English Version
This Site Is Available In English

بی‌مایه فطیر است!

بی‌مایه فطیر است!

جلسه هشتم از لژیون آبیک کنگره ۶۰ با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر امیر هوشنگ و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "هفته بنیان" روز جمعه ۱8 آذر ۱۴۰۱ ساعت ۸ صبح آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
خدا را شکر می‌کنم که من هم در جایگاه استاد در لژیون آبیک قرار گرفتم. یک دست‌مریزاد به آقا یوسف عرض می‌کنم که در زمینه تأسیس لژیون آبیک تلاش کردند. قبل از جلسه از آقا یوسف پرسیدم که رهجوی تازه‌وارد داریم؟ ایشان گفتند نه و برای یک راهنما سخت است که در لژیونی که تازه‌وارد ندارد صحبت کند. شروع هر کاری سخت است و تأسیس لژیون در جایی که هنوز هیچ شناختی در مورد کنگره وجود ندارد هم همین‌طور است. حتی کسانی که با کنگره آشنایی دارند هم ممکن است در این سرما بیایند. به‌هرحال به ایشان تبریک عرض می‌کنم و خدا را شکر می‌کنم که امروز اینجا حضور دارم. راه مستقیم پیشرو ندارد؛ چون پیشرو آن الله است. اینکه آقای مهندس یک روز به‌تنهایی شروع به کار نمود و درمان شد و به قول آقا محمدرضا این درمان را برای خودش نگاه نداشت. کاری نداریم که راهنمای ایشان چه کسی بود؛ ولی این را می‌دانم که سخت است انسان لذتی را تجربه کند و آن را با دیگران به اشتراک بگذارد و با ایمانی قوی به کارش ادامه دهد.

این یک تفکر عظیم است که باعث شده امروز بیش از صد شعبه شکل بگیرد و لبخند روی لب مصرف‌کنندگان و خانواده‌های این عزیزان بیاورد. قدردانی از این موضوع هم این است که ما از ایشان یاد بگیریم و در کنار ایشان حرکت کنیم و کاری کنیم که بتوانیم این حال خوب را به تمام دنیا انتقال دهیم. امیدوارم تک‌تک ما به‌عنوان یک رهجو همه چیز راهنمای ما باشد. همان‌طور که آقا کورش همیشه می‌گفتند اگر رهجو باشید همه‌جا، همه چیز و همه‌کس راهنمای شماست. این سخن بسیار زیباست که هر جا که باشیم می‌توانیم رهجو باشیم و آموزش بگیریم. امروز دوستان وقتی سرمای هوا و این چمن‌های خیس را دیدند گفتند کجا می‌رویم؟ گفتم اینجا لژیون برگزار می‌شود. حتی خود من هم از سرما ترس داشتم و یادم رفته بود که از کجا شروع کرده بودم! واقعاً برای کسی که این راه را ندیده باشد ترس هم دارد؛ ولی ایمانی هست و آن هم ایمان به آقای مهندس است که گفته‌اند بروید و شروع کنید. آقای خدامی به آقا یوسف فرمان داده‌اند که برو ساعت ۸ صبح لژیونت را شروع کن. آن مصرف‌کننده‌ای که توانسته حرکت کند و بیاید ستونی برای شعبه آبیک خواهد شد. مثل همین دیده‌بانانی که در تهران هستند. هر مصرف‌کننده‌ای توان این کار را ندارد که ۷ صبح در این سرما در لژیون حضور داشته باشد.

تغییر به‌قدری دشوار است که هر گوشت و پوست و استخوانی توان آن را ندارد. شما در شعبه‌ای که امکانات دارد با دارویی که از کلینیک دریافت می‌کنید به‌راحتی سفر می‌کنید؛ اما آقا محمدرضا تریاک را از ساقی می‌گرفتند و سفر می‌کردند. اما ما فقط یک آقا محمدرضا داریم. کسی که مسیر دوری را طی کرد و به ما کمک کرد که درمان شویم. همیشه با مهر و محبت با من برخورد می‌کرد و می‌گفت علی مراقب خودت باش. امروز خیلی خوشحالم که در کنار ایشان هستم. البته نشستن من در این جایگاه در حضور ایشان از نظر من بی‌ادبی است؛ ولی به‌هرحال شرایط این‌گونه ایجاب می‌کرد. وظیفه تک‌تک ما این است که ایمان خود را قوی کنیم و آن را به دیگران هم انتقال بدهیم و بگوییم اگر بیایی می‌شود که درمان بشوی. برای کسی که ۷ صبح اینجا حضور داشته باشد کاملاً امکان‌پذیر است. امروز هم برای من خاطره‌ای شد و امیدوارم که من هم بتوانم از این جلسه درسی گرفته باشم و برایم یادآوری شود که کجا بودم و کجا هستم. مطمئنم که شما که امروز اینجا هستید در شعبه خودتان مشارکت می‌کنید و از لژیون آبیک می‌گویید که یک راهنما دارد و در انتظار رهجوست. می‌دانید که رهجو خون رگ‌های لژیون و شکوفه‌های آن است. امیدوارم یک روز اینجا بیاییم و از خاطرات امروز بگوییم که بله یک سال پیش اینجا بودیم و شعبه به این شکل نبود. امیدوارم به یاری خدا یک شعبه خوب و استوار در آبیک شروع به کار کند. همه ما می‌دانیم اعتیاد چیست و در شرایط خیلی بدی بودیم. اگر امروز حالمان خوب است به‌خاطر این است که آقای مهندسی بوده و همه ما را دیده است. حال چطور دیده خودش می‌داند. امیدوارم بتوانم در این مسیر درست حرکت کنم و از آقا یوسف و آقا محمدرضا و همچنین از نگهبان و دبیر تشکر می‌کنم و این هفته زیبا را تبریک عرض می‌کنم.

قسمت دوم جلسه گلریزان است. به‌قول‌معروف بی‌مایه فطیر است! دعوتی که از ما شده بیشتر به‌خاطر این است که از نظر مالی کمکی بکنیم؛ چون از بیرون کمکی دریافت نخواهیم کرد. کنگره هر چه از نیروی انسانی دارد از خودش است و همه یک روزی مصرف‌کننده بوده‌اند. پس وظیفه ماست که کمک کنیم این شعبه پا بگیرد. همان‌طور که می‌دانیم کنگره نیاز به سه رکن دارد و آن علم، نیروی انسانی و پول است. ممنون از همه شما عزیزان که به صحبت‌های من توجه کردید.

عکاس: مسافر حسین لژیون 8 کاسپین
تایپ و تنظیم: مسافر محمود لژیون 18 کاسپین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .