آقای مهندس در تاریخ ۸۷/۱۱/۱ فرمودند؛ مقوله اصلی در سیستم کنگره ۶۰ خروج از ظلمت اعتیاد و درمان اعتیاد بر مبنای شناخت مواد و شناخت انسان است. امروز با گذشت ۱۳ سال از این سخن روش آقای مهندس در درمان بیماریهای لاعلاج و کرونا که جهان در درمان آنها عاجز است، موفقیت آمیز بوده و صحت اصول کنگره را بیان میکند.
بیوشیمی بدن انسان حالت خمر دارد و شادی، نشاط و آرامش انسان را تحت کنترل دارد، این حالت تحت تأثیر دو نیرو قراردارد؛ یکی نیروی شیمیایی که با خوردن دارو، قرص و حتی تغدیه، دیگری نیروی فکر یا به عبارتی جهانبینی است، بله جهانبینی هم میتواند سیستم خمر انسان یا سیستم شبه افیونی انسان را تحت تاثیر قرار دهد. زمانیکه انسان خوشحال باشد با یک خبر ناگوار مواجه میشود، سیستمهای اندوهآور شروع به ترشح میکنند و یک انسان شاد را به یک انسان غمگین تبدیل میکنند، بنابراین همه این موضوعات بههم مرتبط هستند.
انسان شامل دو قسمت است، افرادی اعتقاد دارند انسان به دنیا میآید، مراحلی را سپری میکند و از این دنیا میرود. دیدگاه دیگر، انسان دنبالهدار است و از روز الست آغاز شده و تا موعود دیگری ادامه دارد و حلقه به حلقه باهم ارتباط دارند. این شناخت درست به ما کمک میکند که به یک آرامش و آسایش برسیم، انسانها مطالب بسیاری در حد دانستن فرا میگیرند، اما باید بدانیم دانستن مطالب زمانی زیباست که انسان بتواند از آن استفاده کند و در عمل آن مطلب را نشان دهد. من در کنگره آموزشهایی را دریافت میکنم و زمانی زیبایی این آموزش پدیدار میشود که در رفتار و حرکات من نمایان باشد و با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود.
به طور معمول زندگی در روی کره زمین با اتفاقهای خوب و بد همراه است و همیشه همه چیز خوب و مرتب نیست و باید حل مشکلات را از قوانین هستی فرا بگیریم؛ هر فردی بخواهد ضربهای به شخصی وارد کند، تمام بارها روی شخصیت خودش ریخته میشود، مانند این بیت شعر؛
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
فعل تو کان زاید از جان و تنت
همچو فرزندی بگیرد دامنت
هر فعلی که ما انجام میدهیم به خود ما بازمیگردد، اگر من پشت سر فردی غیبت میکنم، در زندگی دیگری تجسس میکنم و یا در مورد فردی قضاوت میکنم، همه به خود من بازمیگردد و این اجازه را به دیگران در باب تجسس، غیبت و قضاوت خود میدهم.
در جهل باید خواستهای وجود داشته باشد، جهل اتفاقی شکل نمیگیرد و بر مبنای آن خواسته مسائل جهل اتفاق میافتد. انسان میتواند مطالب خوب را از کلام خداوند برداشت کند، در کلام خداوند دروغ، غیبت و... جز ضد ارزشها شناخته شده و راستی، احسان، نیکوکاری جز ارزشها و من باید با تلاش از ضد ارزشها دوری کنم و به طرف ارزشها حرکت کنم و در پرتو آموزش، آرام عمل کردن و تصفیه و پالایش انجام میگیرد.

برای دریافت آموزشها باید خواسته خروج از ظلمت را داشته باشیم، آن زمان صدای پای استاد را میشنویم، هر زمان در نقطهای از تاریکی قرار داشته باشیم تا خود ما نخواهیم از تاریکی خارج نمیشویم، آن زمان خداوند نیروهای خود را برای کمک به ما میفرستد. انسانهای متعهدی که به سایر انسانها کمک و راه مستقیم را نشان میدهند به مشعل نورانی تشبیه شدهاند، کمک راهنمایان یک مشعل نورانی هستند و راه را به دیگران نشان میدهند. مشعلها در تمام نقاط زمین یک مرتبه روشن نمیشوند، در زمان یکسان در تمام نقاط دنیا حرکت سازندهای انجام نمی پذیرد، همیشه ممکن است در هر نقطهای یک مشعل روشن شود، چرا؟چون نیاز به افرادی هست که بتوانند در نور حرکت کنند و راه را نشان بدهند و دیگران را از تاریکی خارج کنند. اشخاصی بر جهل خود استوار هستند و ماندن در تاریکی را دوست دارند، این موضوع به شعور، درک و آگاهی افراد بستگی دارد.
اختیار مهمترین مسئلهای است که خداوند به انسان داده، اشخاص با اختیار تصمیم میگیرند در تاریکی باشند یا به طرف نور حرکت کنند، از این رو ما میتوانیم به فردی کمک کنیم که دست خود را برای یاری به سمت ما آورده باشد، در غیر این صورت نمیتوانیم به او کمک کنیم. به همسفران گفته میشود، باید مسافر خود را رها کنی و خود را تغییر بدهی، با ورود من به کنگره مسافرم بعد از بیست و پنج سال منکر مصرف مواد خود بود و من به شدت به هم ریخته بودم، راهنما من گفتند، باید تغییر را از خودت شروع کنی و مسافر خود را رها کنی، در مرحله اول مشکل خود را قبول نمیکردم و علت تمام مشکلات زندگی را رفتار مسافر خود میدانستم. آن زمان که صحبت کمک راهنمایم را پذیرفتم و به طرف نور حرکت کردم، مسافرم با تغییرات در رفتار من وارد کنگره شد.
درمان اعتیاد در جهان امکانپذیر نیست، اما در کنگره این امکان فراهم شد و فرد مصرفکننده که با حال خراب وارد کنگره میشود در مدت زمان ۱۱ ماه به تعادل میرسد.
در جهان هر چیز چیزی را جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد سرد
افرادی که روح واحده دارند، در هر کجا که باشند یکدیگر را جذب میکنند، حتی قبل از مرگ و پس از مرگ. چگونه یکدیگر را پیدا میکنند؟! این ساز و کار خود را دارد که در سیستم برنامهریزی شده و اینها به هم میرسند و اما دو نوع جذابیت وجود دارد یکی خاصیت و دیگری محبت؛ خاصیت مثلا دو نفر فیزیکی یکدیگر را دوست دارند و جذب میکنند و دوم محبت که اصل و پایه بر مبنای محبت است.
خاصیت هیچ مسئولیتی نسبت به یکدیگر ندارند، اما در مورد محبت که خداوند بسیار برای آن اهمیت قائل است، به دلیل اینکه میگوید؛ یُحِبُّ، دوست دارد، لا یُحِبُّ دوست ندارد. اینجا مبنا محبت و دوست داشتن است که در پی آن هدایت قرار دارد. با نگاهی بر روابط راهنما و رهجو در کنگره متوجه میشویم که بر مبنای محبت خدمت میکنند، زیرا بدون هیچ چشمداشت مادی فقط بر اصل کشش محبت خدمت میکند و آموزش میدهند و به نتیجه میرسند. تمام فرامین که در قرآن آمده بر حسب محبت است که به یتیم، مسکین و انسانها محبت کنید و بین خودتان عدالت داشته باشید، هر چیزی برای محک زدن ترازویی دارد و ترازوی محک زدن انسانها محبت است، انسانهای با محبت مثبتگرا هستند و انسانهای کم محبت منفیگرا هستند اگر مثبت گرایی ما صحیح باشد میبینیم که چه اندازه در آرامش وآسایش هستیم، انسان منفی گرا باشد همیشه در رنج و عذاب است.
محبت یک نقطه جوششی دارد و به دانایی وآگاهی ما مرتبط است، به این معنی اگر بخواهیم در درون ما محبت واقعی وجود بیاید، باید به دانایی و آگاهی برسیم. تمام مشکلات انسان از جهل و نادانی است گاهی اوقات اگر من بدانم آبی گوارا که در ظرف قرار دارد، اما زهر در آن ریخته شده، امکان ندارد من از آن آب بنوشم، تمام آموزشهای کنگره و تلاش آقای مهندس بر این است که جهل انسان کنار برود و آرامش و آسایش پیدا کنیم، زیرا جهل نقطه مخالف محبت است، انسان جاهل نمیتواند محبت داشته باشد و تا زمانیکه جهل بیرون نرود ما به عشق و ایمان نخواهیم رسید، آموزشهای کنگره جزء به جزء ما را در رسیدن به محبت، عشق، ایمان، دانایی، آگاهی، آرامش و آسایش سوق میدهد و شرط آن فرمانبرداری و کاربردی کردن آموزشها است.
به قلم همسفر زهرا رهجوی کمکراهنما همسفر وجیهه لژیون ۱۹
ویرایش؛ همسفر سمانه رهجوی کمکراهنما همسفر مریم لژیون ۱۱
عکس، تنظیم و ارسال؛ همسفر فهیمه رهجوی کمکراهنما همسفر نجمه لژیون ۵
همسفران نمایندگی سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
849