جلسه هفتم از دور بیست و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی شیخ بهایی با استادی پهلوان همسفر سمانه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه «وادی ششم و تأثیر آن روی من» ساعت ۱۶ روز دوشنبه 31 مردادماه ۱۴۰۱ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
بسیار خوشحال هستم در شعبه‌ای که سفرمان را شروع کردیم و رهایی‌مان را جشن گرفتیم حضور دارم. از ایجنت محترم، مرزبانان و نگهبان جلسه سپاسگزارم که به من این فرصت را دادند تا در این جایگاه در خدمت شما باشم.دستور جلسه امروز وادی ششم است؛ حکم عقل را در قالب فرمانروای عادل کاملاً بپذیریم. در این وادی به عقل اشاره می‌کند که یکی از مهم‌ترین، سرنوشت‌سازترین واصلی‌ترین مؤلفه‌های وجودی انسان است که ما را هدایت می‌کند. هرقدر کار عقل حساب‌شده، دقیق و برنامه‌ریزی‌شده باشد انسان در صلح و آرامش است و هرقدر تشخیص عقل کم باشد انسان در بدبختی و بیچارگی به سر می‌برد. تمام موجودات هستی حتی جانوران، گیاهان و سنگ‌ها به‌اندازه و میزان خودشان دارای تفکر و اندیشه هستند اما نوع تفکرشان با انسان متفاوت است. ما نمی‌توانیم بگوییم عقل از چه زمانی شروع می‌شود آن مغز است که زمان شروعش را می‌دانیم که از هنگام تولد از مادر شروع می‌شود اما عقل زمان مشخصی ندارد.
ما انسان‌ها کارهای خوب و بد را می‌دانیم و همچنین می‌دانیم چه‌کاری ارزش و خوب است و چه‌کاری ضد ارزش و بد است ولی توان اجرای آن را نداریم. بدبختی ما همین موضوع است که نمی‌توانیم کارهایی که می‌دانیم خوب هستند را به انجام برسانیم و اجرا کنیم، وقتی بتوانیم اجرایشان کنیم یعنی به‌فرمان عقل نزدیک شدیم. ما رسیدن به‌فرمان عقل نداریم و فقط نزدیک شدن به آن هست. من یک روز باحال خراب وارد کنگره شدم خانواده‌ای بودیم پر از نفرت و هیچ آرامشی نداشتیم به کنگره آمدیم و درمان شدیم. امروز باید وظیفه خود بدانم که به دیگران خدمت کنم و بهای این حال خوش را پرداخت کنم. اگر بتوانم این کار را انجام بدهم یعنی به‌فرمان عقل نزدیک شدم. تمام حرکت‌ها و بازی‌های زندگی در این دنیا به این دلیل است که بتوانیم به‌فرمان عقل برسیم و آن چیزی که درست است را انجام بدهیم.
دوست دارم چند دقیقه در مورد دستور جلسه گلریزان صحبت کنم که بی‌ربط با این دستور جلسه نیست. همان‌طور که می‌دانید جشن گلریزان نزدیک است. وقتی‌که صحبت از لژیون سردار و گلریزان می‌شود تک‌تک ما باید یادآور گذشته خود باشیم و بدانیم که درگذشته کجا بودیم و امروز کجا هستیم و به کجا رسیدیم. من از گذشته خود می‌گویم که حال بسیار خرابی داشتیم. یک پدر مصرف‌کننده، یک مادر بیمار و روزبه‌روز حال پدرم بدتر می‌شد. وقتی متوجه شدیم بیمار هستند به دکتر مراجعه کردیم و فهمیدیم که پدرم سرطان پوست دارند. آن لحظه دنیا روی سر من خراب شد. من فرزندی بودم که به پدرم وابسته بودم و بیشتر از این نمی‌توانستم پرپر شدن او را ببینم و شاهد از بین رفتن او باشم. زمانی که این جمله را شنیدم اشک از چشمانم جاری شد و آن لحظه از اعماق وجودم از خداوند خواستم مسیری سر راه ما قرار دهد تا پدرم به حال خوش برسد. حاضر بودم تمام زندگی و جان خود را بدهم تا پدرم به درمان برسد. خدا را شکر می‌کنم که مسیر کنگره برای ما باز شد، آمدیم، درمان شدیم و به حال خوش رسیدیم.
تک‌تک ما که الآن اینجا نشسته‌ایم یک روز حال خراب با درجات و مشکلات متفاوت داشتیم، همه ما در تاریکی به سر می‌بردیم و حاضر بودیم زندگی خود را بدهیم و به آرامش برسیم ولی امروز که روی این صندلی نشسته‌ایم و حال خوش و آرامش داریم آیا بهای آن حال خوش را پرداخت کرده‌ایم یا خیر؟ آیا من که می‌گفتم حاضرم زندگی‌ام را بدهم الآن می‌توانم از داشته‌هایم بگذرم یا موقعی که می‌خواهم از چیزی بگذرم دستم می‌لرزد؟ پس من باید فراموش نکنم که کجا بودم و به کجا رسیدم و بدانم اگر کمک‌های گذشتگان نبود الآن ماهم نبودیم. عده‌ای فکر می‌کنند اعضای لژیون سردار یا افرادی که دنور و پهلوان هستند حساب بانکی‌شان پر از پول است. درصورتی‌که اصلاً این‌طور نیست و تنها فرق آن‌ها این است که خواسته قلبی دارند و این موضوع بسیار مهمی است. من از تجربه خود می‌گویم به یاد دارم زمانی بود که حتی نمی‌توانستیم قانون یازده را حمایت کنیم و حتی توان خرید یک‌تکه نان که قیمت آن، دویست یا سیصد تومان بود را نداشتیم، شاید باور آن برای خیلی‌ها سخت باشد، قبلاً دوست نداشتیم کسی متوجه این موضوع شود ولی در کنگره می‌گویم که بقیه بدانند و به این باور برسند که اگر بخواهیم می‌شود.
پدرم به کنگره می‌آمدند و توان حمایت از سبد را نداشتند، من و خواهر و مادرم هر مقدار که داشتیم هزار تومان، دو هزار تومان به پدر می‌دادیم تا بتوانند سبد را حمایت کنند، پدرم می‌گفت به من پول بدهید تا بتوانم سبد را حمایت کنم و خجالت نکشم، من خجالت می‌کشم دست‌خالی به کنگره بروم و سبد را حمایت نکنم و اگر این‌طور قرار است به کنگره بروم همان بهتر که نروم. هر چه داشتیم کامل به پدر می‌دادیم نه اینکه نصف یا مقداری از آن را به ایشان بدهیم، بلکه تمام داشته خود را می‌دادیم و پدر سبد را حمایت می‌کردند. با خود می‌گفتم تو چه‌کار کردی؟ این هزینه پهلوانی را که پدر پرداخت کرده است تو چه‌کار کردی؟ وقتی فکر می‌کنم، می‌بینم که من، خواهر و مادرم از تمام آن چیزی که داشتیم گذشتیم و به‌واسطه آن پدرم توانستند سبد را حمایت کنند و امروز من، خواهر و مادرم به‌واسطه پدرم پهلوان می‌شویم و این حرکت بزرگی است و یک معجزه است. کسی که یک روز نمی‌توانست سبد را حمایت کند الآن چه اتفاقی افتاده که امروز می‌تواند خانواده خود را پهلوان کند؟ این به دلیل برکت‌های کنگره است، ما فکر می‌کنیم اگر چیزی به کنگره بدهیم چیزی را از دست می‌دهیم، ولی اگر چیزی به کنگره بدهیم در اصل، صد برابر آن را دریافت می‌کنیم. اولین چیزی که به دست می‌آوریم این است که به حال خوش می‌رسیم. در مرحله اول این یک خدمتی است به خود من، شاید کنگره امسال به پول من و شما نیاز داشته باشد، شاید چند سال دیگر کنگره نیازی به این پول نداشته باشد، پس باید حرکت و تلاش کنیم چراکه اگر دیر به ایستگاه برسید اتوبوس را نخواهید دید.
از خداوند می‌خواهم که این قدرت بخشش را به همه ما عطا فرماید و من به شما می‌گویم اگر خواسته آن را داشته باشید حتماً به آن می‌رسید و بدانید وعده خداوند دروغ نیست، باید به خداوند ایمان و باور داشته باشید که این اتفاق می‌افتد، دلسرد نباشیم و دلگرم به آنچه می‌شنوید باشید چون آنچه می‌بینید ماندگار نیست و تغییر می‌کند ولی آنچه خداوند به ما عطا می‌کند ماندگار است. خود خداوند گفته است که اگر انسان در صراط مستقیم باشد، راه آن روزبه‌روز روشن‌تر می‌شود و کنگره یک صراط مستقیم است و خداوند از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. اگر یک نفر به شما می‌گوید شما می‌توانید عضو لژیون سردار، دنور یا پهلوان یا کمک راهنما شوید حتماً می‌شوید، حتی اگر یک تصویر ذهنی، در ذهن شما ایجادشده باشد این بی‌دلیل نیست، حتماً خداوند چیزی در وجود شما دیده است که این را به شما القا می‌کند و به هرکسی این موضوع الهام و القا نمی‌شود، پس قدر خود را بدانید و باور داشته باشید که به هر جا بخواهید می‌توانید برسید، می‌توانید از کارت کشیدن برای زمین شروع کنید. هر کس دوست دارد که عضو لژیون سردار شود با نفس خود بجنگد و اگر دوست دارد از همین امروز اعلام کند که می‌تواند عضو لژیون سردار شود و به این موضوع باور داشته باشد.
تایپ همسفر مرضیه لژیون 7 ،همسفر فاطمه لژیون ۲۳، همسفر سمیه لژیون ۱۱
عکس: همسفر مینا لژیون ۲۳
ارسال:همسفر الهه لژیون ۱
نمایندگی همسفران شیخ بهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
522