جلسه پنجم از دوره سوم، سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صالحی ۲، به استادی «کمک راهنمای محترم مسافر علی» و نگهبانی «مسافر علی اصغر» و دبیری «مسافر بهروز» با دستور جلسه "هفته دیده بان"در تاریخ 3اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد...
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، از نگهبان عزیز تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند تا از شما عزیزان آموزش بگیرم موضوع جلسه‌مان در رابطه با "هفته دیده‌بان" است. می‌خواهم موضوعی را بگویم که دغدغه خود من هم می‌باشد و چیزی که در ذهنم است سعی می‌کنم با هفته دیده‌بان هم ارتباط دهم. یکی از بحث‌هایی که در کنگره می‌شود هدف از خلقت انسان دو چیز است آموزش و خدمت یعنی اینکه انسان به یک جایگاهی برسد که آموزش بگیرد و بتواند یاد بگیرد که خدمت کند. حتی اگر شال کمک راهنمایی و شال کمک راهنمای تازه واردین و مرزبانی که هرکدام از این‌ها را دوست دارند فقط با دوست داشتن نیست باید آموزش را گرفته باشم و خدمت‌های قبل را پیش‌زمینه‌ها را گرفته باشم مثل دانشگاه که می‌گویند این درس پیش‌نیاز است باید آن را گذرانده باشم تا به آن خدمت برسم. شاید شما در محل کارتان در اداره‌ای کارکنید یک نفر به یک پست و مقامی برسد شاید بگویید چاپلوس بوده یا یک حق حسابی داده که آن جایگاه مدیریتی یا بالاتر را به او داده‌اند ولی خب ما در کنگره یک همچین چیزی را نداریم ما ذره‌ذره آموزش می‌گیریم و به‌اندازه آموزشمان خدمت می‌کنیم جایگاهمان درجه به درجه بالاتر می‌رود. روزی که یک لژیونی خدمت گذار است وقتی‌که می‌گویند ساعت ۴ حضورداشته باشید می‌خواهند یاد بدهند این حضور یافتن را و به آن یاد بدهند خدمت کردن را وگرنه کاری ندارد می‌توانند از بیرون یک‌نفری را بیاورند و بگویند سالن را نظافت کن و آبدارچی هم استخدام می‌کنند ولی هدف چیز دیگری است هدف آموزش دادن است هدف این است که شخص آموزش ببیند و خدمتگزار شود.
من اگر باشم یا نباشم این صندلی چیده خواهد شد این چرخه کنگره در حال چرخش است. حالا نباید این تفکر را داشته باشیم کسانی که در جایگاه دیده‌بانی کنگره ۶۰ در حال خدمت هستند این‌ها به آقای مهندس پولی دادند یا خوش‌خدمتی کردند و یا کاری انجام دادند و یک‌هفته‌ای هم اختصاص داده‌اند تا از این عزیزان قدردانی کنیم، نه اصلاً به این شکل نیست وقتی شما یک مسئولیتی می‌گیرید شال مرزبانی می‌اندازی به گردنت یعنی خدمت گذار تر از بقیه هستید این نیست که من شال مرزبانی یا شال دیده‌بانی انداخته‌ام دور گردنم قدرت پیداکرده‌ام یا شال دستیار دیده‌بان انداخته‌ام قدرت دارم نه این‌طور نیست یعنی تو خدمت گذار تر از بقیه هستی یعنی مسئولیت‌پذیرتر از بقیه هستی این را باید متوجه باشیم این‌طور نیست خدمتگذارتر از بقیه افراد بوده و حالا دیده‌بان‌ها کسانی هستند که واقعاً اگر ما ریز شویم در خدمت‌هایی که می‌کنند واقعاً نمی‌توانید احساس کنید که به گردپای آن‌ها برسید. همین معقولِ سر زدن به شعبه‌ها اگر بخواهیم حساب کنیم حالا من یک اتفاق خوبی برایم افتاد که در خدمت آقای حکیمی هستم واقعاً من نمی‌توانم به خدمتگزار بودن ایشان برسم در تولدشان آخرین نفری که مشارکت کرد من بودم و همه تعریف و تمجید کردند ولی من این را گفتم که در کنار ایشان بودن خیلی سخت است آن‌طرف قضیه را هم باید دیدنمی توانی بگویی نمی‌شود سی دی نوشت یا نمی‌توان آن کار را کرد،
حرف از دهان آقای مهندس بیرون نیامده دیده‌بان‌ها انجام می‌دهند ولی اگر به من بگویند که فلان کار را انجام بده در آن جایگاه خدمتی شاید سه روز زمان ببرد من آن کار را انجام بدهم دیده‌بان‌ها دائماً در حال فعالیت هستند و کار روزمره زندگی‌شان رادارند کاسب یا کارمند هستند کارهای خود را انجام می‌دهند و خدمت هم در کنگره می‌کنند چطور به این درجه رسیدند آموزش گرفتند و آموختن که خدمت کنند. به قول استاد امین وقتی شما سی دی می‌نویسید یک‌کلمه‌ای که مهندس می‌گوید عین همان را بنویس اگر جابجا می‌کنی یعنی من بیشتر از تو می‌فهمم وقتی یک دیده‌بان در آن جایگاهی که است آقای مهندس به آن می‌گوید اینجا باید این‌طور باشد و بگوید که نه این‌جور نیست یعنی بیشتر ایشان می‌فهمند درصورتی‌که دیده‌بان‌ها این‌طور نیستند مگر در جایگاهی که آقای مهندس در یک مورد خاصی نظر آن‌ها را بپرسند که الآن چه‌کار کنیم آن‌ها هم‌نظرشان را می‌گویند ولی در آخر حرفی که آقای مهندس بگویند انجام می‌دهند. دیده‌بان‌ها کل هفته دائماً در سفر هستند مثلاً آقای حکیمی یک روز در ارومیه و روز دیگر در اهواز و جیرفت و شهرکرد حضور دارند که حتی همه سی‌دی‌ها را نوشته‌اند و زمانی که در جلسه حضور دارند سی‌دی‌هایشان کامل است و من چطور می‌توانم سی دی ننویسم و همچین کاری نتوانم انجام بدهم و چطور می‌توانم دوست داشته باشم به آن جایگاه برسم. این هفته را به دیده‌بان‌های کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم و ممنون که به صحبت‌های من گوش کردین
تایپ: مسافر هاشم
تنظیم: مسافرمحمد
باتشکر از مسافران و همسفران نمایندگی صالحی۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
229