English Version
English

جلسه اعضای لژیون سردار

جلسه اعضای لژیون سردار

هشتمین جلسه از دوره ششم جلسات لژیون سردار نمایندگی نیما یوشیج بهشهر با استادی مسافر محمد، نگهبانی راهنمای محترم پهلوان الله قلی، دبیری راهنمای محترم مسافر ابوذر و خزانه‌داری مسافر مجید با دستور جلسه "لژیون سردار و عضویت در لژیون سردار" روز پنج‌شنبه 12 خرداد ماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، آنچه باور هست محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ست دوستان تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگه می‌دارد. از نگهبان جلسه لژیون سردار آقای الله قلی و دبیر محترم سپاسگزارم که امروز این جایگاه را در اختیار من قرار دادند. دستور جلسه، لژیون سردار و عضویت در لژیون سردار. من این را به فال نیک می‌گیرم که بعداز۴ سال توانستم این جایگاه (عضویت در لژیون سردار) را تجربه کنم. امیدوارم که امروز بتوانم پیامی را برای کسانی  اگر به عنوان مهمان در لژیون هستند داشته باشم و کارساز باشد.

همه به خوبی می‌دانیم هر مجموعه‌ای برای ادامه حیات خودش نیاز به  بنیه مالی دارد کنگره هم استثنا برای این مسئله نیست یعنی نیاز به بنیه مالی دارد. برای ورود و عضویت در لژیون سردار ما اگر به دو قسمت تقسیم کنیم یک پیش‌نیاز صور آشکار و صور پنهان  برداشت خودم اینطور است.

صور آشکارش اینکه اول اینکه شما حتما باید مصرف‌کننده باشی یعنی اینکه وارد کنگره ۶۰ بشوی که در مرحله بعدی سفر اول را گذرانده باشی اگه در سفر اول هستی فکر ‌می‌کنم ۷ ماه باید بگذرد با اجازه راهنمایت بتوانی وارد لژیون بشوی حالا در سفر دوم شرایط فرق می‌کند، در صور پنهانش انفاق و بخشش باید داشته باشی یعنی اینکه رجوع کنیم به سیدی درمان ۲ آقای مهندس می‌گوید معلول بخشیدن است علتش چه می‌تواند باشد؟ علتش برای ما محرز است، می‌دانیم که علتش چیست؟ چیزی نیست جز جهان‌بینی و دیدگاه یعنی من می‌خواهم مشارکت داشته باشم در کاری که زمانی یک مجموعه به  درمان من کمک کردند، امروز من می‌خواهم یک قسمتی از آن مجموعه در حد توان خودم بتوانم آن کار را انجام دهم، به گفته آقای مهندس هم این اتفاق باید حتما داشته باشم که من بتوانم انجام بدهم این نیست که با دست خالی، باید یک چیزی داشته باشی که بتوانی ببخشی.

بخشش در بیرون کنگره هم هست اگر دقت کنی ما همه بیرون از کنگره هم بخشش داشتیم کمک می‌کردیم به همدیگر ولی بزرگ‌ترین فرق بخشش بیرون از کنگره با داخل کنگره این است که ما بیرون انتظار داریم، یک قانون عمل و عکس‌العمل انتظار وجود دارد حتی سیستم خانواده را در نظر بگیرید ناگفته نماند مهر و محبت پدر ومادر به بچه بلاعوض و بدون چشم داشت است ولی یک برادر و خواهر را در نظر بگیرید زمانی که برادر و خواهر به یکدیگر محبت می‌کنند بنظر من یک بازه زمانی دارد شاید یک سال طول بکشد شاید سال ها طول بکشد ولی مسلماً اگر از یک طرف کمرنگ بشود یا کم بشود از آن سمت قضیه هم به آرامی قطع می‌شود، اما اینجا در کنگره بدون چشم داشت کمک  می‌کنیم و تعارف هم ندارد.

من روزی که وارد کنگره شدم اصلا نمی‌دانستم لژیون سردار چیست می‌آیم اینجا می‌نشینم یکسری امکانات در اختیار من قرار می‌گیرد و من غافل از اینکه این هزینه‌ها ازکجا می‌آید و چه کسانی پشت پرده دارند کمک می‌کنند فقط آن کسی که عضو این لژیون اصلاً برایش مهم نیست که کسی او را بشناسد و بدون چشم‌داشت کمک می‌کند و واقعا همین هم هست من باید به آن مرحله برسم جدا از اینکه دارم بتوانم قدرت انفاق و بخشش داشته باشم و همه هم می‌دانیم وعده خدا دروغ نیست مطمئن باشیم کسانی که انفاق می‌کنند چه در این دنیا و چه در آن دنیا اندوخته‌هایی برای خودشان دارند  و مسلما خارج ازاین نمی‌تواند باشد من جلسه قبل هم گفتم مصرف‌کننده ها آدم‌های پرتوقعی اند و بسیار سفت و سخت به  راحتی از یک ریال نمی‌گذرند از یک نخ سیگار هم شاید نگذرند.

یک خاطره مربوط به دستور جلسه می‌شود ما در یک جمعی می‌نشستیم که فامیل بودیم من اوایل ورود به کنگره بود سالن قبلی لژیون سردار تازه برگزار شده بود یادم است دیده بودم بچه‌ها می‌آیند پول می‌دهند تازه فهمیدم یه لژیون هست اینجا باید پول بدهی عضوش بشوی در این شرایط ما فامیل مشترک داریم که هم بساط من بودند و با آقا الله قلی آشنا بودم آن موقع زیاد از حرمت‌ها چیزی نمی‌دانستیم رفتیم بیرون گفتیم ما دیدیم جلسه‌ی قبل این آقا با خانمش نفری ۶ میلیون دادند اینجا بعد گفت: اصلا امکان نداره و گفت: دیدی؟ گفتم: من بودم در جلسه ندیدم ولی می‌دانم حرف می‌زدند تعهد می‌دهند، گفت: امکان ندارد باور نکن از این آقا نمی‌شود هزارتومان کشید این چیزی بود که من آن روز شنیدم ولی خب حالا سوال اینجاست که این چه اتفاقی می‌افتد که یک آدم بعد از این همه سال یعنی اصطلاحاً می‌گویند که آدم سفتی است می‌آید وارد لژیون می‌شود بنام لژیون سردار خودش و خانمش می‌آیند یک مبلغی را پرداخت می‌کنند سال بعد تکرار می‌شود جایگاه دنوری را تجربه می‌کند و چقدر اجازه به ایشان داده می‌‌شود و افتخار این را دارد که جایگاه پهلوانی را تجربه کند، دلیل چه می‌تواند باشد؟ چیزی غیر از جهان‌بینی نمی‌تواند باشد این آدم نمی‌تواند حال خوشش با هیچ جای دنیا عوض بکند چیزی که اینجا به دست آورده واقعا سلامتی که ایشان دارد من خودم به شخصه یک شب بدون قرص نمی‌توانستم بخوابم من الان هرچه بدهم جبران آنها را نمی‌تواند بکند دیدگاه و جهان‌بینی ما عوض شده که در این سن به این جایگاه برسیم.

تجربه خودم از لژیون سردار بگویم سال اول بود که در درمان بودم سری بعد که درمان شدم داخل سالن اینجا افتتاح شده بود لژیون سردار اینجا بود، من آن موقع مسئول سایت بودم آقا الله قلی به من گفتند: آماده‌ای؟ من متوجه منظورش نشدم، گفتم: آره آماده‌ام، زودتر آمدیم که کار سایت راه بندازیم، گفتند: سایت را نمی‌گویم، سردار را می‌گویم. خب فکر نکرده بودم و در لحظه تصمیم گرفتم، تفکر دو نوع است، تفکر تند و سریع و تفکر کند، تند و سریع ها غریزی است یعنی دست خودت نیست یه لحظه می‌گویی آره، کند که می‌شود استاد امین می‌گوید پردازشش کن ببر تا ۶ ماه دیگر ببین می‌توانی تا ۶ ماه دیگر بدهی ببین می‌توانی یک سال دیگر بدهی باید در مورد این قضیه فکر بکنی شاید برای ۲۰ سال دیگر آن عوارض خودش را نشان بدهد. هیچی ما در آن لحظه گفتیم آره و می‌خواهم بگویم نوع برخورد لژیون سردار یا کنگره در برابر کسی که متعهد می‌شود پرداخت کند. اوایل کنگره آمده بودم شرایط مالی بدی نداشتم بعد خوردم به مشکلات مالی، یکسری مسائل اصلاً نتوانستم تعهدم را پرداخت  کنم، اصلا نفهمیدم چه جوری یعنی توی پاکت چکم آمد در نهایت احترام به من پس داده شد حتی کسی نفهمید، نهایت احترام برایت قائل می‌شوند زمان خواستم که به من زمان بدهید، گفتند: نه بگذار برای سال بعد  قوی‌تر بیا اقدام کن، برای سال بعد قسمت نشد.

خدا را صدهزار مرتبه شکر می‌کنم امسال به من این فرصت داده شد که توانستم این قضیه را بعد از ۴سال نه اینکه دوست نداشتم، دوست داشتم ولی ما مرحله اول تفکر یاد می‌گیریم بیاییم یاد بگیریم که چه جوری این مبلغ را تامین کنیم این نیست که من بی گدار به آب بزنم خودم را به آب و آتش بزنم که بخواهم حتما عضو لژیون سردار بشوم، نه، باید فکر کنم یک منبعی برای خودم درست کنم و بتوانم وارد لژیون بشوم  من روز جشن راهنما یک متن کوتاهی نوشتم به راهنماها تقدیمشان کردم آقا مهدی خورشا و آقا الله قلی آن تیتر اولش را تقدیم همه اعضا لژیون سردار می‌کنم که شامل حال اینها هم می‌شود. می‌گوید: اعمال بلندتر از کلمات صحبت می‌کنند و واقعا همین است در رفتار نشان دادند  که آن چیزی که می‌گویم واقعاً یک حقیقت مطلقه است و شکی هم در آن نیست، من روزی که وارد کنگره شدم به کمک شما نیازمند بودم واقعا همین بود در زمان مناسب و مکان مناسب به داد من رسیدید و به من کمک کردید سپاسگزار زحمات شما هستم لژیون سردار، کنگره ۶۰ راهنما، بخصوص راهنماها دستتان درد نکند یاد و خاطرتان همیشه در نظر من قابل احترام می‌ماند. ممنون ازاینکه به صبحت هایم گوش کردید.

تهیه گزارش: مسافر عارف لژیون سردار

تنظیم گزارش: مسافر مسعود لژیون سردار

12 خرداد ماه ۱۴۰۱

نمایندگی نیما یوشیج بهشهر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .