به نام خداوند رزاق
شیشه یکی از انواع مواد مخدر است که تا حد زیادی افزایش یافته و مصرف آن در حال ازدیاد میباشد. شکل ظاهری آن شبیه به خرده شیشه یا تکههای کوچک یخ میباشد، به همین خاطر در کشورهای اروپایی به آن آیس یا کریستال هم گفته میشود و بهصورت کشیدنی با استفاده از ابزارهای مخصوص به نام پایپ مورد استفاده قرار میگیرد. از مهمترین ترکیبات این ماده مخدر؛ آمفتامین است و سابقه تولید و مصرف این ماده به جنگ جهانی دوم میرسد که بهعنوان یک داروی مؤثر در رفع افسردگی به سربازانی که مشغول جنگ بودند و مجبور بودند چندین شبانه روز را بهصورت پیوسته به نبرد مشغول باشند، داده میشد؛ زیرا فرد استفاده کننده از سطح انرژی بالایی برخوردار میشود و تا 72 ساعت بعد از مصرف نمیخوابد. عوارض این ماده، بسیار خطر ناک میباشد. از مهمترین عوارض طولانی مدت مصرف شیشه، اختلال شدید در عملکرد دریچه پروستات است که معمولاً ادرار و اسپرم باهم دفع میشود. کوچک شدن بیضهها به همراه درد شدید و تضعیف قوای جنسی از دیگر عوارض این ماده میباشد.
متأسفانه همسر من 4 سال بهصورت پنهانی از این ماده استفاده میکرد و من به دلیل ناآگاهی از حضور این ماده مخدر در زندگیام، تصور میکردم که همسرم یک روانی است؛ زیرا با حرکاتی که از خود نشان میداد، دست کمی از دیوانگان زنجیری و بیماران روانی نداشت. من حتی جرئت گفتن اینکه آسمان آبی است و یا خورشید صبح طلوع میکند را نداشتم، زیرا هرگز حاضر نبود که حرفهای مرا بپذیرد. همیشه تصور میکرد که او درست میگوید و من و تمام دنیا اشتباه میکنیم و هر گونه مخالفتی میتوانست، بدترین عواقب را به همراه داشته باشد. کتک زدن، فریادهای بلند و گوش خراش، خودزنی و... خشونتهایش تا حدی بود که دیگر یک درب سالم در خانه نبود و تا کمی عصبانی میشد، با مشت به جان درب اتاقها میافتاد و آنقدر میکوبید تا نهایتاً درب میشکست. از سر و صداهای ما تمام همسایهها به تنگ آمده بودند. شرایط کاری همسرم بهگونهای بود که ما میتوانستیم فقط شبها باهم غذا بخوریم. من که برای بهتر کردن آن زندگی و برگرداندن آرامش، تمام سعی خودم را میکردم و هر شب میز رنگینی را مهیا میکردم، اما همیشه مجبور بودم غذایم را بهتنهایی نوش یا نیش جان کنم؛ چرا که اشتهای مسافرم، روز بهروز کمتر میشد و او لاغرتر؛ اما من ساده، تصور میکردم مشکل از دست پخت من است، غافل از اینکه مشکل جای دیگری است. از دیگر عوارض مصرف این ماده، جوشهای صورت و بدن است. بهطوری که در ناحیه گردن تا کمر همسرم، حتی صورت او جای خالی از جوش وجود نداشت و آنقدر این مسئله مرا نگران کرده بود که چندین بار همسرم را وادار به حجامت کردم، زیرا شنیده بودم که حجامت در بهبودی جوش تأثیر دارد، اما نمیدانستم علت پیدایش این جوشها چیز دیگری است.
در آن روزهای سخت یکی از نزدیکترین دوستان همسرم در گیر بیماری سرطان شده بود و این موضوع او را آنقدر ناراحت کرده بود که باعث میشد، چندین شبانه روز را نخوابد. البته این توجیه او بود نسبت به قضیه خوابش که کاملاً به هم ریخته بود، اما بعداً متوجه شدم که مصرف کنندگان این ماده، گاه تا 72 ساعت نمیخوابند. وقتی اثرات این ماده در بدن کم میشود، دو سه روز بهصورت مداوم میخوابند که دقیقاً این موضوع را با چشمان خودم دیدم و هر لحظه به حماقت خودم میخندیدم که چطور باوجود این همه مشخصه، متوجه این موضوع و اعتیاد همسرم نمیشدم. من در آن روزها حرفهایی را میشنیدم و تحمل میکردم که تا اعماق وجودم را میسوزاند و حتی مجبورم کرده بود تا ارتباطم را با چندین نفر از دوستانم قطع کنم و هر روز بدبینتر میشد. وقتی من از آن وضعیت به تنگ میآمدم، تصمیم به ترک او و زندگی میکردم و از پدرم کمک میخواستم؛ اما توهمات او آنقدر شدید بود و افکار به هم ریختهای داشت که چندین بار پدرم را بهعنوان یک دزد که همسر و فرزندش را بهزور میرباید، به پلیس معرفی میکرد. دیگر مطمئن شده بودم که او یک روانی است. من چندین سال همسرم را با تمام بلاهایی که به سرم میآورد، تحمل کردم تا اینکه یک روز در اثر استفاده زیاد دچار مسمومیت ناشی از مصرف شد و جلوی چشمانم از حال رفت.
من سریعاً با فوریتهای پزشکی تماس گرفتم و کمک خواستم. بعد از انجام معاینات، دکتر از من پرسید: همسرتان به چه مادهای اعتیاد دارد؟ من که برای اولین بار این حرف را میشنیدم و تا آن روز، یک لحظه هم به آن فکر نمیکردم، حسابی جا خوردم و با اطمینان گفتم: هیچ! اما ایشان به حماقت من لبخندی زد و برای اثبات حرفشان، او را به بیمارستان منتقل کردند. در آن جا متوجه شدم که همسرم یک مصرف کننده، آن هم از نوع شیشه است. با اینکه این موضوع ثابت شد، اما من هرگز باورش نمیکردم و از او پرسیدم: آیا حقیقت دارد؟ اما همسرم، قرآن را تکه و پاره میکرد که اشتباه میکنم. قسمهای همسرم و اطمینانی که دکتر داده بود، مرا حسابی گیج کرده بود. تا اینکه شروع به تحقیق کردم و از عوارض این ماده پرسیدم که با حالات همسرم کاملاً شباهت داشت؛ اما هیچ کاری از دستم بر نمیآمد، چون همسرم به هیچ وجه حاضر نبود این حقیقت را قبول کند و از طرفی هم به من میگفتند: در کنار فرد شیشهای هیچ امنیتی وجود ندارد! پس همسرت را ترک کن. من در آن وضعیت گیج شده بودم که بالاخره لطف خدا شامل حالم شد و همسرم اعتراف به حقیقت کرد و از من کمک خواست. من هم بدون درنگ دستش را گرفتم و شروع به گشتن جایی مناسب برای ترک او کردیم و خوشبختانه اولین و آخرین جایی که وارد آن شدیم، کنگره ۶۰ بود.
در کنگره بدون اینکه فرد خودش بفهمد و احساس کند، به درمان و رهایی از مواد میرسد؛ زیرا روش کنگره آنقدر خوب است که فرد نه درد دارد و نه خماری میکشد و نه حالش خراب میشود و در تمام مراحل درمان، با آموزش و روش درست، خیلی راحت وبی دردسر و بهشرط خواست قوی و تلاش فرد به درمان میرسد. الحق که جای مناسبی بود و از وقتی که مسافرم، وارد کنگره شد و رهایی دوستان و مسافران را میدید و به آنها نگاه میکرد، باور نمیکرد که آنها روزی مصرف کننده بودهاند. این مسافرم را امیدوار میکرد که با سعی و تلاش و عزم و اراده و فرمانبرداری از کمک راهنما میتوان به رهایی رسید؛ و روزی که موفق به رهایی از دام اعتیاد و مواد مخدر شد، احساس خوشحالی خیلی زیاد در حد پرواز کردن را داشت و این باوری بود در ناباوری. امروز یک سال است که او قطع مواد شده و خدا را شکر، نه تنها مشکلی ندارد، بلکه در حال حاضر، حال خیلی خوبی دارد و تمام چیزهایی که قبلاً نمیتوانست، ببیند و از آنها تنفر داشت، اکنون با آنها زندگی میکند و لذت میبرد و کاملاً دارای تعادل نسبی است، به صورتی که گاهی فراموش میکنم که او همان مجید دوران اعتیاد است. او بهتازگی در امتحان کمک راهنمایی قبول شده و زیباترین روز زندگی خود را روزی میداند که در جایگاه کمک راهنمایی قرار بگیرد و خدمت کند. همچنین حدود ۴ ماه است که سفر سیگار خود را شروع نموده است که امیدوارم در این مقوله نیز به درمان برسد. در آخر، از راهنمای خوب مسافرم جناب آقای حافظی بابت رهنمودهای آموزندهشان بسیار تشکر میکنم و همچنین از راهنمای عزیز خودم سرکار خانم مریم کمال تشکر را دارم و امیدوارم روزی بتوانم محبتهای ایشان را جبران نمایم. امیدوارم هر روز که میگذرد، مصرف این ماده در دنیا کم و کمتر شود و دیگر هیچ خانوادهای در گیر مواد مخدر و تخریبهای آن نباشد.
با احترام: همسفر مهناز (لژيون همسفر مريم كريم پور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1083