دلیل نادانی

اگر ما ضد ارزش‌ها را به یک زنجیر تشبیه کنیم، مصرف مواد مخدر یکی از حلقه‌های آن است.
همان‌طور که قبل نیز گفته شد اعتیاد مصرف مواد مخدر نیست. زنجیری که گفته شد حال به دلیل نادانی یا چیزهای دیگر در دست خودمان بوده. حال این زنجیر که اگر دارای 10 حلقه باشد حلقه آخر آن مصرف مواد است و حلقه‌های قبل صفات بد گذشته ماست که باعث  ایجاد و به وجود آمدن حلقه آخر شده‌اند.

حال دو نفر را در نظر بگیرید که در یک زیرزمین تاریک به‌پای یکی از آنها طنابی بسته‌شده و دیگری پاهایش در بتن است، (منظور از طناب و بتن صفات بدانسان است) حال یک کورسویی امید در این تاریکی می‌تابد که برای شخص مانند خورشید است. این کورسو یا امید برای فرد که در تاریکی زیرزمین است مانند روشنایی بزرگ و امید است.
من برای اینکه راهم را پیدا کنم باید جهت خود را تغییر دهم و به سمت نور برگردم و این کار با از بین رفتن تک‌تک سیاهی‌ها ایجاد می‌شود.
بعضی از اشخاص زمانی که وارد کنگره می‌شوند نمی‌فهمند که کجا آمده‌اند و این موضوع تا حدی به صور پنهان آن برمی‌گردد. در اینجا دو اتفاق می‌افتد یا به‌نوعی دو نوع شخص  وجود دارد:

اولی کسی که وارد کنگره می‌شود و اولین چیزی را که آموزش می‌بیند این است که اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی و دومی اینکه من مسیر راه را اشتباه انتخاب و حرکت کرده و باید در اینجا خودش را  عوض کند و آن بند یا طناب را پاره کرده و بیرون بیاید و خورشید واقعی را می‌بیند. در آن زمان می‌فهمد که چه چیزهایی واقعی است.

نفر دوم کسانی هستند که می‌گویند مصرف مواد مشکل اول من است. در اینجا این افراد دیگران را باعث اعتیاد خود می‌دانند و خود را دانا می‌دانند و فقط مشکل خود را مصرف مواد می‌داند. حال اگر سیستم شبیه افیونی خود را در کنگره ببیند و به دست بیاورد ولی جهان‌بینی لازم را کسب نکرده و نداشته باشند آن سیستم دچار مشکل شده و بدرد نمی‌خورد؛ مانند این است که ما ماشین بنزی را خریداری کرده‌ایم ولی این بنز سوخت ندارد برای حرکت. پس آن بنز بدرد ما نمی‌خورد و حتی باعث دردسر و مشکل ما می‌شود. این افراد در اینکه مصرف مواد مشکل اول من است و من دانایی لازم رادارم پافشاری می‌کنند.
شخصی اگر فقط سیستم خود را درست کرده و صفات بد قبل خود را تغییر نداده  دچار مشکل خواهد شد. ما اگر تفکر درست نداشته باشیم سیستم شبه افیونی ما نیز تخریب می‌شود و دچار مشکل می‌شویم.
ما در کنگره باید درون خود را عوض کنیم و برای اینکه پا به دنیای تازه بگذاریم باید خود و صفات بد خود را عوض کنیم.

نویسنده: مسافر همایون سالخورده

منبع کنگره60: وبلاگ مسافر همایون سالخورده