شنبه مورخ 93/1/30 رأس ساعت17 جلسه مسافران با استادی آقای عباس امیر معافی با دستور جلسه وادی هشتم در شعبه آکادمی برگزار شد.
سخنان استاد :
اگر از کسی بدم آمد خودم مشکل دارم، اگر در مورد یک نفر قضاوت کنم مشکل دارم باید ببینم پشت سر کسی حرف میزنم، قضاوت میکنم، بد کسی را میگویم، بد کسی را میخواهم، آیا نسبت به کنگره سپاس گذار هستم و... وقتی بررسی میکنم میدانم کجای مسیر هستم آیا مسیرم را پیدا کردهام یا نه
در زمان مصرف یک روحیه طلبکارانه از دیگران داشتم وقتی یک احساس طلبکارانه همراه شما باشد همیشه به مشکل میخورید یعنی یک جورائی زندگی برای من زهرمار شده بود مثلاً میگویم چرا فلانی به من بیاحترامی میکند چرا به من اول سلام نمیدهد و هزاران چرای دیگر که در زمان مصرف برای من بود وقتی که وارد کنگره شدم بزرگترین مشکلم که توانستم آن را حل کنم همین روحیه طلبکارانه بود زمانی در سفر اول به آن هدفم نزدیکتر شدم که این احساس را از خودم دور کردم اینجا نگفتم راهنما باید حال من را خوب کند یا از در کنگره میآیم داخل همه باید به من احترام بگذارند اصلاً اینطوری نبود فضای کنگره یک فضای دیگری است که این فضا به من کمک میکند که از این احساس خارج شوم، دیدم وقتی که در کنگره خدمت میکنم چه حال خوبی به من دست میدهد این یک نقطه آغازی بود که همان وادی هشتم بود که با حرکت راه نمایان میشود چه موقع نمایان میشود؟ زمانی که خواست من این باشد که راه نمایان بشود ما نفر داریم که چهار سال میآید کنگره و هنوز مواد مصرف میکند آن هم داره حرکت میکند ولی در چه مسیری؟ یا کسی که پنچ سال رها شده چرا حالش خوب نیست؟ آن هم پنچ سال حرکت کرده ولی چه اتفاقی افتاده این خواسته خیلی مهم است که من چه چیزی را بخواهم تغییر بدهم من اگر مشکلم را با مصرف مواد مخدر بشناسم میتوانم حلش کنم اگر نشناسم هزار سال هم بیایم کنگره نمیتوانم تغییرش بدهم چون من مواد را دوست دارم تا زمانی که علاقه دارم به مصرف مواد چه چیزی را میخواهم تغییر بدهم یک موقعی من به دنبال منفعتی هستم، وقتی به آن نفع میرسم دیگر اهمیت ندارد من زمانی به دنبال راهنما هستم که به راهنما احتیاج دارم یا زمانی میآیم کنگره که به کنگره نیاز دارم چرا نگاه به کسانی نمیکنم که احتیاجاتشان برآورده شده و هنوز عاشق کنگره هستند و بیمنت دارند خدمت میکنند نمیگویم بی توقع، توقع همیشه هست مگر میشود آدم توقع نداشته باشد من توقع دارم که حالم خوب بشود، توقع معنوی دارم پس این احساس باید به وجود بیاید این مشخص شدن راه خیلی مهم است که من چگونه در این راه قدم بگذارم و چه سختیهائی را حاضر باشم به جان بخرم چه در سفر اول و دوم، نباید از کسی بدم بیاید اگر از کسی بدم آمد خودم مشکل دارم، اگر در مورد یک نفر قضاوت کنم مشکل دارم باید ببینم پشت سر کسی حرف میزنم، قضاوت میکنم، بد کسی را میگویم، بد کسی را میخواهم، آیا نسبت به کنگره سپاس گذار هستم و... وقتی بررسی میکنم میدانم کجای مسیر هستم آیا مسیرم را پیدا کردهام یا نه که تمام این مسائل در کنگره روشن میشود.
منبع : وبلاگ مسافر عباس امیرمعافی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3484