English Version
English

کارگاه آموزش جهان بینی؛ سواد، دانائی، دانائی موثر

 کارگاه آموزش جهان بینی؛ سواد، دانائی، دانائی موثر

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارمین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزش جهان‌بینی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران سفر دوم با دستور جلسه:سواد، دانائی، دانائی موثر با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری آقای محمد در تاریخ 93/12/27 چهارشنبه  رأس ساعت 14:30  آغاز به کار نمود.

امیدوارم سال آینده بتوانیم از مرز 3000 نفر رهائی عبور کنیم، البته 3000 استاد و بلد راه برای هدایت به سمت مسیر صراط مستقیم .

موضوعی که برای ما خیلی حایز اهمیت و مهم است ، این است که انسان باید بداند برای چه موارد مصرف بکند و برای چه مواد مصرف نکند؟

انسان باید بداند برای چه نباید رشوه بگیرد؟ انسان باید بداند که برای چه نباید دروغ بگوید؟

وقتی انسان مواد مصرف می کند و حالش خوش می شود، چرا نباید مواد مصرف کند؟

وقتی پیمان شکستن خیلی به نفع ماست، چرا نباید به اصطلاح دبّه کنیم و جر نزنیم. برای چه ما باید به فقرا کمک کنیم؟ برای چه باید روزه بگیریم؟ هر کاری که می خواهیم انجام دهیم باید دلیلش را بدانیم.

یک زمانی انسان در حالت خردسالی است، مانند یک بچه. شما به بچه می گوئید که اگر دست به گاز بزنی، جیز می شی. این جیز شدن یعنی انفجار گاز ، سوختن بچه و منفجر شدن اتاق ... آن بچه در خردسالی از انفجار و سوختن هیچ چیزی نمی فهمد ، او فقط جیز شدن را می فهمد .

وقتی به یک بچه می خواهیم بگوئیم که فلان جا نرو ، می گوئیم : نرو اونجا لولو هست و تو رو می خوره. آن بچه از ماشین و تصادف چیزی نمی فهمد.

و این تمثیلها گاهی بعنوان گناه و ثواب محسوب می شود.

خداوند می گوید که مثل بهشت مانند باغی است که اینگونه است. این مثل بهشت است. یا جهنم مانند این است که شما را با آب جوش بسوزانند. این تمثیل آن است.

حالا تمثیل کار ما به این گونه است که می گوئیم آقا این کار جیزه ... بشر امروزی باید بداند که چرا نباید یکسری کارها را انجام دهد.

یک پلیس جلوی یک ماشین را در آمریکا می گیرد، چون بد رانندگی می کرده است، به او می گوید که بایست، وقتی می ایستد می بیند که بطری ویسکی کنار دست راننده هست و راننده مست بوده. وقتی از او مدارک را می خواهد، شخص بخاطر اینکه وضعیت مالی خوبی داشته است، چند اسکناس پول در وسط مدارک می گذارد و به پلیس می دهد. بعد پلیس پول را بر می دارد و مدارک را بر می دارد و می گوید که برو ولی در رانندگی احتیاط کن.

تا اینجا همه چیز خوب بود، هم آن پلیس که وضع مالی خوبی نداشت به مقداری پول رسید، و هم آن شخص که وضع مالی خوبی داشت با پرداخت مقداری پول مشکلش حل شد و کارش راه افتاد.

در خلقت و هستی ما فقط تا همین مقدار مسائل را می بینیم ، ادامه و یا قبل از بازی را نمی بینیم.

در ادامه پلیس با موتورش حرکت می کند و می بیند که جلوتر تصادف شده است، به صحنه تصادف می رود و می بیند که همان ماشین است و بعد یک جنازه را هم در مقابل می بیند، وقتی نگاه می کند متوجه می شود که همسر خودش است.

هم فرد پلیس همسرش را از دست داد، هم آن راننده مرتکب قتل عمد شد .

دروغ ، رشوه ، حق الحساب ، تجاوز ، ما فقط تا اینجای قضیه را می بینیم.

وقتی می گویند که انسانها زکات بدهند، یکی می گوید من ندادم، اصلاً برای چه بدهم ، من اصلاً قبول ندارم.

در یک جامعه بعضی ها وضع مالی خوبی دارند و بعضی ها هم به نان شب محتاج هستند. در جامعه همه افراد بایستی یکسان از چیزی بهره مند شوند.  وقتی شما پول مالیات نمی دهی، زکات نمی دهی به این گونه است یک نفر در گوشه ای چیزی برای خوردن ندارد. زکات نتیجه اش این است.

همه اینها را ما در دانائی می فهمیم. اگر ما به مرحله دانائی برسیم، همانطور که امین در جزوه جهان بینی مطرح کرد و یک شاهکار بود که دانائی شامل آموزش، تفکر و تجربه است. ما اول یکسری مسائل را می دانیم ، بعد باید تجربه کنیم و بعد راجع به آن تفکر می کنیم.

ما باید برای هرچیزی دلایلش را بدانیم و در کنگره در حال آموختن هستیم که وقتی فضولی می کنیم، آسایشمان از دست می رود و بنابراین کمتر فضولی می کنیم.

ما در کنگره یاد می گیریم که غیبت نکنیم و در عوض هیچوقت زیر سوال نیستیم.

ما رشوه نمی گیریم و شب راحت می خوابیم .

اینها مسائلی است که در دانائی نقش دارد، چون فقط خواندن و شنیدن نقش ندارد.

در زمان جنگ ، یک موقع می شنیدند که موشک پرتاب شد و عده ای مردند. یک موقعی هم می گویند که با موشک جائی را زدند و تو هم بالای سر صحنه هستی و جنازه ها را می بینی. یک دیدگاه هم این است که می بینی عزیزانت در زیر بمباران از بین رفته اند. این دو دیدگاه با یکدیگر متفاوت هستند.

اولی که فقط می شنویم ، می شود سواد .

آنچه را که می بینیم و تجربه اش می کنیم ، این می شود دانائی .

اگر به یک دانائی برسیم ، می توانیم به صلح ، پاکی و رهائی برسیم.

بعضی مسائل را در کنگره من منع کرده ام، که در کنگره ممنوع است.

راهنما اجازه ندارد که با شاگردانش به مسافرت برود. خانه یکدیگر حق ندارند که بروند. در گروههای دیگر تلفن می دهند و به خانه یکدیگر می روند وهزاران مسئله مختلف و فساد های گوناگون و فجایع اتفاق می افتد.

ما در کنگره 60 فقط می آئیم اینجا که به درمان اعتیاد برسیم. ما نمی آئیم که زن و بچه هایمان را در خانه بیندازیم و با چند راهنما به شمال برویم و تفریح کنیم و اگر راهنمائی هم به پیشنهاد آنها نه بگوید، به او می خندند و می گویند که زن ذلیل را نگاه کن.

پیامبران الهی اکثراً چوپان بودند. حضرت مسیح می گوید که من چوپانم. این به معنای توهین نیست، رسول خدا چوپان بود . پس چوپان چیز بدی نیست. هر راهنما ، ایجنت و دیده بانان چوپان است. نباید از شاگردانش سوء استفاده کند. اگر اینگونه باشد هنوز به دانائی نرسیده است.

شما آمده اید تا چند مصرف کننده شیشه و هروئین را به درمان برسانید ، نیامده اید که به تفریح بپردازید و خوشگذرانی کنید. در یکی از شعب ما اخطار دادیم که شما رهائی هایتان 24 ماهه است، رهائی ندارید و ... 

اگر شاگردی در شهرستان تصادف کرد، راهنما نبایستی بخاطر رهجویش به شهرستان برود. راهنما باید پرستیژ خودش را حفظ کند و اینها به دانائی ما مربوط می شود.

بنابراین ما بایستی سعی کنیم کاری که به دست ما داده اند، به بهترین نحو ممکن اجراء کنیم.

کنگره از نظر راندمان رهائی ، از هر نظر در یک شرایط ایده آلی است. مقدار کیفیت درمان بسیار خوب است. برگشت به حداقل خودش می باشد. همه مسافران و همسفران در حال فعالیت هستند. ولی ما باید این موارد را هر روز چک و کنترل کنیم . نبایستی کیفیت را فدای کمیت کنیم.

در سال جدید برای همه شما آرزوی سلامتی می کنم و همه ما بایستی سعی کنیم مسئولیتی که بر گردن ما نهاده شده است و ما داوطلبانه آن را پذیرفته ایم ، به نحو احسن انجام دهیم.

باید کاری کنیم که خداوند به ما خیر و برکت بیشتری عنایت کند و کسانی که به دست ما سپرده اند به مسلخ نبریم. وقتی یک نفر به رهائی می رسد، یک طائفه نجات پیدا می کند.

تمام قدرتمان را باید معطوف کنیم به سفر اولی ها . ما در تمام شعب با کمبود جا مواجه هستیم. در بعضی شعب جای سوزن انداختن نیست. لژیونهائی که باید 14 نفر شاگرد داشته باشند، حدود 20 نفر رهجو دارند. تراکم جمعیت بالاست و با کمبود جا و مکان مواجه هستیم.

تمام قدرتمان را باید روی سفراولیها بگذاریم تا آنها به رهائی برسند. ما نیامده ایم که برویم خوش بگذرانیم و جوجه کباب بخوریم، ما آمده ایم که کار این افراد را راه بیاندازیم و کمکشان کنیم. باید کارتان را درست انجام دهید و مطمئن باشید وعده خداوند دروغ نیست. 

 

نگارنده : مسافر احمد شریفیان

منبع : کنگره60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .