتفاق بیافتد که این مسیر را برود تا این زمان را کنار بگذاریم، قطعاً ما کتاب زیاد می‌خوانیم و این ازنظر فیزیولوژی هم ثابت شده است و دارن هاردی در کتاب اثر مرکب خیلی زیبا می‌گوید که شما وقتی می‌خواهید یک عادت غلط در خودتان به وجود بیاورید و این بخواهد شکل بگیرد سیصد بار باید تکرار شود، برعکسش هم همین‌طور وقتی بخواهیم عادت غلطی از خود بگیریم سیصد بار باید تکرار بکنیم، خب این متد هم در همین سیصد روز هست، هر چیزی را که مقایسه می‌کنیم می‌بینیم با سیستم جور درمیاید، خب سیصد روز و سیصد بار وقت هست تا این عادت بیمار را بگیریم، این عادت ممکن است عادت غذایی بد یا هر چیزی باشد، نه‌تنها درمان اعتیاد بلکه درمان تمام بیماری‌ها با این روش به نظر من می‌تواند اتفاق بیافتد، ما هم زبان جسم داریم به نظر من و هم زبان ذهن، باید توی این یک سال روی ذهن بیمار و اتفاقاتی که اطرافش می‌گذرد هم کار بکنیم، زبان ذهن مثل یادگیری زبان انگلیسی هست، مگر روی خواندن و نوشتن و صحبت کردن و درک مطلب کار نمی‌شود، ما در آن سیصد روز در این متد برای اینکه درمان اتفاق بیافتد وقت داریم روی زبان ذهن کار بکنیم، روی آداب معاشرت، خواندن ‌کتاب، روی نوشتن میگوییم سی دی ها را بنویسد و روی صحبت کردن، در لژیون مشارکت باید اتفاق بیافتد حتی اگر می‌خواهی خودت را تعریف کنی به‌عنوان اسم، درک مطلب هم اینکه می‌فهمد زبان ذهن و جسمش چه هست، راجع به موش‌ها که فرمودید آقای مهندس من فکر می‌کنم زبان ذهن پ زبان جسم یک متمم هست، اگر روی موش‌ها کار می‌کنیم به خاطر اینکه آن‌ها زبان ذهنی ندارند، یک‌چیزی به‌عنوان غریزه وجود دارد و تمام، اما زبان ذهن ما در اثر مشکلات و عادت‌های بد به هم خورده، اگر دقت کنید با متد DST دارند روی بیماری‌هایی کار می‌کنند که سیستم عصبی‌شان به‌هرحال به‌هم‌ریخته، روماتیسم هست، سرطان‌ها هست، ام‌اس هست، به‌هرحال یک مقداری زبان ذهن هم درگیر هست، به نظرم بهترین پازل و متد هست، خیلی متشکرم.

آقای مهندس:
متشکرم ممنون، ما وقتی گفتیم زبان جسم منظورمان همه‌چیز هست، زبان قلب و زبان ذهن و زبان عقل و همه‌ی این‌هاست، در نظر بگیرید مسائل زبان جسم، ما سال‌هاست اصلاً بشریت عادت کرده که غذا سه بار در روز می‌خورد، صبح و ظهر و شب، چرا یک‌بار نمی‌خورد؟ تازه ماه رمضان دو وعده می‌کنیم و کلی عبادت، میگویند کسی که روزه می‌گیرد خواب و حرف و همه‌چیزش عبادت هست یعنی آن‌قدر مهم هست، چطوری یک مصرف‌کننده روزی چهل بار مصرف می‌کند می‌خواهیم روزی یک‌بار متادون بدیم، شما خودتان می‌توانید روزی یک وعده غذا بخورید؟ حالا اگر غذا ظهر نخورید بیرون‌روی پیدا نمی‌کنید، عرق نمی‌کنید، استخوان‌درد نمی‌گیرید، اما تریاکی باشید نخورید بیرون‌روی پیدا می‌کنید، عرق می‌کنید، استخوان‌هایتان درد می‌گیرد، راه نمی‌توانید بروید، پس این زبان جسم هست، زبان جسم که می‌گوید من سه بار در روز نیاز دارم، تمام قدرت تریاک و متادون همان شش هفت ساعت هست، متادون هم ممکنه در بدن زیاد بماند اما زورش هفت هشت ده ساعت هست، زبان جسم یعنی همین یعنی باید دارو را حداقل سه بار در روز بخورد.

مشارکت دکتر مجید:
عرض ادب و احترام، صبح همگی بخیر، بابت چیزی که آقای مهندس فرمودند یک مقدار شیرازه‌ی فکر ما در مورد مسئله‌ی DST فرق کرده، ما اعتقاد داریم که به نمایه‌ی خلقت دانایی هست و اصل دانایی همانی است که ما میگوییم حکمت حق در قضا و در قدر کرد ما را عاشقان همدگر، ما عاشق آقای مهندس شدیم ایشان عاشق پزشکان، برای پزشکان لژیون تشکیل دادند، چندین سال حمایت کردند که ما با این مسئله دانایی آشنا شویم، به نظر من DST پیوند میمونی هست از سنت و مدرنیته، درمان‌های سنتی ما با تیپرینگ مدرن ما به یک شکلی با یک اعدادی منطقی به درمان بسیاری از بیماری‌های اعتیاد از خود تریاک و شیره و الکل، کم‌کم آمفتامین‌ها و در درازمدت به خیلی از بیماری‌های عصبی روانی هم منجر شده،، خب این واقعاً یک دستاورد خیلی بالایی هست، باید این را قدر بدانیم، چون میدانیم پزشکی و علوم درمانی تجربی هست، چیزی که تکرار شود و در تکرار نمره‌ی مناسبی بگیرد یک عدد معناداری پیدا بکند قابل آزمون هست، در این مسئله هم آقای مهندس تعداد زیادی را به رهایی رساندند، خود DST در فرایند زمان خودش را تکمیل می‌کند، این تکمیل شدن در تعداد افراد، نوع کارها و درمان‌ها، کاملاً مشهود است، برای من افتخار بزرگی است که خودم در کنگره مسافر بودم، درمان DST برای من چهارده ماه توسط استاد محبوبم ویراستار کنگره آقای محسن زهرایی انجام شد، این را با پوست و گوشت و استخوانم درک کردم، در فرایند DST یک مسئله رو باید کاملاً در نظر بگیریم، همان مثلث سازگاری، اشباع و تغذیه، در خصوص تغذیه، این تغذیه هم جسم هست هم در آن مدت ده یازده ماه برای خودم سؤال بود که DST را قبول می‌کنم، تیپرینگ را قبول می‌کنم، پله‌های بیست‌ویک روزه را قبول می‌کنم، این فرایند ده یازده ماه برای من سخت بود، اما در ضلع تغذیه، تغییر عادت‌های غذایی، رژیم‌های غذایی، رژیم‌های خواب، ورزش، همراهی همسفرها، این‌ها بسیار خوب هست، تغذیه روانی بسیار مؤثر هست، ما داریم در هزار سال پیش ابوعلی سینا یک قانون گذاشته که افراد در دو بعد جسم و روان هستند و ضلع دیگر آن ورزش هست که این موارد را به توان بالایی می‌رساند.
من یک شعر برای آقای مهندس گفتم که قوانین درمان اعتیاد در ظلمت و تاریکی بود خداوند گفت بگذار دژاکام باشد آنگاه همه‌جا نور و روشنایی خواهد بود.

مشارکت دکتر سعید:
من در خصوص مجموعه‌هایی که در حوضه درمان اعتیاد فعالیت می‌کنند باید بگوییم که بعضی مجموعه‌ها بحث درمان با داروهای اگونیست را پیش می‌برند و پروتکلی دارند و همچنین بحث DST، به‌هیچ‌وجه این تصور پیش نیایید که این‌ها در تقابل باهم هستند بلکه این‌ها در کنار هم هستند. موضوعی که به من در بحث درمان انرژی داد همین روش DST بود که توانستیم با این روش توسط لژیونی که در کلینیک راه اندازه کردیم افرادی را به درمان برسانیم و این موضوع باعث شد که من احساس رضایتمندی داشته باشم از شغل خودم کاری که انجام می‌دهم داشته باشم. مطلب آخر اینکه من از همه عزیزان که اجازه دادند در این ۱۴ جلسه خدمت کنم ممنونم.

در ادامه دستور جلسه بعدی و استاد جلسه و همچنین دبیر جدید مشخص گردید.
دستور جلسه: درمان متادون با روش DST و داروی OT

استاد جلسه؛ خانم دکتر فرشته و دبیر؛ خانم سارا

مشارکت بابک لطفی:
قابل‌توجه ۲۹۵ کلینیک همکار چه عزیزانی که در جلسه حضور دارند و چه عزیزانی که فایل این جلسه را مشاهده می‌کنند از تاریخ ۱۴۰۲/۰۳/۰۱ هزینه آزمایش‌های شش‌گانه فالوآپ ۱۰۰/۰۰۰ تومان
هزینه تشکیل پرونده ۵۰/۰۰۰ تومان می‌باشد.

نگارش: مسافر بهمن

تنظیم: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .