English Version
This Site Is Available In English

فهم مطلب در خدمت کردن، چراغ راه در سفر دوم است

فهم مطلب در خدمت کردن، چراغ راه در سفر دوم  است

در این هفته به‌واسطه برگزاری جلسه لژیون سردار استان اصفهان که این بار شعبه شهرضا میزبان آن بود، توفیق حضور و انجام مصاحبه‌ای با دیده‌بان محترم کنگره 60 مسافر علیرضا را داشتیم که نظر شما عزیزان را به آن جلب می‌نماییم:
با سلام خدمت آقای زرکش؛ از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید از شما تشکر می‌کنیم.

لطفاً طبق رسم کنگره خودتان را معرفی نمایید.

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
آنتی ایکس مصرفی تریاک، مدت سفر ٩ ماه و ١۵ روز سفر، راهنمای خوبم آقا محمد صداقت، امروز هم ١٨ سال و چند ماه است که آزاد و رها هستم.

شما یکی از دیده‌بانان کنگره ۶۰ هستید؛ لطفاً درباره‌ جایگاه خدمتی خود و وظایفی که بر عهده شما هستند برایمان صحبت کنید.

کنگره سلسله‌مراتب دارد، از آقای مهندس شروع می‌شود و ختم می‌شود. به یک تازه‌وارد از بُن که بگذریم همه در حال آموزش دیدن و خدمت کردن هستیم. جایگاه دیده‌بانی هم جایگاهی است که از آن ابتدا تا آن انتها در جهت شخصی است که در آموزش قرار می‌گیرد. دیده‌بانی یک جایگاه آموزشی است و هر جایگاهی که قرار است در آن آموزش بگیرید در سفر دوم دوسر دارد و حتماً باید آموزش داده شود تا آموزش بگیرید. دیده‌بانی یک جایگاهی است که هم آموزش می‌دهد و هم آموزش می‌گیرید. وظایفی بر عهده شماست که هرکسی یک وظایفی دارد‌. اولین وظیفه خدمت‌گزار اطاعت از فرمان‌ها، رعایت قوانین و اجرای وظایف است. بنده دیده‌بان لژیون سردار هستم‌. لژیون‌هایی که اعضای خدمت‌گزار در آن خودشان را ملزم در جهت حفظ و پیش‌برداهداف کنگره ۶۰ می‌کنند.

مدتی است که جلسات ماهیانه در شعب با حضور شما برگزار می‌شود. هدف کنگره برای برگزاری این جلسات چیست؟

فهم مطالب، انجام مطلب و انجام عمل نیاز به فهم مطلب دارد. وقتی شما از پول و خدمت صحبت می‌کنید و از گذشت صحبت می‌کنید و از محبت صحبت می‌کنید تا یکجایی از آن را می‌توانید بدون فهم وارد شوید، از آن به بعد نیاز به فهم دارد. در سفر دوم بزرگ‌ترین سلاح یا بزرگ‌ترین چیزی که در مسیر جلو رفتن به شما کمک می‌کند و چراغ راه شما است فهم مطلب در خدمت کردن است. اگر امروز به‌فرمان آقای مهندس خدمت می‌کنم برای این است که بفهمم آیا دیگران نیاز دارند یا من به این جایگاه نیاز دارم؟ این‌ها صحبت‌هایی است که با بچه‌های لژیون سردار برگزار می‌کنیم و راجع به آن صحبت می‌کنیم که چرا اصلاً ما باید خدمت مالی کنیم؟ واقعاً چقدر باید خدمت مالی کنیم؟ این‌ها صحبت‌هایی است که در سی‌دی‌های آقای مهندس می‌گَردیم، پیدا می‌کنیم و آن‌هایی که انجام دادند به آن‌هایی که می‌خواهند انجام بدهند، توصیه می‌کنند بعد می‌بینید که چقدر مسیر راحت شد. من تنها نیستم و خیلی‌های دیگر هستند که در این وادی و این لژیون سفر می‌کنند و این جلسات به ما قدرت می‌دهد تا بتوانیم سفر دوم را راحت‌تر طی کنیم.

با توجه به اینکه پایان سال مالی کنگره نزدیک می‌باشد، پیشنهاد شما برای پرداخت تعهدات مالی اعضاء چیست؟

در لژیون سردار یکسری دستور جلسات داریم که آقای مهندس راجع به آن صحبت می‌کنند و انتخاب می‌کنند که دستور جلسه ما در این ماه (قول و قرار وفای به عهد) است. صحبت می‌کنیم که واقعاً قول و قرار چه هست؟ وفای به عهد جی هست؟ اگر نتوانستیم به عهدمان وفا کنیم چه می‌شود؟
اینکه ما به پایان سال هفته گل‌ریزان می‌رسیم یک ماه و چند روز بیشتر فرصت نداریم. خیلی از بچه‌ها حرف می‌زنند و در کنگره به حرفشان عمل می‌کنند؛ اینکه من بتوانم خودم را بشناسم جهان‌بینی است. من خودم را بشناسم که الآن دارم چه می‌گویم و آن چیزی که الآن می‌گویم، فردا می‌توانم همان‌ها را اجرا کنم؛ این‌یک نوع جهان‌بینی است. اگر من حرفی می‌زنم و بخواهم حرفم را اجرا کنم این قدرت یک انسان را نشان می‌دهد و شاید در لژیون سردار ما این کار را می‌کنیم؛ یعنی یک پیش از موعد داریم و یک گل‌ریزان داریم و یک تعهد داریم که خیلی از بچه‌های کنگره اعتمادی که آقای مهندس بهشان کرده می‌آیند، حرف می‌زنند و تعهد می‌کنند و همه تلاش می‌کنیم که موعد آن قضیه که رسید، بتوانیم به نحو احسنت انجام بدهیم. اگر من نرسیدم، کنگره کاری ندارد. آن چیزی که من درک کردم این است که من به جایگاه دیده‌بانی نیاز دارم؛ دیده‌بانی‌ به من نیاز ندارد. من نیاز دارم به خدمت کردن و در لژیون سردار خدمت مالی به من نیاز ندارد؛ ولی وقتی تعهد کردم اگر نتوانم وفا کنم به عهدم زمان و سررسید تمام می‌شود. هنوز من متعهد آن عهدی هستم که بستم و شاید این نه در کنگره در خیلی جاهای دیگر خداوند می‌گوید: عهدی که می‌بندی را نشکن، قولی را که می‌دهید را وفا کن. این را ما در کنگره تمرین می‌کنیم. امیدوارم و مطمئنم که همه بچه‌هایی که آمدند و اعلام کردند به تعهدشان هستند؛ حالا یک‌درصدی هستند که نمی‌شود و دچار مشکل می‌شوند و شرایط به وجود نمی‌آید و اصلاً مهم نیست. در کنگره ما خودمان به‌حساب خودمان می‌رسیم، کسی به‌حساب ما نمی‌رسد و کم‌وزیاد کار به اعمال و کردار ما بستگی دارد.

به نظر شما چگونه می‌توانیم، اعضای کنگره را به سمت رسیدن به قدرت و توان‌بخششی هدایت کنیم.(وظیفه راهنما چیست؟)

ما نمی‌رسانیم، آقای مهندس این کار را می‌کند. ما تجربیاتمان را در اختیار هم دیگر می‌گذاریم، راهنما مسیر را نشان می‌دهد. اینکه آقای مهندس برای رسیدن به‌سلامتی می‌گوید: باید وزنتان را کم کنید. دومرتبه می‌گوید: برای رسیدن به حال خوب باید ببخشید؛ برای اینکه دردت خوب شود، باید به درد دیگران توجه کنید. نیاز دیگران در دل نیاز ما است. در کلام خداوند شاید بیشترین حروف و کلماتی که آمده راجع به بخشش است. سردمدار عشق و محبت واقعی خود خداوند است‌ و خودش را بامحبت این‌جوری معرفی می‌کند.
نمی‌توانم کسی را برای رسیدن هدایت کنم، من خودم را هدایت کنم کافی است. ما از رفتار همدیگر الگو می‌گیریم، نه از کلاممان؛ آقای مهندس هم می‌فرمایند: رفتارت را می‌اندازم روی ترازو ولی کلامت را نمی‌توانم روی ترازو بیندازم و حل کنم. اگر امروز مهندس را نگاه کنیم، کنگره همش الگو است. ما از رمضان الگو گرفتیم و رها شدیم، حالا از مهندس دژاکام الگو بگیریم که چکار می‌کند. در عمل نگاه می‌کنیم و می‌بینم بزرگ‌ترین جایگاه و بیشترین هزینه را در کنگره پرداخت می‌کند و اگر ما می‌خواهیم بزرگ بشویم، باید هزینه زیادی را بپردازیم. این را فهمیدم که مفتی چیزی را در کائنات به کسی نمی‌دهند.

پایه‌گذاری چه اهدافی در شعب باعث می‌شود که گل‌ریزان قوی‌تری در سال آینده داشته باشیم؟

سی‌دی‌های آقای مهندس شاید مرتب گفته می‌شود، سی دی که برای شخصی توهم زده بشود که معنی ندارد؛ ولی واقعیت امر وقتی می‌فهمید، اصلاً مهم نیست. مثل‌اینکه بفهمید آتش سوزان است، دیگر به آتش نزدیک نمی‌شوید، ولی وقتی بفهمید که تنها کلید و شاه‌کلید خلقت محبت، بخشش و گذشت است، این شاه‌کلید را دائماً همراه خودتان دارید و دیگر کمک می‌کنید تا به شما کمک شود. کسی که کمک نمی‌کند به او کمکی نمی‌شود. کسی که راه دیگران را هموار نمی‌کند، راه خودش هموار نمی‌شود. برای همین می‌گویند: دست بالای دست بسیار است. اگر دستی بالای دست برای من است، برای گرفتن دست من؛ اگر من دست بالای دست کسی هستم حتماً باید دستش را بگیرم. حال دست چه کسی را بگیرم؟ دست کسی که او را می‌فهمم، دست شخصی را می‌فهمم که یک مصرف‌کننده بوده است. دست کسی که سرطان و یرقان دارد را نمی‌فهمم و اصلاً نسبت به آن حسی ندارم. دست من نسبت به دستی حس دارد که مثل دست خودم اعتیاد را لمس کرده است.

اگر صحبتی دارید به‌عنوان کلام آخر بیان کنید.

هوای یکدیگر را داشته باشیم. ارزش و جایگاه خودمان را در کنگره بدانیم و تمام تلاشمان را کنیم که به هم دیگر کمک کنیم. برای چه؟
برای اینکه خودم داشتم یک مطلبی را گوش می‌کردم که از یک عالم مفسر قرآن بود و می‌گفت: اگر ما نماز می‌خوانیم، برای خودمان این کار را انجام می‌دهیم. اگر روزه می‌گیریم، برای خودمان این کار را می‌کنیم؛ ولی تنها چیزی که خداوند گفته برای من انجام می‌دهید، محبت و گذشت است و ما این‌ها را باید درک کنیم که چگونه می‌خواهیم، محبت کنیم؟ چگونه می‌خواهیم گذشت کنیم؟ اگر نتوانم به آن‌کسی که به من محبت کرده آن بخشش را داشته باشم، بیرون به هیچ‌کس نمی‌توانم داشته باشم؛ یعنی اگر من این را نفهمم، هیچ‌چیز را نمی‌فهمم. اگر گرمای رحمت خداوند را در کنگره که انقدر گرم است را احساس نکنم، بیرون گُم هستم.
شعبه شهرضا حس خیلی خوبی داشت و اعضای خوبی دارد و به ایجنت، مرزبانان، راهنمایان و گروه سایت تبریک عرض می‌کنم.

تایپ و ویرایش : همسفر دانیال
تهیه کننده مطالب : مرزبان مسافر حمیدرضا 
تنظیم و ارسال : مسافر محمد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .