جلسه چهارم از دور سوم لژیون ماهشهر به استادی ایجنت مسافر احسان، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر محمد حسن با دستور جلسه « هفته راهنما » جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۸ صبح در پارک فردوس ماهشهر آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک مسافر
خداراشکر میکنم بابت حضور این جمعی که کنار هم هستیم و انشالله از بودن در کنار همدیگر آموزش بگیریم و این جمعها مفید واقع بشود. این هفته را خدمت آقای مهندس استاد راهنمای کنگره ۶۰ و اساتيد آقای مهندس و سرکار خانم آنی و تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ چه شال نارنجی و چه تازهواردین تبریک میگویم. انشالله که این جشنها بار آموزشی خوبی داشته باشد.
هفته، هفتهی شکرگذاری است و بنا است در کنگره ۶۰ قدردانی و شکرگزاری را یاد بگیریم. از آغاز به کارِ لژیون سه جشن را پشت سر گذاشتيم که هفتهی همسفر و دیدهبان را جشن گرفتیم و امروز هم هفته راهنما را جشن میگیریم. به طور کلی در کنگره ما چهار جشن داریم که ما در این هفتهها بسته به دستور جلسه خدمتگزارانی در کنار ما هستند به معنای واقعی از آنها قدردانی و تشکر کردن را یاد بگیریم.
خوب سوال پیش میآید که آیا ما تشکر کردن را بلد نیستیم؟ و باید یاد بگیریم. اگر به آموزشهای کنگره و آقای مهندس نگاه کنیم خیلی از موضوعات هست که ما در فرهنگ و گذشتهیمان به معنای واقعی آموزش درستی نگرفتهایم و شاید تشکر کردن را فرزند از پدرش یاد نگرفته است و همانطور پدر از پدرش و نسل به نسل جلو آمده و این تشکر کردنها و شکرگذاریها و این هفتهها که هفته معلم، پرستار، کارگر، مهندس و نویسنده هست به سادگی از کنار این هفتهها رَد شدهایم و به آن هفته و آن موضوع به معنای واقعی کلمه اهمیت ندادهایم ولی آقای مهندس از اساس آموزشهای جهانبینی را به ما آموزش میدهند و یکی از مهمترین موضوعات را برای اعضای کنگره ۶۰ شکرگذاری دانستهاند که قدردانی باعث ادامه مسیر میشود و قدردانی باعث پیشرفت و دریافت ما میشود و اگر ما سطحی از کنار این موضوعات رَد بشویم و فقط مثل گذشته لب و دهانی تشکر کنیم به همان سطح دریافت میکنیم ولی در کنگره آقای مهندس به ما آموزش میدهد که شکرگزاری در سه مقوله انجام میشود که به زبان و به دل و به عمل است. که ما با زبان تشکر کردن را یاد میگیریم و از قلبمان کمک میگیریم و احساسی را که در قالب بیان داریم میتوانیم آن احساس را به شکل دلنوشته بیان کنیم و عمل به صورت پاکت که آن وجه نقدی که آقای مهندس به ما آموزش داده است و در حد توانمان و در حد داناییمان تشکر کردن را یاد میگیریم.
خودِ من به شخصه تشکر کردن را بلد نبودم و در کنگره، سال به سال به اهمیت این موضوع بیشتر پی میبرم و بعد از ۱۰ سال در کنگره بودن، وقتی هفتهی راهنما میشود برای تشکر کردن از راهنمایم به تهران میروم و باز مینشینم و بررسی میکنم که در این سالها بذری که راهنما برای من کاشته چقدر مهم بوده است و اگر در زندگی من ثمری دارد به واسطه خدمتی است که راهنما به من کرده است و در کنگره، راهنما خیلی جایگاه مهمی دارد و این جایگاه دست یافتنی است و جایگاه راهنمایی برای همهی رهجوها جایگاه دست یافتنی است که نقش و جایگاه راهنما را آنقدر باید بزرگ بدانم که آقای مهندس برای این جایگاه سَر تعظیم فرود میآورد و آقای مهندس به من و کسانی که میخواهند خدمت کنند این اجازه را میدهد که از فرصت جایگاه برای یادگیری و رشد کردن و خدمت کردن استفاده کنیم. بدانید کسی که راهنما است، قلب بزرگی دارد و بدانید که تمنای زیادی دارد و همهی وجود و وقتش را صرف این میکند که یک نفر مثل خودش را از اعتیاد بیرون بیاورد و از هیچ تلاشی دریغ نمیکند.
هفته پیش دوشنبه ما دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه آزاد دعوت بودیم و دانشگاه امروز از ما میخواهد که برای ۱۵۰ دانشجو کارگاه آموزش برگزار کنیم و در این همایش اساتید و دبیر شورای فرهنگیشان حضور داشتند و یک چیزی بگویم که فردی در قالب استاد که ۱۰ سال است که کنگره ۶۰ را میشناسد و وقتی در این همایش به ایشان وقت مشارکت دادند به دانشجویان و اساتید رو کرد و گفت که آمدید و یک چیزی بگویید و بروید؟. و یا یک چیزی یاد بگیرید؟ و جلسه فرق بین آموزش و یادگیری بود. همه گفتند که میخواهیم یاد بگیریم و ایشان گفتند اگر میخواهید چیزی یاد بگیرید من به پایین میروم و افراد کنگره ۶۰ به بالا بیایید و گفت که از کنگره ۶۰ باید یاد بگیریم و داستان فُضیل و عیاض را تعریف کرد که دزدی بوده که بسیار راهزن قهاری بوده است و همهی راهزنان را زده است و توبه میکند و عابد و زاهد میشود و در عرفان به جایگاه بالایی میرسد و تغییر میکند و تبدیل میشود و ابدال میشود و گفت که اعضای کنگره ۶۰ عیاضِ زمان هستند و تشویق کردند و ما از طرف کنگره ۶۰ به بالا رفتیم.
استادِ من که آقای مهندس دژاکام برای همهی ما با سیدی صحبت میکند و همهی ما به اندازه درک و فهممان برداشت میکنیم و بدانید که چه جایگاهی را برای ما تربیت کردند و وقت میگذراند که ما استادی باشیم برای زندگی کردن و راهنما را در کنار من میگذراند برای معلمِ زندگی کردن، کسی که در زندگی عادی بیرون از کنگره حسرت راهنما را میخورد که در تنگناها و سختیهای زندگیاش یک نفر باشد که به آن تکیه بزند و امروز ما در کنگره داریم.
همه راهنماها در کنگره رایگان خدمت میکنند و ما فرصت داریم که از راهنمای خود قدردانی کنیم، ای کاش که آقای مهندس میآمدند و هزینه درمان را اعلام میکردند و میگفتند که این هزینه را پرداخت کنید ولی هزینهی درمان را نمیگیرند و رایگان است که بدانند فهم منِ احسان تا کجا است. اگر به بیمارستان یا کمپ بروید باید هزینه بدهید و همیشه هزینهی مواد را دادهایم و حالا راهنما رایگان میخواهد به ما خدمت کند و به درمان برسید. چگونه میخواهید تشکر کنید؟. هزینهی درمان را به ما گفتهاند و اگر قرار بر این باشد که هزینهای بدهیم نزدیک به ۶۰ میلیون تومان است و باید یاد بگیریم که میخواهیم رشد کنیم و باید یاد بگیریم چون میخواهیم مانا بشویم. انشالله که سال به سال جلو میرویم، قدردانی را به مفهوم واقعیِ کلمه یاد بگیریم.
این هفته را به آقا محسن عزیز تبریک میگویم و همچنین به آقا حسن و آقا احمد در قسمت تازهواردین تبریک میگویم و انشاالله که شعبهی داشته باشیم، بسیار قوی و با راهنمایان قوی که همهی وجودمان را در جهت خدمت و با صلابت به کسانی که دردمند و نیازمند هستند و آن راهنمایی که الان سفر اولی است و انشالله به این درک و فهم برسیم که شماها به درمان برسید و در جایگاه راهنمایی قرار بگیرید که انشالله آنها هم بیایند و با حسشان شما را انتخاب کنند.
مچکرم که به صحبتهای من گوش کردید.
گروه سایت نمایندگی ماهشهر
تایپ و ارسال مطلب: مسافر صادق
- تعداد بازدید از این مطلب :
516