دوازدهمین جلسه از دوره دوم لژیونهای سردار همسفران نمایندگی شادآباد با نگهبانی همسفر آیدا، دبیری همسفر مرضیه و استادی همسفر صدیقه با دستورجلسهٔ «لژیون سردار و عضویت در لژیون سردار» مورخ ۱۴۰۱/۰۳/۱۰ راس ساعت ۱۴:۳۰ به صورت حضوری آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان صدیقه هستم همسفر
خدا را شکر میکنم که به من اجازه داد در این جایگاه خدمت کنم. راجع به دستورجلسه میخواهم از تجربه شخصی خودم که از بدو ورودم به کنگره شاهد آن بودم برایتان بگویم.
همانطور که میدانید هر سیستم یا هر ساختاری نیازمند است پایههای مالی خود را محکم کند و کنگره هم برای این کار جشنی به نام جشن گلریزان دارد. یادم هست سال ۹۲ که وارد کنگره شدم لژیون سردار نبود. یعنی فقط جشن گلریزان داشتیم و هر کسی با یک مبلغی مشارکت میکرد یا بعضیها حامی زمین هم میشدند و مبالغی پرداخت میکردند که خیلی قابل توجه نبود و همهٔ همسفرها و مسافرها با تمام توانشان مشارکت نمیکردند. برای همین آقای مهندس هم مثل مادری که بچهاش تازه میخواهد راه بیفتد، جاذبه ایجاد میکند و اسباببازی و خوراکی برایش میخرد و میگوید اگر تا اینجا بیایی این را به تو میدهم. برای ما هم دقیقاً این کار را کردند و برای اینکه نقطه تحمل ما بالا رفته و ظرف وجودیمان بزرگتر شود این عناوین پلهپله شکل گرفتند.
سال ۹۵ بود که اولین لژیون سردار با مبلغ ۵ میلیون تومان تشکیل شد. بعد از گذشت یکی دو سال القاب دیگری مانند دنور و پهلوان اضافه شدند. اینها جاذبههایی بودند که آقای مهندس ایجاد کردند، برای اینکه ما از مرحله ترس عبور کنیم و راحتتر ببخشیم وگرنه افرادیکه در کنگره هستند به این باور و آموزش رسیدهاند که بخشیدن میتواند هم مال و هم حال خوبشان را بیشتر کند.
اگر شما از کسانیکه بیرون کنگره هستند بخواهید به دیگران کمک کنند میبینید با اینکه افراد خیلی معمولی هستند، مثلاً یک مبلغ ناچیزی برای کودکان بیسرپرست میدهند و خودشان هم فکر میکنند که کار خیلی بزرگی انجام میدهند. ولی اگر به همین آدمهایی که میلیاردها پول در حسابشان هست بگویید افرادی در کنگره هستند که از پساندازهایی که در طول سال با زحمت جمع میکنند مشارکت میکنند و میبخشند، برایشان عجیب و غیر قابل باور خواهد بود.
با یک خانمی صحبت میکردم، وقتی گفتم همسفرانی هستند که اینجا ۵۰۰ میلیون تومان کمک کردهاند با تعجب پرسید: آن خانم، چهقدر ثروت دارد؟ گفتم شاید آن ۵۰۰ میلیون تمام پسانداز و سرمایه آن خانم بوده ولی این باوری است که در افراد کنگره شکل گرفته که با بخشیدن مال میتوانند، از گرههای وجودی خود بگذرند. اینکه چندین برابر آن مال به آنها برمیگردد، درست است ولی بهخاطر آن حال خوب است که با خداوند وارد معامله میشوند.
من سال ۹۷ که عضو لژیون سردار شدم، با ایده قشنگی که خانم آیدا عنوان کردند که گلهایی را ببافیم برای کسانیکه میخواهند عضو لژیون سردار شوند و بهرسم یادبود به آنها بدهیم، البته باید بگویم اگر کسی برای هرکاری خواستهای نداشته باشد هیچ جاذبهای برایش کارساز نیست. ما باید در وهله اول از آن ترسی که برای بخشش داریم؛ مثلاً اینکه نکند به آن پول احتیاج پیدا کنیم و لنگ بمانیم و از اینها عبور کنیم.
شروع به بافتن گلها کردم و اولین گل را برای خودم بافتم و کنار گذاشتم، این در حالی بود که من خیلی دوست داشتم وارد لژیون سردار شوم ولی مسافرم گفتند نه! و من دیگر پیگیر نشدم.
بقیه گلها را بافتم و دقیقاً روز قبل از گلریزان همسفران، جشن مسافران بود که مسافرم از شعبه با من تماس گرفت که من این مبلغ را برایت پرداخت کردم و من اینجا به این باور و ایمان رسیدم که وقتی یک خواستهای را میخواهیم، در ذهن رهایش میکنیم و برای رسیدن به آن تلاش میکنیم خداوند قشنگتر، راه را برایمان باز کرده و خیلی راحت به آن خواسته میرسیم.
سال اول به لطف مسافرم وارد لژیون شدم ولی سال بعد باز یک مانعی سر راهم قرار گرفت و نتوانستم عضو بشوم و فکر میکنم درسی که در آن سال گرفتم برایم قشنگتر و شیرینتر بود. چون من یک گره خیلی بزرگی داشتم، این بود که هیچوقت پسانداز نداشتم و همیشه هر پولی که داشتم هر مبلغی که بود خرج میکردم و به فکر آینده نبودم.
عدم عضویتم در آن سال باعث شد به این فکر بیفتم که باید پسانداز کنم و این کار را کردم و سال بعد به لطف خدا وارد لژیون سردار شدم. با این تفاوت که بیشتر مبلغ را خودم پسانداز کرده بودم و خیلی برایم دلچسب بود و به این باور رسیدم که هستند همسفران و مسافرانی که در ظاهر اسم آنها در لیست عضویت نیست ولی چون این خواسته را دارند دیر یا زود موانع از سر راهشان کنار رفته و وارد این لژیون میشوند و من آنها را از الآن عضو لژیون سردار میدانم.
همانطور که خداوند وعده داده که وقتی شما نیت میکنید و کاری انجام دهید، از همان روز که با تمام وجود میخواهید آن کار را انجام بدهید برای شما اجر و پاداش در نظر گرفته میشود. پس آن کسانیکه هنوز وارد این لژیون نشدهاند حالا تحت هر عنوان، دنور یا پهلوان یا عضو سردار، ولی خواستهاش را عمیقاً دارند آنها هم عضو این لژیون هستند و دلم میخواهد از انرژی جلسهٔ امروز به آنها هم برسد تا راه برایشان باز شده و هرچه زودتر عضو شوند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
تهیه و تایپ گزارش: همسفر مرضیه لژیون یکم رهجوی کمکراهنما همسفر صبا
عکس: همسفر فاطمه لژیون دوازدهم رهجوی کمکراهنما همسفر منیره
ویراستاری و ثبت: همسفر لیلا کمکراهنمای لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
926