یازدهمین جلسه از دور بیست و دوم کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری دکتر سعید با دستور جلسه «ترکیبات سورچه» روز جمعه 12 اسفندماه 1401 رأس ساعت 8 صبح آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان من حسین هستم یک مسافر؛ درد و رنج بشر از جهل و ناآگاهی بشر نیست از دانشهای کشف نشده است. ما هرچه سختی میکشیم به خاطر دانشهایی است که کشف نشده و وقتی کشف نشده ما نمیدانیم چکار باید بکنیم. درمان اعتیاد برای جهان امروز مثل یک سوزنی است که در انبار کاه گمشده و بخواهند پیدایش کنند و آنقدر دشوار و سخت است. فقط به دلیل اینکه دانش درمان اعتیاد پیدا نشده است. هیچیک از بزرگان اعتیاد نمی داند که یک فرد معتاد را میخواهد چکار کند یا چگونه میخواهد یک فرد معتاد را درمان کند. اصلاً اگر بخواهد درمانش کند، در پزشکی درمان هدفمند است؛ یعنی پزشک میداند چکار میخواهد بکند و اینهمه آزمایشهایی که انجام میگیرد مثل سیتیاسکن و آزمایش خون و غیره فقط برای مشخص کردن هدف است که بیماری چه است و چه نوع بیماری دارد. اینها همه برای پیدا کردن بیماری است که وقتی بیماری را پیدا کرد، طبق پروتکل بیماری را درمان میکند. ولی برای اعتیاد چه داریم؟ هیچ نداریم و هیچ نوع آزمایشی نداریم و فقط آزمایش ادرار داریم. فقط متخصص میگوید این فرد معتاد است و میخواهد مصرف نکند. حالا راهها هیچکدام اصولی نیست. یکی میگوید بیا کمپ بخوابانیم! یکی میگوید ازنظر قدمها باید روحانی و معنوی درست بشود و ازنظر روحانیت درست شود. یکی میگوید به او متادون بدهیم تا موقعی که نشئه بشود و سرش گرم بشود. برای دادن متادون هم دانشمندان در سطح جهانی به دو قسمت شدهاند. یک عده هم میگویند آنقدر متادون بدهید که منگ شود و اصلاً چیزی متوجه نشود. یکسری هم میگویند نه؛ کمتر بدهید که به او آسیب نرسد. ولی آیا کجا هست و چگونه هست هیچگونه خط و خطوطی ما نداریم که من بهعنوان یک پزشک این بیمار و مریض را میخواهم چکار کنم. اگر بنا به دادن متادون است، خوب عطاریها که متادون را میدهند دیگر. تخصصی نمیخواهد. پزشکی نمیخواهد. دیگر نمیخواهد فیزیولوژی خوانده باشد یا آناتومی خوانده باشد. چهارتا متادون را که عطاریها میدهند! خود او هم میتواند بگیرد من هم میتوانم همه میتوانند کاری ندارد که. مهم این است که ببینیم این چاهی که ما میکنیم آیا به آب میرسد یا نمیرسد؛ که ما در کنگره ۶۰ گفتیم که وقتی یک فردی مصرفکننده مواد هست مثلاً تریاک مصرف میکند و تریاکش را قطع میکنیم، وقتی تریاکش را قطع میکنیم، زود وارد مرحله ارگاسم میشود این علتش چه هست؟ علت فیزیولوژیاش چه هست؟ چرا تاکنون نتوانستند برای زود به ارگاسم رسیدن یک خطمشی یا نسخه یا دلیلی بدهند؟ خوب برای ارگاسم آمی تریپتلین میدهیم یا قرصهای روانگردان که ریلکس باشد و اصلاً هیچ حرکتی انجام نمیگیرد و بنابراین تمام نقطهها کور و مبهم است. علتش چه است که الآن این هروئین یا تریاک یا سورچه را قطع کرده است اسهال گرفته است؟ علت آنچه هست. روحی روانی که نیست. پس ازنظر فیزیولوژی علتش چه است؟ علتش چه است که الآن ۲۰ سال است موادش را قطع کرده است اما هنوز چشمش به دنبال مواد است؟ در مقابل بیماریها اصلاً مقاومت ندارد. با یکبار سکته ممکن است بمیرد. چاقی مفرط دارد. افسردگی و گوشهگیری دارد. ما باید علتهای اینها را ازنظر علمی بگوییم. علمی این نیست که من چون دانشگاهی و استاد دانشگاه هستم هر چیزی که میگویم حرفم علمی است. یا فلان متخصص هستم و فلان بورد هم دارم پس حرف من علمی است. نه! ما یک لباس علمی داریم و یک حرف علمی داریم. لباس علمی با حرف علمی فرق میکند. چه میگوید مهم است که میگوید مهم نیست.
.jpg)
ما در کنگره گفتیم که تمام سیستم عصبی شامل انواع و اقسام نوروترانسمیترها مثل دینورفین ها، دوپامینها، اندروفین ها، سروتونین ها و ... باید در حالت بالانس باشند و در یک شخص مصرفکننده از سد خونی مغز عبور میکند و مواد مخدر آن سیستم را به هم میزند و شخص دیگر تعادل ندارد. وقتی مواد شخص را قطع میکنیم شخص تا ۶ ماه خوابش نمیبرد این روحی روانی نیست و در اثر بیوشیمی سیستم عصبی است. پس در یک فرد معتاد تعادل سیستم عصبی که شامل نورونهای عصبی و هورمونها و غدد درونریز و برونریز و مدیاتورهاست، اینها به هم میریزند. اگر اینها را بتوانیم به تعادل برسانیم بیماری برطرف میشود. گفتیم برای این کار در کنگره ۶۰ از تریاک استفاده میکنیم. تریاک را برای این استفاده میکنیم که تریاک نزدیک به ۵۰ آلکالوئید دارد که همه با سیستم مغزی همخوانی دارد. چون ما مورفین، نارکوتین، نارسنین، کدئین، پاپاورین داریم و همه آنها باهم در هیچ دارویی نیست و کاملاً با سیستم عصبی مطابقت میکند و با یک طراحی ظریف سیستم را که خراب شده است را طراحی و ترمیم کنیم. خوب ما آمدیم این را انجام دادیم و متوجه شدیم که چقدر خوب جواب میدهد برای همین کنگره ۶۰ میگوید حشیش، تریاک، کوکایین، هروئین، الکل، سورچه، آمفتامینها، شیشه، تمام اینها را درمانش را میگوییم اوتی که همان اوپیوم تینکچر است. هرکدام از اینها درمانش را میگوییم اوپیوم تینکچر. چرا؟ چون همه از یکجا خراب شده و تنها چیزی که میتواند این سیستم را بازسازی کند تریاک است. بعد دیدیم که این در بیماریهای دیگر هم نقش دارد و فقط برای اعتیاد نیست. در انواع سرطانها هم نقش دارد. آمدیم روی چندتا سرطان خون از قبیل AML، ALL، CLL،CML آزمایش کردیم. جواب گرفتیم و مقالهاش هم منتشر کردیم؛ و بعد دیدیم که DST فقط برای اعتیاد نیست.
DST همان تیپرآپ و تیپرداون است؛ یعنی دارو را چگونه تیپر کنیم برود بالا و چگونه تیپر کنیم برود پایین. این فقط مال اعتیاد نیست و در تمام سیستمهای پزشکی کاربرد دارد؛ که ما بدانیم با چه میزان دارو و ضریبی شروع کنیم و چقدر بالا برویم و چقدر توقف کنیم و چگونه بیاییم پایین. چون ما در سیستم پزشکی امروز اگر داروهای ضدافسردگی، روانگردان و خوابآور را به بیمار بدهیم دیگر توان پس گرفتن آنها را نداریم. مثل دکانهایی است که نوشته پس گرفته نمیشود و تعویض میشود. تیشرت میخرید بخواهید پس بدهید پس نمیگیرند اما عوض میکنند و چیز دیگری میدهد. چون وقتی دیازپام بدهیم یک سال بخورد دیگر دیازپام را نمیتوانیم پس بگیریم. دیازپام را برمیدارد و بهجایش مثبت لورازپام میدهیم. نمیتوان پس گرفت. لورازپام را برمیدارد فلوکسیتین میدهد آن را برمیدارد آمیتریپتلین میدهد و تنها دارو را عوض میکند. البته ما در بعضی مواقع مورفین میدهیم ولی چون در زمان کوتاهمدت است اثر نمیگذارد. دارو موقعی سوار کار میشود که نزدیک یک سال بگذرد و دارو جایگزین شود. پس سیستم DST کاهش پلهها را در ۲۱ روز انجام میدهد، نه یکهفتهای و نه یکماهه، حداقل آن ۲۱ روز است. هر دارویی، هر داروی اعتیادآور، روانگردان، هر چیزی را بخواهیم کاهش دهیم توقف پلههای آن ۲۱ روز است. نمیتوانیم ۵ روز یا ۱۰ روز یا یکهفتهای این کار را بکنیم. چون ۲۱ روز یک فرآیند سلولی است که در طول آن سیستم بدن میتواند خودش را بالانس کند. ما این کار را عملاً کردیم.
اوایل کاهش پلههای ما برای تریاک ۱۵ روزه بود. دیدیم ۱۵ روزه خوب جواب نمیدهد و آن را به ۲۱ روز تغییر دادیم. هفته اول که ما کاهش میدهیم شخص ذرهای احساس کمبود میکند. هفته دوم کاملاً شرایط عادی میشود و هفته سوم کاملاً جواب می¬گیرد و پر میکند و وقتی پر شد آماده است برای کاهش بعدی. میزان کاهش مهم است و میزان کاهش اینکه چقدر باشد بسیار مهم است. باید ۲۰ درصد باشد. هر بار میزان کاهش دارو ۲۰ درصد است و همهچیز کاملاً حسابشده است. مثلاً من ۱۰ تا قرص میخورم بعد از ۲۱ روز میشود ۸ قرص، باید ۲ قرص کم بشود. باز دوباره ۲۱ روز بعد ضربدر ۸ دهم میشود و ۲۰ درصد کاهش پیدا میکند میشود ۶ و نیم قرص؛ یعنی ۲۰ درصد ۸ و همینطور میآید پایین. این هم مقالهاش چاپ شد در مجلات بسیار معتبر دنیا. سه آزمایش را ما انجام دادیم برای همین روش DST روی سیستم عصبی که من اسمش را گذاشتم سیستم ایکس؛ که کلیه بیماریها در اثر به هم ریختن و عدم تعادل در سیستم ایکس به وجود میآید و آخرین آزمایشی که انجام دادیم برای سرطان سینه، اماس و کولیت اولستراتیو بود. این سه تا را آزمایش کردیم و الآن نمونهها رفت به دانشگاه بریستول انگلستان که همکاری ما با این دانشگاه است. آقای دکتر آرمین آنجاست که همه اینها را موردبررسی قرار میدهند ازنظر ژن که نتایج بسیار شگفتانگیز است. و هر گروه هم ۷۲ تا موش است. پس روی اعتیاد و انواع مواد مخدر این سیستم نقش داشته و آزمایشها را روی بیماریها انجام دادیم که پزشکانی آمدند به ما اعلام همکاری روی پروژهای که ما روی بیماری صرع تحقیق میکنیم دادند؛ که ما آن را هم داریم انجام میدهیم. همه اینها روی سیستم عصبی است. روی ناقلهای عصبی. پس ما اگر بخواهیم اعتیاد را درمان کنیم و به مفهوم درمان برسیم، همیشه گفتهام درمان این است که هروئین را درمان کنیم و فرد برود در لابراتوار هرویین سازی کار کند و تریاکی هم برود در مزرعه تریاک کار کند و هیچ مشکلی نداشته باشد. این میشود درمان. موقعی میتوانیم این کار را بکنیم که نوروترانسمیترها را به تعادل برسانیم. تا این سیستم کار نکند برای بشر هیچچیز گواه نیست. همهچیز برایش بیارزش است. شما هیچچیز را نمیتوانید جایگزین این سیستم شبه افیونی بکنید برای یک معتاد. بارها مثال زدم، شما یک معتاد را بیاورید که این مصرفکننده خمار باشد، بگویید اینجا یک کشتی تفریحی است، برو توی کشتی تفریحی و هر تفریحی که تو بخواهی هر جوری که بخواهی هست، فقط مواد مخدر و الکل نیست، اینجا هم یک طویله است و درون آن تریاک است، کدام را انتخاب میکنی؟! کشتی تفریحی یا توی طویله با تریاک؟ میگوید همین طویله با تریاک، کشتی را نمیخواهم! اصلاً فکر نمیکند. پس ما میتوانیم مصرفکننده را بیاوریم برایش زن، ماشین، موتورسیکلت، خانه بگیریم یا برایش کار پیدا کنیم، نه اینها جواب نمیدهد. چون وقتی کسی که بیمار است و در عدم تعادل است تنها چیزی که برایش مهم است آن موضوع است. این است که باید نگاه ما به درمان اعتیاد مخصوصاً در لژیون پزشکان این باشد که به درمان واقعی برسیم. نگاهمان را عوض کنیم و تعصب را کنار بگذاریم و جدی به این قضیه نگاه کنیم که چرا بازخورد نداریم و چرا راندمان نداریم و نمیتوانیم درمان کنیم. چون ما هنوز صورتمسئله را پیدا نکردیم، هنوز نمیدانیم چه خبر است. تازه ایرانیها بسیار پیشرفته هستند، منظورم در سطح کلی جهانی است. چون من با آنها ارتباط دارم. باید نگاهمان را کاملاً عوض کنیم اگر میخواهیم به نتیجه برسیم. و حرف آخر این است که معتادین گنج بیپایانی هستند. اگر ما طریقه استخراج این گنج را یاد بگیریم میتوانیم از این گنج برخوردار باشیم. متشکرم که به حرفهای من گوش کردید.
.jpg)
مشارکت مسافر احسان (پزشک کایروپراکتیک)
در مورد سورچه؛ اعتیاد در نامگذاری همواره در حال سبقت گرفتن است تا انسان را به هر شکل، برای مصرف مجاب کند. مثلاً به کسی که تریاک یا شیره تریاک مصرف میکرده میگفتند که ماده جدیدی آمده به نام هرویین که انسان را تبدیل به قهرمان میکند و درد را کاهش میدهد و بعد سورچه که میگفتند برای خوشگذرانی است که با موادی مثل ریتالین و قرصهای دیگر ترکیب میشود، این ماده بهشدت در سیستم شبه افیونی، سیستم عصبی، سیستم گوارشی و بعضی از مسائل زنان تخریب ایجاد میکند، مانند اینکه برای امنیت یک شهر یا کشور، سربازانی وجود دارد که حالا علیه خود سیستم مبارزه میکنند و سیستم دفاعی را هم شکست میدهند. من خواهش میکنم در کلینیکها در کنار درمان جسم راجع به این موضوعات هم اطلاعرسانی شود تا موفقیت بیشتری حاصل بشود.
مشارکت مسافر شمس:
من ابتدا با تریاک شروع به مصرف کردم اما خیلی زود مصرفکننده هروئین شدم، مدتی هم آمپول نورچیزک تزریق میکردم و هرویین را هم اغلب بهصورت کشیدنی مصرف میکردم. هجده سال تخریب داشتم و هر روشی را برای درمان امتحان کردم، تقریباً پنج سال از عمرم را در کمپها بودهام و فکر میکردم تنها راه برای سالم ماندن این است که در یک محیط بسته باشم اما بهمحض خارج شدن مصرف میکردم، روش ماتریکس را در کلینیک امتحان کردم، از کپسولهای گیاهی استفاده کردم، متادون درمانی را امتحان کردم اما موفق نبودم تا با کنگره آشنا شدم و سفرم را با یک سیسی شروع کردم و پلهپله مقدار دارو افزایش و بعد از مدتی هم میزان دارو کاهش داده شد. این نکته برای من جالب بود که برخلاف دوران مصرف، زمانی که با دارو و روش درمانی کنگره سازگار شدم، دیگر با دیدن مواد مخدر یا یک مصرفکننده هیچ میل یا حسی به مصرف کردن نداشتم. گاهی فکر میکردم اگر مقدار داروی من کاهش پیدا کند حالم بد میشود و یا بعد از قطع شدن دارو دوباره مواد مصرف میکنم، اما خیلی راحت مصرف دارو قطع شد و اتفاقی هم نیفتاد. خود جناب مهندس بارها فرمودهاند که در روشهای دیگر پوست افراد کنده میشود، اگر یک روز مصرف نمیکردم فکر میکردم که چه کار بزرگی انجام دادهام و انصافاً هم حفظ پاکی در آن وضعیت سخت و دردآور بود، اما الآن روال زندگی عادی هست و روش کنگره برای من ۱۰۰ درصد کاربردی بود.
مشارکت خانم دکتر فرشته تکیهفردی؛ مؤسس و مسئول فنی کلینیک فرشته.
خوشحالم که چند سال است با کمال میل با کنگره ۶۰ همکاری میکنم. راجع به موضوعی که آقای مهندس گفتند، خواستم بگویم که درست است، مشکل بشر از ناشناختههایی است که هنوز کشف نکرده، زمانی که فردی چیزی را کشف میکند همه میروند تا از آن کشف به نفع بشریت استفاده کنند؛ اما چرا زمانی که ما میگوییم اعتیاد را درمان کردهایم و صورتمسئله اعتیاد را حل کردهایم توجه نمیکنند؟ اگر این اتفاق نمیافتد، به نظر من این مسئله هم مثل کنکور است که چند سالی هست، میخواهند کنکور را بردارند اما نمیشود، یک مافیا دارد که نمیگذارند چون از آن سود میبرند. هرروز یک ماده مخدر جدید وارد بازار میکنند و هیچگونه اطلاعاتی هم در مورد این قضیه داده نمیشود، کل دنیا را که بگردید هیچ راهی برای درمان اعتیاد وجود ندارند. خب وقتیکه ما زبان بدن را نمیدانیم، اگر بدانیم قاعدتاً موضوع حل شده است، بیماری که به کلینیک معرفی میشود به کنار، حتی خود ما بهعنوان پزشک، روانشناس و...موضوع را کاملاً درک نکردهایم و از رهایی انسانها هنوز آنقدر لذت نمیبریم، اما من میگویم خوشا به حال خودم که در کنگره هستم و خوشحالم که آقای مهندس، شما هم هستید، قطعاً کنگره هم روزی جهانی خواهد شد و برای جهانیشدن کنگره باید مافیا به نحوی کنار برود و همه بدانند که مواد مخدر اختیار جسم را از انسان میگیرد، درواقع فرماندهی جسم و عقل را از انسان میگیرد و تبدیل به هیولایی میشود و نمیگذارد بهطرف انسانیت حرکت کند. متشکرم که به صحبتهای من گوش کردید.
.jpg)
جناب آقای مهندس:
در مورد صحبتهای خانم دکتر فرشته باید بگویم که اینجا مسئله مافیا مطرح نیست، اگر ما با همین روش پنجاههزار سال هم کار کنیم هیچ اتفاقی نمیافتد، باید هم اینطوری باشد و قانون هم همین است. امروزه وقتی شما میخواهید یک ادعای علمی کنید باید داوری بشود تا آن مسئله تو، آن حرف تو داوری نشود قابلقبول نیست، امروز اگر میخواهی در جهان علمی حرفی بزنی، نمیشود، یک سری قانون دارد؛ باید طبق آن قانون بروید جلو. باید مقاله بشود و بعد مقاله برود برای مجلاتی که قابلقبول هستند، دو تا ادیتور ببیند یا آن را برگردانند، یا بعد بدهند به دیگر داورها بررسی کنند و با یک شرایط خاصی منتشر بشود و بعد مقاله را کسان دیگری بررسی کنند یک حسابوکتابی دارد. بعد میشود حرف حساب، ولی همینجوری که ما بگوییم، نه! ما هم این کار را یاد گرفتیم. ما بیستوپنج سال نه اگر پنجاههزار سال هم بگذرد، ما الآن در ظرف بیستوپنج سال پنجاههزار نفر را به درمان رساندهایم، اگر این پنجاههزار نفر شد پانصد هزار نفر بازهم ده شاهی ارزش ندارد، ازنظر علمی ارزش ندارد. چرا ارزش ندارد؟ چون داوری نشده، باید داوری بشود، وقتی داوری شد آنوقت قبول میکنند، صد در صد قبول میکنند. کار مافیا نیست، آنجا در جهان علم کسانی نشستهاند که زبانی جز عقل ندارند، آنها هم مینشینند بررسی میکنند، اصلاً کاری ندارند که این مقاله را چه کسی گفته، میگویند چه چیزی گفته، حالا چه ملّیتی دارد، چه زبانی دارد، چه فرهنگی دارد اصلاً مهم نیست در جهان علمی امروز. آن داوری هم که آنجا مقاله را داوری میکند اصلاً نمیداند که آن مقاله برای چه کسی هست، مال چه کشوری هست یا مال کجاست، یک پروفسور هست که فقط نگاه میکند و میگوید آره یا نه و این کار را ما خوشبختانه انجام دادیم. از حالا به بعد ذرهذره گسترش پیدا میکند، راجع به کویید ۱۹ خیلی اثر مهمی داشت، راجع به سرطان همینطور، الآن هم معتبرترین مجلات علمی دنیا که بعضی از آنها زیر نظر سازمان بهداشت آمریکا هستند به ما میگویند که مقاله بدهید، چرا مقاله نمیدهید، راجع به این موضوع مقاله بدهید، از ما دعوت میکنند که مقاله بدهیم. این است که اگر اینطور باشد قبول میکنند و خوشبختانه ما این کار را کردیم و هم لابراتوار آن را داریم، حتی برای اعتیاد بعد از عید برنامه داریم برای الکل و برای کوکایین و برای هرویین که حتی بهصورت جانوری اول روی موشهای رت یا موشهای کوچکتر از آن کار کنیم و بعد روی نمونههای کشت سلولی کار میشود و بعد میرود روی نمونههای کلینیکال ترایال و نمونههای انسانی. این مرحلهبهمرحله انجام میشود، الآن همین سه تا آزمایش که ما فرستادهایم برای دانشگاه بریستول انگلستان، همه دانشمندان آنها با یک هیجان خیلی شدید منتظر هستند که ببینند نتایج این آزمایشها چه میشود، این سه تا بیماری نتیجهاش چه میشود و خود پزشکهای لندن از ما خواستند که بیاییم روی صرع کار کنیم، چون اینها را دیدهاند. نه؛ اگر چیزی باشد، جهان علمی خودش اسبش را میتازاند. اصلاً نگران این قضیه نباش و باید یک مقدار هم حق بدهیم و من خودم حق میدهم که تا زمانی که روی کار داوری نشود انجام نخواهد شد و بهسرعت داوری میشود و علم چیزی هست که خودش مسیر خودش را باز میکند. علم مثل درخت مو است. درخت مو (انگور) خودش راه میرود و علم هم اگر درست باشد و اگر علم، علم باشد خودش راه میرود و مسیر خودش را قطعاً باز میکند. خب، ما امروز یک رهایی هم داشتم از شهر ملایر که مصرفکننده هرویین بوده، لطفاً میکروفون را به ایشان بدهید.
مشارکت مسافر ابراهیم:
من مصرف مواد را با تریاک شروع کردم اما یک روز به خودم آمدم دیدم که یک هروئینی شدم، خب من همه راهها ازجمله کمپ رفتن و سمزدایی (URD) را امتحان کردم اما هیچکدام جوابگو نبود، چون پیش پزشک که میرفتم یک نگهدارنده مثل متادون یا B2 میدادند و جسم من را به درمان نمیرساند، آن چیزی که در کنگره ما یاد گرفتهایم من که بیست سال تخریب دارم مانند یک شهری است که بیست سال بمباران شده است، مگر میشود که دهروزه آباد بشود؟ خب زمان میبرد که تأسیسات و لولهکشی و همهی فضای این شهر درست بشود و حداقل یک سال زمان لازم دارد، بدن انسان از بدو تولد این مواد شبه افیونی را تولید میکند اما ما آمدیم مواد مخدر بیرونی را جایگزین مواد داخلی بدن کردهایم و درواقع آن کارخانهای که مواد شبه افیونی تولید میکرده از کار افتاده است، کنگره همانطور که آقای مهندس فرمودند و اسناد موجود هست پنجاههزار نفر رهایی داشته است و به سه مقولهی جسم، روان و جهانبینی تکیه دارد که من جای دیگری ندیدم چنین چیزی را، خب من ده بیستروزه که معتاد نشدهام که با همین زمان کم درمان بشوم، حداقل یک سال طول کشیده تا من معتاد شدم و حداقل زمانی که لازم هست ده تا دوازده ماه است تا درمان صورت گیرد، خب مصرف هروئین من از دوز کم شروع شد و این اواخر تا چهار گرم هم میرسید، وارد کنگره که شدم با هر وعده دو و نیم سیسی اوتی شروع کردم و دو تا سه ماه طول کشید تا بدنم به اوتی سازگار شد، در مدت این دو ماه ابتدا خوابم تنظیم نبود و زمان برد تا درست بشود، یکم که گذشت من احساس کردم که ترکیبات شربت اوتی به نحوی کاملتر از هروئین است و نیاز بدن من را تأمین میکند چون بعضیاوقات احساس نشئگی بیشتری داشتم نسبت به هروئین، متشکرم.
آقای مهندس: در کنگره ۶۰ وقتی ماده مخدر شخص عوض میشود و جای آن را داروی اوتی یا B2 یا هر چیز دیگری میگیرد، مدت بیست روز تا دو ماه دوران سازگاری است، این دوران سازگاری برای شما چگونه بود؟ روزهای اول وسوسهاش چقدر بود؟ ازنظر فیزیولوژی و بدنی افسردگی داشتید، بیرونروی داشتید، بیخوابی داشتید، چگونه بود؟ اینها را توضیح بدین ممنون میشم.
مشارکت مسافر شمس: من چون ماده مصرفیام عوض شده بود در ابتدا بیقرار بودم بیشتر، خوابم خیلی مشکلی نداشت یعنی اگر یکذره تحمل میکردم خوابم میبرد، در کل مشکل فیزیکی آنچنانی نداشتم، بیشتر ازنظر فکری درگیر بودم که در اصطلاح به آن نسخی میگویند که آنهم توی دو سه هفته اول بود و هرچقدر که مقدار پلهام بالا میرفت این حالت کمتر میشد و همچنین خوابم خیلی تنظیمتر شد، فکر میکنم برای من حدود یک ماه طول کشید تا با دارو سازگار شدم، داروی من از هر وعده یک سیسی شروع شد یعنی روزی سه سیسی اوتی میخوردم، البته یک سقوط آزاد کوتاه هم قبلش داشتم که فکر میکنم آنهم بیتأثیر نبود، بعد از دو پله که بالا رفتم و به یک و نیم سیسی رسیدم دیگر هیچ مشکلی نداشتم و کاملاً خوابم تنظیم شد، سر ساعت میخوابیدم و صبحها بیدار میشدم و استخر هم میرفتم و بدنم کاملاً سازگار شده بود با داروی اوتی و چون هروئین خیلی فرّار بود و من باید بدنم را تأمین میکردم و دائم مجبور به مصرف بودم، مکان مصرفی هم نداشتم و آواره شده بودم من متوجه شدم که چقدر این شربت ماندگاری خوبی روی بدن من دارد و من با مصرف شربت میتوانم توی زمان بلندمدت این حالتی که دوست داشتم را توی بدنم داشته باشم.
آقای مهندس: همانطور که دفعات قبل در بخش هروئین صحبت کردیم، هروئین فرّار است، یعنی شما الآن مصرف میکنید یک ساعت بعد دوباره خمار هستید، مانند سیگار میماند شما سیگار میشید نیم ساعت بعد باید دوباره سیگار بکشید، اما اوتی خیر، به همین دلیل گفتیم سورچه و هروئین مثل روزنامه و بنزین زود گُر میگیرد و زود خاموش میشود، اما تریاک مثل زغالسنگ است، دیر روشن میشود اما وقتی روشن شد گرمایش ادامهدار است، وقتی شما از روی هروئین آمدید روی اوتی، گفتید تنها مشکلی که داشتید مشکل نسخی بود یعنی مشکل ذهنی بود اما ازنظر سندرومهای محرومیت فیزیولوژی و فیزیکی مشکلی نداشتید مثل بیرونروی مثل بیخوابی مثل ارکشن (erection) و اورگاسم (orgasm) در اینها مشکلی نبود، این هست که میبینیم اوتی کاملاً جایگزین میشود و جالب این هست که ماندگاریاش زیاد است، دیگر مثل هروئین نیست که الآن میکشید، نیم ساعت دیگر دوباره باید بکشید، به خاطر همین هست که هروئینیها از کار بیکار میشوند هیچ کاری نمیتوانند بروند چون وقتی مصرف میکنند طولانیمدت نگهشان نمیدارد باید ساعتی یکبار مصرف کنند و کارشان را رها کنند.
مشارکت مسافر مهدی: سلام دوستان مهدی هستم مسافر، خیلی ممنون از وقت مشارکت، من شانزده هفده سال تریاک مصرف میکردم، خواستم ترک کنم بارها امتحان کردم اما ناموفق بودم، رفتم متادون درمانی و حدود پنج شش ماه من متادون را تیپر کردم اما پزشکی که به من متادون میداد مانند کنگره مدت و مقدار تخریب من را شناسایی نکردند و در ابتدا چهارده سیسی متادون به من میدادند و برای من خیلی زیاد بود و بعد از دو سه ماه خودم کم کردم و پنج ششماهه بیرون آمدم اما ساختار متادون فقط نگهدارندِ است و آن جهانبینی که در کنگره است در من نبود، بعد از پنج سال ترک در اثر ناآگاهی شیشه مصرف کردم، حشیش یا الکل هم اگر بود مصرف میکردم، قبل از اینکه وارد کنگره بشوم از هروئین واقعاً نفرت داشتم، من در تخریب شیشه هروئین مصرف کردم و هروئینی شدم، بعد وارد کنگره شدم و با هر وعده یک سیسی اوتی شروع کردم اما جواب نگرفتم، چند روز سقوط آزاد رفتم و بعدازآن دوباره روی یک سیسی آمدم جواب داد و خیلی خوب بودم، طبق برنامه پیش رفتم و الآن شش سال هست که به رهایی رسیدم، طبق فرمایش آقای مهندس درمان هروئینی زمانی اتفاق میافتد که در لابراتوار هروئین سازی کار کند اما وسوسه نشود، من دو برادر دارم که هروئینی هستند که یکی از آنها پارسال رها شد و دیگری تازهوارد کنگره شده است، آنها بارها در کنار من و در خانهی من هروئین کشیدند اما هیچ احساسی و انگار که اصلاً شناختی من روی این مواد ندارم، چه اتفاقی در من افتاد منی که بارها ترک کردم و دو بار سه بار مواد میدیدم مصرف میکردم و برایم غیرقابلتحمل بود، اما الآن هیچ وسوسهای ندارم، مسائل زناشویی و همهچیز در کنگره شصت درمان میشود با تمام وجود این را حس کردم، خواب من بسیار تنظیم است طوری که هرلحظه سر روی بالش میگذارم خوابم میبرد و صبح ساعت پنج بیدار میشوم، خیلی ممنونم از آقای مهندس به خاطر ابداع این روش، متشکرم.
.jpg)
آقای مهندس: قدیم برای هروئینی از 1 سیسی شروع میکردیم بعد خانم فرشته فرمودند که هروئینی را با متادون درمان کنید چون با Ot جواب نمیده و گفتیم که با هر مصرفی اگر از OT استفاده شود و TDS شروع بکنیم نتیجه میدهد.
و الآن با این روش راهنماها میتوانند درمان را صورت دهند و مسافران به تعادل برسند. وقتی یک سیسی به فردی جواب نمیدهد مثلاً هروئین دو روز سه روز کاملاً قطع میکنند و سپس به او یک سیسی میدهند ولی از سه رو کاملاً سازگار میشود در اور دز هم همینطور هست شخص مصرف نمیکند و بعد از یک مدتی که مصرف میکند سیستمها دچار شوک شده و فوری منجر به مرگش میشود.
مشارکت مسافر بابک، دبیر شورای OT کنگره 60: نامههای Ot تحت عنوان چهارهفتهای هست و سقف ندارد و ما تا ۱۴۰۱/۱۲/۲۵ به کلینیکهای که ظرفیت جذب رهجو داشته باشند، رهجو مراجعه میکند.
مشارکت دکتر مجید: عرض ادب و احترام دارم هفته درختکاری رو تبریک میگم به کنگره ۶۰. موادی که ترکیب میشود در خصوص سورچه: ریتالین، اکسید کتون هست و دفع سورچه روی جسم طبق آمار ۱۰ ٪ روی کلیه و ۹۰% از طریق کبدی دفع میشود. و در خصوص سورچه بهترین روش همان روش DST هست و ما درمان را به شخص آموزش بدهیم؛ و کلام آخر وزارت بهداشت همکاری لازم روا داشته باشند با دکترهایی که به کمک کنگره ۶۰ به دنبال کاهش این مسئله و حل آن هستند که بتوانیم باعث فراگیر شدن آن بشویم.
مشارکت دکتر سارا: ممنونم بابت وقت مشارکت در خصوص سورچه نوعی از آن کوکائین داشت و قیمت خیلی بالایی را داشت و صحبتی که با مصرفکنندگان این نوع ماده داشتم و بیاطلاعی مصرفکنندگان هروئین که میروند به سمت سورچه و هروئین در اثر کشیدن سیاه میشود و به خاطر ناخالصیهای درون آن هست؛ اما سورچه اصلاً اینگونه نیست و هرچه مواد مرفینی داخلش بیشتر باشد عسلی تره و هرچه بیشتر باشد آن سورچه خالصتر هست.
آقای مهندس: نتیجه میگیریم سورچه همان هروئین است اما ترکیب میشود با شیشه. با آمفتامین، کوکائین، ریتالین و... و به اعتقاد من پایه اصلی هروئین است و بعد هر چیزی که ترکیب میکنند با آن باعث گستردگی آن میشود.
اگر پزشکی برای درختکاری خواست حضور داشته باشد در چند نقطه ما اقدام به این موضوع مینماییم جاجرود ورزشگاه تختی و در پارک ولایت در آنجا درختکاری داریم.
نگارش: مسافر بهمن
تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
3519