جلسه اول از دوره پنجم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران نمایندگی ملایر با دستورجلسه «جهانبینی ۱و۲» با استادی همسفر زهرا، نگهبانی کمکراهنما همسفر معصومه و دبیری همسفر معصومه روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت سال ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
همه انسانها دارای جهانبینی هستند، حال ممکن است جهانبینی آنها درست و الهی باشد و یا غلط و یا حتی شیطانی. اگر بخواهیم جهانبینی خود را تغییر دهیم در ابتدا باید هر چیزی و هر جایگاهی را که داریم در بیرون از کنگره بگذاریم و بعد وارد کنگره شویم و قبول کنیم که چیزهایی که تابهحال میدانستیم، نتوانستهاند مسائل ما را حل کنند؛ وگرنه در نقطه امروز قرار نداشتیم. زمانی که نادانی خود را پذیرفتیم، سکوی پرتابی به سمت دانایی و تغییر جهانبینی ما خواهد بود.
زمانی که در زندگی مسائلی داریم و این مسائل دائماً به ما فشار میآورند و تبدیل به زخمهایی در زندگی ما شدهاند، نشانه این است که ما نیاز به تغییراتی داریم که قطعاً این تغییرات باید در جهانبینی ما صورت گیرد و ما را به سمت زندگی متعادلتری سوق دهد. از مشکلات و رنجها، باید گنج بسازیم و باید ببینیم پیام این مسائل و حکمت آنها چیست؟ اعتیاد و گرفتاری در زندگی چه پیامی برای ما دارد؟ اگر حکمتش را نیابیم، قطعاً نقمت (سختی) آن نصیب ما میشود.
سختیهایی که میکشیم، ریشههای ما را قویتر میکند و محکمتر میشویم. هرچقدر در مسائل روزمره خشم، منیت، قیاس، کینه و نفرت، قضاوت، غیبت، ترس و ناامیدی و... در ما بیشتر باشند، نشاندهنده این است که نمودار زندگی ما حالت سینوسهایی را پیداکرده که بیشترین قلهها و ماکزیممهای آن نادانی ما را تشکیل میدهد و کفه ترازوی زندگیمان به سمت جهالت سنگینی میکند.
ما با انجام ضد ارزشها در وجود و صور پنهان خود تخریب ایجاد کردیم؛ اما زمانی که به این نقطه از زندگی میرسیم، نباید ترس به خود راه دهیم، فقط کافی است یک تابلوی ایست و ورودممنوع به خودمان نشان دهیم و دست از جهالتهای کورکورانه خود برداریم و با تمام وجود نادانی خود را بپذیریم؛ چون نادان بودن هم گناه است. بهمحض پذیرش این موضوع، دژ مستحکمی که به دور خود ساختیم فرومیریزد.
تمام سیدیها، وادیها و کتب کنگره ۶۰ جهانبینیهایی هستند که ما میتوانیم به این ریسمان الهی که برگرفته از متون قرآنی است چنگ بزنیم. عذابی که ما از جهانبینیهای نادرستی که در طول عمر خود داشتیم کشیدیم، درواقع موتور حرکتی خواهد بود به سمت مثلث تکامل؛ یعنی در ابتدا پذیرش نادانی در ما صورت میگیرد و سپس تغییر، تبدیل و در مرحله آخر ترخیص اتفاق میافتد.
با تغییر جهانبینی، آرامش را در تمامی مسائل روزمره زندگی احساس میکنیم. زمانی که در بحرانهای زندگی، راههای بهتری را انتخاب میکنیم و از وادی عشق و استاد سردار یاری میطلبیم، بهعنوانمثال بهجای بحث و مشاجره، میبخشیم و رد میشویم، با این کار درواقع خودمان بزرگ میشویم و خود را لایق بخشش و خوشبختی میدانیم و یا سکوت را انتخاب میکنیم، در این صورت دربهای دیگری از فهم به روی ما باز خواهد شد و تصمیمات ما به فرمان عقل نزدیکتر خواهد بود. در این زمان کاملاً میتوانیم بازخورد بین نتیجههای بهدستآمده از این تغییر رفتار خود را با زمانی که واکنش دیگری قبل از تغییرات در رفتارمان داشتیم را مقایسه کنیم و حس خوبی که از این جهانبینی خود دریافت کردهایم.
.jpg)
باید اول حال خودمان خوب باشد تا رابطه ما با دیگران خوب شود. هرچقدر تاریکیهای وجود ما بیشتر باشد، نیروی جاذبهای که بین ذرات منفی موجود است، قویتر و نیرومندتر خواهد بود و وقتی تصمیم به تغییر میگیریم، ترسی که به سراغ ما میآید، قدرت تغییر را از ما میرباید؛ اما کوچکترین حرکت ما به سمت روشنایی، به تغییر و شکستن تاریکیهای درونی ما کمک میکند.
درون تکتک انسانها، هم خوبی و هم بدی وجود دارد. قدرت تشخیص خیلی مهم است، گاهی خواستهٔ ما چیزی است که ممکن است به ضرر ما باشد. به قول استاد رعد: «خیال و خواسته ما آن چیزی است که نمیبینیم و نمیخواهیم؛ زیرا حال برای ما واقعی است؛ اما حقیقت در جای دیگری است.» اگر سعی کنیم ذرات نفس را تربیت کنیم و بیشتر به خواستههای معقول خود پاسخ دهیم، آنوقت است که تغییر خواهیم کرد و تبدیل به انسانی خواهیم شد که بهمرورزمان از نادانی خود کاسته و به سمت دانایی و روشنایی سفر میکند.
بیشترین تغییرات زمانی اتفاق میافتد که ما کارها را بدون توقع جبران از کسی انجام دهیم و فقط عمل سالم را برای خودِ عمل اجرا کنیم. سعی کنیم به دنبال تأیید دیگران نباشیم؛ زیرا درصورتیکه این تأیید را دریافت نکنیم، حال ما خراب میشود.
استاد امین بسیار زیبا مطرح کردند که وقتی قوانین جهانبینی را آموختید، دیگر به دنبال مقصر بیرونی نباشید و اگر اینطور باشد، نیروهای منفی انرژی شما را میدزدند و به جاده خاکی میروید؛ یعنی تمامی مسائلی که در زندگی پیش روی ما قرار میگیرند، درواقع باید یک سرِ موضوع را در درون خود جستجو کنیم و به دنبال دزدی بگردیم که درون خود ماست و انرژیهای ما را به تاراج میبرد و نگهبانان قلعه دانایی را با گریم خاصی که انجام داده، اغفال نموده است.
اگر رضای خدا در کارها را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم، قطعاً شاهد تحولات بینظیری در زندگی خواهیم بود و جایگاه ما در هستی ارتقا پیدا میکند. به قول راهنمای عزیزم کارهایتان را برای خداوند انجام دهید، وقتی برای خدا انجام میدهید، به خداوند بگویید: «این را هدیه میکنم به تو، خودت مواظب باش» و در این صورت دیگر به دنبال تأیید دیگران نخواهیم بود و از اینکه نادیده گرفته شویم، حال ما خراب نخواهد شد.
امیدوارم همه ما تحت القای نیروهای الهی باشیم و تمامی انسانهای این کره خاکی، در این روزها آرامش درونی اعضای کنگره را داشته باشند.
خدایا به ما کمک کن، نگاهمان چنان از جادوی عشق پر شود که جز خیروبرکت را نبینیم. آمین
تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی کمکراهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1742