English Version
English

محبت فرمان زندگی و حیات است

محبت فرمان زندگی و حیات است

عشق عبور از موانع و گذر از خویش است،عشق گذر از دل انسان هاست، آن گاه که آموزش دیدیم و در ناملایمات زندگی ملایم شدیم،فرصت عبور و خدمت به مخلوقات خداوند به ما داده می شود و برای عبور از لحظات و و گذر به دل انسان ها و خدمت به مخلوقات خداوند باید بسیار خلاق بود، باید بسیار مهربان شد، باید لایق شد و راه رسیدن به خداوند همین است، دیدن انسان ها و دگر مخلوقات و جذب آن ها.


محبت همیشه کلام زیبا و اعمال زیبا نیست،محبت گاه سکوت از درون و دیدن نادیده هاست،محبت لمس لحظه هاست،درک معانی و رسیدن به آن سوی تردیدهاست،محبت منشاء خیر شدن است،کانالی برای اجرای فرامین خداوند شدن است ،محبت گاه سکوت از درون و دیدن نادیده هاست،محبت لمس لحظه هاست،درک معانی و رسیدن به آن سوی تردیدهاست،محبت منشاء خیر شدن است،کانالی برای اجرای فرامین خداوند شدن است؛محبت فرمان صلح،جنگ،اشک،لبخند،نزول باران،رسیدن به سکوت ،صبر،انتظار... فرمان زندگی و حیات است.محبت آن چیزی است که باعث می شود تو همه را دوست بداری و قدردان و شاکر آن ها باشی،محبت پیاله ای است که جز به خواست و فرمان ما پر نمی شود.از این رو باید دست ها را گرفت،اشک ها را پاک کرد و لبخندها را به لب نشاند،محبت رسیدن به راه و روش درست زندگی کردن است،رسیدن به عمل سالم ،تعادل است.

محبت حتی وسوسه ها را دیدن و خم به ابرو نیاوردن است،محبت موجی است که مرا به هر سو می برد و در نهایت باعث پایداری ام می شود.

لحظاتی هست در زندگی که من دعا می کنم خودم را به یاد آورم و رسیدن به آن لحظه ها چیزی جز رسیدن به محبت نیست،محبت همان فرمانی است که مسافران پس از چندین ماه سفر در کنگره 60 به آن می رسند؛فرمان رهایی،آن لحظه ای که خود را از چنگال اعتیاد باز می ستانند در اصل به محبت می رسند،آن گاه که از تمامی ضد ارزش ها بر می گردنند و خویشتن خویش را پس می گیرند،آن روزی که با خود پیمان می بندند در اصل پیمان محبت را اجرا می کنند و  خاکستر آن کاغذی که  به امواج می سپارند در اصل به یاد آوری محبت است.

محبت اجازه ی درک لحظه ها و حضور در اکنون است،دیدن گل و بوییدن آن ،لذت بردن از طبیعت،نوازش کودک،نگاه محبت آمیز به پدر و مادر،فرصت حضور در باران و تمامی اعمالی که در وادی اعتیاد و حتی گاه شرایط عادی اجازه ی درک و لذت بردن از آن را نداریم.

محبت اختیار داشتن است و با قدم ها و دیدگان خود شاید هم روح خود به همه جا جاری شدن است ،محبت هم چون کودک بی غل و غش شدن است و رها و آزاد قدم برداشتن است.

محبت اجرای همه ی پیمان هایی است که جایی آن ها را بسته ایم و فراموش کرده ایم و حال برای من همسفر، اجرای پیمان سفرو رهایی از بند مواد و ذره ذره دوری از خشم ،نفرت، حسادت ،بغض، کینه و...و رسیدن به پیوند محبت با مسافرم و کل کائنات و آشتی با خودم می باشد ،رسیدن به رهایی از همه ی افکار و اعمال پوچ و رسیدن به خنده هایی بی بهانه و اشکی از سر شوق،رسیدن به صبر، ایمان، تلاش بی پایان ،فرمان عقل  و این ها باور من است و برای رسیدن به باورهایم و حفظ آن تلاش خواهم کرد درغیر این صورت ظرفی تهی بیش نخواهم بود.

 

***آن چه باور است محبت است و آن چه نیست ظروف تهی است.***

نوشته همسفر آمنه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .