ما هر کاری را که انجام میدهیم به سه گروه تقسیم میشود:
1. کارهای ارزشی
2. کارهای ضدارزشی
3. کارهایی که حالت خنثی دارد، نه بد است و نه خوب است
مثلاً وقتی ما غذا میخوریم یک کار ارزشی هست ولی وقتی غذا زیاد میخوریم یک عمل ضد ارزشی هست.
اینکه چه انسانهایی در مسیر زندگی ما قرار میگیرند، مسئله مهمی است. اگر انسانهای درست در مسیر ما باشند باعث میشوند که ما راه خود را راحتر پیدا کنیم. مثلاً کسانی که درمسیر کنگره هستند، انسانهایی مثل راهنما، مرزبان و دوستان لژیونی به ما کمک میکنند که مسیر راه خودمان را پیدا کنیم. چون انسان موجود آموزشپذیر و الگوپذیری هست به همین دلیل مهم است که در چه مسیری قرار میگیرد و اینکه انسان در چه مسیری قرار میگیرد یک حکمتی دارد و این حکمت یک حسابی دارد که به نامه پیشین و تقدیر ما مربوط میشود.
جسم ما در اثر مصرف مواد مخدر ساختار خود را از دست میدهد و باید تجدید ساختار شود. یکی از ساختارهای تخریب شده سیستم شبه افیونی و بیوشیمی ماست. ما با افکار و اندیشه خود میتوانیم به این سیستم فرمان تولید، تخریب و یا توقف بدهیم پس باید مواظب افکار خود باشیم و منفی نباشد. زمانی که این سیستم تخریب شود گویی انسان در جهنم است. اگر کسی بخواهد در آرامش باشد و به صلح برسد باید خمر درونی او خوب کار کند و این یک موضوع تعیین کننده است. پس اگر میخواهیم از جهنم خارج شویم باید ساختار جسم خود را تغییر دهیم یعنی همان خمر درونی ما باید درست بشود.
ما اگر میخواهیم مشکلی را حل کنیم باید اول آن مشکل را آسان کنیم، وقتی آسان شد راحتر حل میشود. مثلاً از یک پشت بام دو متری بالا رفتن سخت هست اما با پله این مشکل آسان می شود.
همانطور که زمین لایه ازون دارد و این لایه از زمین در مقابل خطرات مثل برخورد شهابسنگ و اشعهماورایبنفش محافظت میکند، انسان نیز هالهای دارد که از او در مقابل نیروهایمنفی و موجودات که قابل دیدن نیستند محافظت میکند. اگرهاله انسان خراب شود انسان کابوس میبیند. اگر انسان در صراط مستقیم باشد این هاله درست میشود ولی اگر در مسیر ضدارزشها باشد هاله او سوراخ میشود .
در این دنیا همه چیز با آموزش هست و هر چیزی که آموزش داده میشود بعد از آن امتحان گرفته میشود. مثلاً مدرسه که اول آموزش میدهند و بعد امتحان میگیرند.
برای رسیدن به یک مسئله باید سختیها را تحمل کرد. مشکلات و سختیها انسان را فولاد آبدیده میکند برای تبدیل عنصر طلا به یک گردنبند زیبا باید کلی انرژی و مراحل طی شود تا طلا تبدیل به گردنبد زیبا شود. پس انسان برای رسیدن به درجه انسانیت باید سختیها را تحمل کند. بالا رفتن انسان بستگی به این دارد که چقدر در عمق تاریکیها رفته باشد و توانسته باشد با موفقیت برگشت کند و به طرف روشناییها برود و این کار سختی است ولی لذتبخش مثل سفر اول که همراه با سختی است ولی لذت زیادی دارد.
کسی که پول ندارد تمرکز فکری و آرامش ندارد به همین دلیل است که کنکره روی امورمالیه تأکید دارد. در وادی پنجم به موضوع پسانداز اشاره شده است که باعث استحکام بنیه مالی میشود. اگر در کنکره ما استحکام مالی نداشتیم نمیتوانستیم این همه پیشرفت داشته باشیم. ساختمان بسازیم و خیلی کارهای دیگر انجام بدهیم. البته باید بدست آوردن پول از راه صراطمستقیم باشد. یک خزانهدار وقتی میخواهد پول کهنه دور بریزد باید پول تازه جایگزین آن کند وگرنه دچار مشکل میشود.
وقتی میخواهیم از تاریکی و نادانی بیرون بیایم باید اول روشنایی و دانایی وارد بشود تا تاریکی و نادانی برود چون تاریکی و نادانی یعنی عدم وجود. پس اول باید فرشته بیاید تا دیو بیرون رود در غیر این صورت نمیشود. پس مشکلات و سختیها انسان را آبدیده میکند و در مسائل مالی باید برنامهریزی کنیم و حرکت کنیم تا خداوند به ما برکت بدهد و این کار ممکن هست چند سال طول بکشد، یک سال، هفت سال و شاید ده سال.
نویسنده و تایپ: همسفر زهرا رهجوی کمک راهنما همسفر معصومه"لژیون دهم"
ویرایش و ارسال: همسفر بهار رهجوی کمک راهنما همسفر معصومه"لژیون دهم"
همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
553