English Version
This Site Is Available In English

تولد سه سال ر‌هایی مسافر نیکوتین سمیه از نمایندگی ابوریحان و مسافر نیکوتین سوگل از نمایندگی صالحی

تولد سه سال ر‌هایی مسافر نیکوتین سمیه از نمایندگی ابوریحان و مسافر نیکوتین سوگل از نمایندگی صالحی

تولد سه سال ر‌هایی مسافر نیکوتین سمیه از نمایندگی ابوریحان و مسافر نیکوتین سوگل از نمایندگی صالحی به راهنمایی همسفر جلالی با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکه‌گیری» در روز جمعه ۴ آذر ماه ۱۴۰۱ در پارک طالقانی برگزار شد.



خلاصه سخنان استاد

با توجه به صحبت های آقای مهندس راجع به دستور جلسه که می‌گویند، باید مفاهیم را واقعاً متوجه شویم یعنی؛ معرکه‌گیری چه چیزی است و رابطه آن با یادگیری چیست؟ کمی فکر کنیم تا بدانیم منظور از معرکه‌گیری چه چیزی است. همیشه برداشت من این بود، با معرکه گیری ما وارد حاشیه یا ضد ارزش ها می شویم و از یادگیری غافل می شویم، سعی کردم مفاهیمی جدید با استناد به صحبت های استاد برداشت کنم. معرکه‌گیر کسی بود که چند نفر را دور خودش جمع می‌کرد و رزق و روزی‌اش را از آن کار به دست می‌آورد، یک ماری از جعبه بیرون می‌کشید، او از این کار هدفی داشت (پول جمع کردن) پس هدف او در معرکه گیری آیتم اصلی است.

در کل سال‌های اول کنگره لژیون نبود و نظم الان حاکم نبود با وجود این که جمعیت خیلی کم بود، اما بعد از یک ساعت و نیم جلسه خصوصی یا عمومی همهمه و هیاهو می‌شد و همه با هم صحبت می‌کردند. آدم‌هایی بودند که تازه وارد کنگره شده بودند همه سقوط آزادی بودند، این‌ها بیشتر در آقایان دیده می‌شد و این‌ها دچار معرکه‌گیری می‌شدند. یک عده آدم دور خودشان جمع می‌کردند، لژیون‌ها باعث شد که این معرکه‌گیری‌ها جمع شوند، واقعیت هم همین بود و هست. ما می‌بینیم، چقدر کنگره روی نظم و ترتیب است و دیگر معرکه‌گیری به آن شکل دیده نمی‌شود. اما هر سیستمی که کارش را شروع می‌کند تا بخواهد جا بی‌ افتد یک سری چیز‌ها را تجربه می‌کند و بعد به صورت جلسه قرار می‌دهند و سپس در مورد آن بحث می‌کنند و ما آموزش جهان‌بینی را از آن قضیه می‌گیریم.

عناصر معرکه‌گیری یک مثلث است که سه ضلع دارد، یکی گوینده است که می‌گوید، ضلع دیگر تماشاچی، که می‌بیند و می شنود و ضلع دیگر موضوع است. این قسمت خیلی جالب است که به دفعات همه ما دچار آن می‌شویم اما ما نمی‌دانیم که وارد معرکه‌گیری و حاشیه شده‌ایم. گاهی یک همسفر از جایگاه های مختلف شکوه می کند، پاسخ من به ایشان این است، شما کار خودتان را انجام دهید به دنبال این و آن نباشید که اصل کار؛ درمان خودت و مسافرت و کل خانواده است را از دست می دهی ما به این جا آمده ایم تا به درمان و تعادل برسیم، در واقع این همسفر دچار معرکه گیری در درون خودش شده است.

ما هم خودمان در همین مسأله اعتیاد بوده‌ایم. از بیرون که نیامده‌ایم بشویم ایجنت و اسیستانت، ما همین گذشته‌های شما هستیم و شما هم الان ما باشید در آینده و ان شاءالله سعی کنید از ما خیلی بهتر باشید. از ما که می‌گویم منظورم کل بچه‌هایی که قدیمی‌تر هستند. این خیلی مهم است که یک همسفر یک مسافر ویلیام به هر عنوانی که هستیم در کنگره یاد بگیریم به خودمان نگاه کنیم، همیشه  دیگران را می‌بینم خودمان را نمی‌بینیم. حالا این معرکه‌گیری چه زیر مجموعه‌ای دارد؛ وقتی شخصی در مسأله‌ای ناتوان می‌شود، شکست می‌خورد و از چیزی عصبانی می‌شود می‌گوید، چرا ایجنت فلان کار را کرد آن موقع که رنجید و  عصبانی شد حس‌های دیگر هم می‌آید؛ حسادت، نفرت می‌آید و خیلی چیز‌ها دست به دست هم می‌دهد و برای این‌ که این حس‌ها را پنهان کند، شروع به معرکه‌گیری می‌کند و راجع به او صحبت می‌کند. چرا؟

برای این‌ که حس‌هایش را پنهان کند شاید اصلاً خودش  را هم نمی‌بیند و واقعاً هم نمی‌بیند. هر کدام از ما این حس‌ها را تجربه کرده‌ایم و می‌کنیم. برای این‌که جاری هستیم و انسان هستیم و آمده‌ایم که این آموزش‌ها را دریافت کنیم و کاربردی کنیم و از آن آدم قبل ترخیص شویم. حواس‌مان را جمع کنیم به خودمان نگاه کنیم و بدانیم که نتیجه این معرکه‌گیری چه می‌شود. حالا فردی معرکه‌گیر است در این مثلث، آن شخصی هم که می‌شنود به اندازه همان مقصر است، من خودم این را به دفعات در ارتباط‌های کاری‌ام متوجه شده‌ام شخصی هم که گوش می‌دهد آماده است که بشنود و قضاوت کند.

پس ما باید یاد بگیریم که در این گونه مواقع چگونه رفتار کنیم، اگر ما شنونده خوبی نباشیم معرکه‌گیر بساطش را جمع می‌کند. چیزی که در کنگره دیده‌ام، رشدش ثانیه به ثانیه است. آن شخصی که وارد معرکه شود، عقب می‌ماند و قطار می‌رود و آدم‌ها ‌می‌روند آدم‌هایی که دانش‌شان را بالا می‌برند و خوب کاربردی می‌کنند مسلماً می‌مانند. هیچ شک نکنید آن‌هایی که وارد این حاشیه‌ها می‌شوند وارد دایره‌های دوم، سوم می‌شوند و به بیرون پرتاب می‌شوند. ‌امیدوارم که برداشت خوب و مثبت داشته باشیم، خداوند را شکر در کنگره با این سطح آگاهی، با این سی‌دی‌های اساتیدمان در حال آموزش هستیم. زمانی که در حال نوشتن سی‌دی هستم، جمله ای را می نویسم و رد می‌شوم دوباره برمی‌گردم، چون توجه ام را جلب کرده و یک برداشت دیگر را در ذهنم تداعی کرده است، می نویسم در دفتری تا در زمان مناسب از آن استفاده کنم.

امروز روز قشنگی است، تولد سه سالگی دو عزیز که هم شال نارنجی و هم شال صورمه ای ویلیام را با سعی و کوشش خودشان بر دوش دارند، خانم سوگل عزیز که بهشون تبریک می گویم و آرزوی بهترین ها را برایشان دارم، لژیون پرباری در شعبه صالحی دارند، چه در گروه همسفری و چه در ویلیام. همچنین به خانم سمیه عزیز تبریک می گویم، روی پاکت برایشان نوشتم؛ فقط نگاه کن که از کجا به کجا رسیدی، واقعا تبریک می گویم بسیار تلاش کردند با وجود مسائلی که روبرو بود، توانست وارد لژیون ویلیام شود. شال نارنجی را به دست آورد و در نمایندگی ابوریحان در حال خدمت است و لژیون های پرباری در هر دو قسمت دارد. از اینکه شما عزیزان ما را یاری کردید سپاسگزارم و برای همگی آرزوی سلامتی می کنم.


مشارکت اعضا
کمک راهنمای نیکوتین همسفر سوگل از نمایندگی صالحی

در ابتدا خیلی خوش آمد می‌گویم به همه عزیزان و بسیار خوشحال هستم که همه شما را می‌بینم. در مورد دستور جلسه و تولدم فکر می‌کنم با هم ارتباط دارند. من به پیشنهاد راهنمایم، برای درمان سیگار اقدام کردم و به من گفتند به پارک بروم. من آن موقع پارک نمی‌آمدم به من گفت برو آنجا و سیگارت را درمان کن. من اصلاً عقیده‌ایی به این مسأله بنا به منیتی که درونم بود نداشتم، اما به احترام حرف راهنمایم آمدم، وقتی که به این‌جا آمدم خانم جلالی را دیدم، بسیار جدی و خیلی محکم هستند. من که پر از منیت و سرشار از غرور بودم با خودم گفتم همین یک باره و در جلسه نشستم. قدرت راهنما خیلی مهم است یک راهنما باید تو را بشکند و از نو بسازد. به این معنا که راهنما باید خردت کند و پازلت را از اول بچیند. واقعاً خانم جلالی این کار را کرد و ضلع آموزش مرا همان ضلع منیت خراب کرده بود کاری کردند که بتوانم این کار را انجام بدهم. این لژیون لژیون خود و خودشناسی است و تمام این وادی‌ها را برای خودت، یاد می‌گیری. کاری به مسافرت نداری و وقتی به اینجا می‌آیی تمام مسائل را در زندگی کنار می‌گذاری و گره‌های وجودی خودت را پردازش می‌کنی.خیلی از‌ ایشان تشکر می‌کنم و واقعاً از صمیم قلبم بسیار دوست‌شان دارم و نمی‌خواهم گریه کنم. اصلاً تحمل دوری‌شان را ندارم اما‌ امیدوارم هر جا هستند سلامت باشند.



کمک راهنمای نیکوتین همسفر سمیه از ابو ریحان
یادگیری و معرکه‌گیری نقطه مقابل همدیگر هستند، ما به هستی آمده‌ایم که یاد بگیریم درس زندگی کردن و چطور انسان بودن را و صفات پاک خداوند را چگونه در درون خود قدرتمند کنیم و چگونه از تاریکی به سمت روشنایی‌ها حرکت کنیم و تمام این‌ها یک نوع یادگیری است. من به این یادگیری محتاج هستم تا بتوانم به تعادل و تکامل برسم. سعی می‌کنم زمانی که اشتباهی از من سر زد اول خودم را ببخشم و بعد از دیگران طلب بخشش کنم و در جهت آن بتوانم یاد بگیرم و آن مسأله را به یادگیری تبدیل کنم. در قسمت دوم دستور جلسه، تولد خودم باید بگویم به خاطر این همه سال تلاش و کوشش خانم جلالی از‌ ایشان قدردانی می‌کنم و به خانم سوگل عزیز و در رأس آقای مهندس تبریک عرض می‌کنم.

زمانی که وارد لژیون ویلیام شدم درونم پر از خشم و نفرت و کینه بود که من نمی‌توانستم این حجم از خشم و نفرت را از خودم دور کنم و یا حل کنم، گره‌ای درون من بود که نمی‌توانستم آن را باز کنم، در نهایت، اولین قدم را با کمک راهنمای عزیزم خانم لیلا برداشتم و من را با خانم جلالی آشنا کرد و زمانی که خانم جلالی دستان من را گرفت من جرقه‌های نور را جلو چشمانم دیدم و من با آن جرقه‌ها به اینجا رسیدم. خانم جلالی من را تغییر دادند و در تمامی روز‌های سختم در کنار من بودند و جمله‌ای رو به من گفتند که فراموش نمی‌کنم که ذهن همانند یک دالان است که فکر می‌اید و در می‌زند و این تو هستی که باید ماهیت آن فکر را بشناسی و در را باز کنی و همیشه سعی کردم که جهان ذهن خودم را بشناسم و بتوانم رهجوی خوبی برای کنگره باشم.



مسافر نیکوتین سپیده از نمایندگی شادآباد
یادگیری و معرکه‌گیری در مقابل همدیگر قرار دارند و در درون من همانند یک مثلث شکل گرفته‌اند که اضلاع آن روح، جن و نفس است. زمانی که من از جن درونم فرمانبرداری می‌کنم وارد معرکه‌گیری می‌شوم و بالعکس، زمانی که از روح درونم پیروی می‌کنم وارد آموزش و یادگیری می‌شوم و از معرکه‌گیری دور می‌شوم. پذیرش مثل خاکی است که هر چیزی را که درون آن بکاریم خیلی زود رشد می‌کند و میوه می‌دهد و اگر ما پذیرشمان را بالا ببریم، از معرکه‌گیری دور می‌شویم و دیگران را مقصر نمی‌دانیم و به دنبال ایراد در درون خودمان می‌گردیم. در ادامه دستور جلسه تولد سه سال ر‌هایی خانم سمیه عزیز و خانم سوگل عزیز تبریک می‌گویم و به خانم جلالی تبریک می‌گویم که با زحماتی که کشیدند و عشقی که داشتند و با بودنشون رهجوها را در کنار هم نگه داشتند و به ر‌هایی رساندند.



مسافر نیکوتین شهلا
در همه مراسم‌ها ما از شما یاد گرفته‌ایم و‌ امیدوارم که این یادگیری‌های ما هر روز مثبت‌تر باشد و جمع‌های ما بیشتر و بیشتر شود. بچه‌ها در کنگره شروع به حرکت‌های نوین کرده‌اند و یادگیری‌های بهتر و این‌ها باعث می‌شود که آن محبت و عشق لازم را در زندگی و این کنگره و در این پارک تثبیت کنیم، ‌امیدوارم همیشه همین‌طور پربار باشید.

 

مسافر نیکوتین اکرم از نمایندگی ستارخان
درباره دستور جلسه برداشت من این هست که؛ وقتی من از وادی آموزش و یادگیری دور می‌شوم به صورت سیستماتیک وارد مقوله معرکه‌گیری می‌شوم یعنی این دو رابطه‌ایی بسیار تنگاتنگ دارند. وقتی من دچار کفر و منیت می‌شوم، اشکالات و اشتباهات خود را به جهت بر حق بودن نمی‌بینم و خوبی‌های دیگران را هم نادیده می‌گیرم، به قول معروف یک طرفه می‌روم پیش قاضی و قاعدتاً راضی برمی گردم. این باعث عدم رشد و پیشرفت برای من می‌شود. در مقوله صور آشکار این دستور جلسه اتفاق می‌افتد و در صور پنهان من با واگویه‌هایی که با خودم دارم و به قولی خود را مجاب می‌کنم که حق با من است اتفاق می‌افتد و من پی معایب درونی خودم نخواهم برد. تولد با شکوه کمک راهنمای محترم خانم سوگل و خانم سمیه را در رأس به جناب مهندس تبریک می‌گویم و در ادامه خدمت خانم جلالی راهنمای بزرگوار ویلیام که در طی این سال‌های خدمت صادقانه و عاشقانه توانسته‌اند رهجویانی فرمانبردار و خوب مثل این دو عزیز تحویل کنگره بدهند، تبریک و خدا قوت عرض می‌کنم.

تایپ: اعضای دو لژیون

ویراستاری: مسافر نیکوتین کمک‌راهنما همسفر سمیه از نمایندگی ابوریحان

ارسال: مسافر نیکوتین ریحانه از نمایندگی شمس

لزیون درمان نیکوتین گروه خانواده کنگره 60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .