English Version
English

من باید در هستی مفید باشم

من باید در هستی مفید باشم

پنجمین جلسه از دوره سوم جلسات عمومی کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰نمایندگی شهباز در تاریخ ۱۸ اسفند۱۴۰۱ پنجشنبه راس ساعت ۱۷به استادی کمک راهنما مسافر رضاو نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری موقت مسافر احمد با دستور جلسه 《هفته درختکاری،جشن تولد》آغاز بکار کرد.
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر ،ما باید بدانیم وعده خداوند حق است و انسان به آرامش درون خود می‌رسد ،دستورجلسه این هفته درختکاری هست و چیزی که به نظرم میرسد برای رسیدن به درمان باید یک مثلثی را تکمیل کنیم ،مثلث درمان اعتیاد شامل جسم ،روان وجهانبینی می‌باشد و شاید بتوانیم بگوییم که جسم کمترین قسمت و پایین ترین قسمت است وجسم ما اگر پاک سازی نشود دیگر نمی توانیم در مورد جهان بینی صحبت کنیم. جسم مثل یک شناژی می ماند  که اگر درست ساخته بشود میتوانیم صد طبقه ،پنجاه طبقه یا بیست طبقه و بر اساس خواسته مان روی آن بسازیم  واین چیزی هست که اگر  تغییر نکند جسم ما هم بازسازی نمی شود به این خاطر جهان بینی ما باید عوض بشود ،یعنی آن نگاهی که ما به هستی داریم ،نسبت به طبیعت داریم و نسبت به خودمان داریم و نسبت به بقیه انسان ها داریم ،باید این جهان بینی و تفکر عوض بشود تا بتوانیم بگوییم درمان اتفاق افتاده است.تفکری که من زمان مصرف داشتم قبل از اینکه وارد کنگره بشوم اینجوری بود که میگفتم من که به کسی آسیب نمی‌زنم،از دیوار کسی بالا نمی روم یک موادی مصرف میکنم از پول خودم،تو همین فکرها بودم و زندگی میکردم ،وارد کنگره شدم فهمیدم که من کار ضد ارزشی انجام نمی‌دادم واین کار خیلی بزرگی نبوده اینکه من به طرف ارزش‌ها باید میرفتم وانجام ندادم خود این کار بزرگترین ضد ارزش است یعنی من باید در هستی مفید باشم همانند تمام ذرات هستی که مفید هستند ولی من واقعاً نمی توانم مفید باشم.این که من آزارم به کسی نمی‌رسد کار خیلی بزرگی نیست ما باید در هستی مفید باشیم و باید شروع کنیم و این مفید بودن را باید در کنگره به دست بیاوریم و تبدیل به یک انسان که برا ی خودش و خانواده اش مفید هست بشویم واین باعث درمان اعتیاد و درمان سیگار می شود و باعث میشود یک آدم مفید در جامعه ودر کل هستی بشویم.
موضوع درختکاری هم همین هست که باید نگاهمان نسبت به قبل عوض بشود و یک قسمت از مفید بودن اینه که ما بدهی که به طبیعت داریم با درختکاری بتوانیم جبران کنیم.کسی که وارد سفر دوم میشود باید درختکاری را انجام بدهد. این تفکر آقای مهندس بود که سالها پیش این تفکر را ایجاد کرد و باید این کار را انجام بدهیم و ان شالله فردا این کار انجام میشود و تشکر میکنم از تمام عزیزانی که دارند زحمت میکشند تا این امر محقق بشود و به خوبی برگزار بشود و برایمان رشد کند و باعث بشود اتفاقاتی درون ما بیفتد، چون هیچ کاری بیهوده نیست و هیچ بذری بیهوده کاشته نمیشود و مطمئنا به نتیجه میرسد ،،ما هر عملی که انجام میدهیم نتیجه آن را میبینیم و امیدوارم این کار فردا به خوبی انجام بشود و برای همه خیر و برکت داشته باشد. 
قسمت دوم دستور جلسه مربوط به جشن تولد یک سالگی آقا محمد وهمسفرشان  هست.در مورد تولد ها همیشه این را میگویم که چون زمان میگذردخیلی جای خوشحالی نیست که میگویم یک سال گذشت مهم این است که بدانیم چه جوری گذشت؟  آیا رو به جلو بوده یا نه ،این که ما مواد مصرف نمی‌کنیم خوب است ولی کاش بدانیم در این مدت چه کارهایی انجام دادیم.در سفری که محمد انجام داد فکر کردم ببینم چه پیامی میتواند برای ما داشته باشد و به ما کمک کند ،محمد زمانی که سفرش را شروع کرد شعبه اراک بود و شعبه شهباز هنوز شکل نگرفته بود ،در حین انجام سفر اتفاق ناگواری برایشان افتاد و متاسفانه پدرشان را از دست دادند اما این باعث نشد محمد سفرش را خراب کند واین می‌تواند یک پیام مهمی برای  ما باشد که در مدت زمان سفر اتفاقات مختلفی ممکن است برایمان پیش بیاد وما باید پس از هر اتفاقی قدم‌های محکم‌تری برداریم.یکی ممکن است مشکل مالی پیدا کند یا مسائل خانوادگی ،بیکاری،هر اتفاقی افتاد باید قوی تر از قبل بشویم ،اتفاقی که برای محمد افتاد اما محکمتر قدم برداشت.اتفاق بعد که برایش افتاد این بود که لژیون بسته شد چون دوره خدمت راهنمایشان احمد آقا تمام شد اما تسلیم نشد و آمد لژیون دوم شهباز ومن فکر کنم پیامش این است که هر آغازی یک پایانی دارد.من این جلسه این جا هستم ولی تضمینی وجود ندارد که جلسه بعد هم باشم.راهنما یک روز لژیونش بسته میشود وباید در تفکرمان این باشد که من ادامه میدهم.یک حرف قشنگی که آقا مسعود در سفر اول به من زد در ذهنم حک شد،گفت: اگر زمانی من هم رفتم مصرف کردم شماها یک جوری بیایید که ادامه بدید یعنی خیلی محکم بیائید ،این باید در تفکرمان باشد ،چون لژیون ما هم خواه و ناخواه به دلیل اتفاق یا هرچیز دیگر بسته میشود و مهم این است که در تفکرمان باشد اگر راهنمایتان را قلبٱ دوست دارید باید تلاش کنی و در مسیر کنگره باشی نه اینکه بگویی فلانی رفت ما هم بریم.محمد مدتی که در لژیون بود فکر کنم یک یا دو جلسه غایب بود همیشه حضور داشت، در پارک هم همینطور،ورزشکار خوبی هم هست ،در طول سفر دوم هیچ وقت لژیون را ترک نکرد واین نشانه یک انسان موفق است زمانی که شعبه شهباز شکل گرفت من مرزبان بودم و آن موقع محمد عکس می‌گرفت می‌داد مسؤل نشریات ،بعد یک مدت بهش القا کرده بودند که چرا بهت خدمت نمیدهند باید خدمت کنی به این خاطر می‌خواست برود اراک که بهش گفتم اگه اینجا به نتیجه نرسی اراک هم نمی‌توانی نتیجه بگیری هم اینجا بمان و کارت را انجام بده. چون خدمت مال همه شما عزیزان است وبا حرکت در مسیر درست به خدمت کردن خواهید رسید.محمد در شعبه ماند و خدمت کرد از دبیری و نگهبان جلسه و مبصر کلینیک ،وامسال هم کمک راهنما قبول شده و در جایگاه راهنمای تازه واردین است ،من هم این تولد را به آقای مهندس تبریک میگویم به دیده‌بان های عزیز ،به آقای محمد و راهنمای سیگارشان آقا مسعود و به همسفر و راهنمای همسفرشان که خانم نباتی بودند که الان خانم نسرین هستند ،و در آخر امیدوارم ثابت قدم در کنگره باشند و خدمت کنند....
تایپ:مسافر سعید
تنظیم:مسافرحسین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .