جلسه چهاردهم از دوره بیست و دوم کارگاه های آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره60؛ نمایندگی صالحی به استادی مسافر راهنما اردلان و نگهبانی مسافر کاوه و دبیری مسافر محمود با دستور جلسه وادی یازدهم و تأثیر آن روی من روز شنبه مورخ 1398/04/22 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
وادی یازدهم یکی از چهارده وادی است که جزو قوانین اصلی کنگره است و هرکدام از این وادیها حقیقتی را بیان میکنند. من همیشه گفتهام که اگر ما این قوانین راندانیم و نشناسیم نمیتوانیم زندگی کنیم. این وادیها برای ما قوانین هستی و الهی را به زبان کاربردی بیان میکنند که ما چگونه بر اساس این قوانین حرکت میکنیم. بهتر است انسان برای اینکه کاری را انجام دهد دلیل آن را هم بداند و من باید بدانم چرا نباید دروغ بگویم، چرا نباید مواد مصرف کنم و چرا باید به سمت ضد ارزشها نروم.
من قبل از ورودم به کنگره دلیل تمامی مشکلاتم را دیگران و بدشانسی میدانستم و هیچوقت خودم را مقصر نمیدانستم ولی وقتی به کنگره آمدم متوجه شدم علت تمام مشکلات من به این خاطر است که برخلاف قوانین هستی حرکت میکردم و این قوانین بهصورت خودکار جواب انسان را میدهند. پس این وادیها میتوانند ما را به سمت یک زندگی خوب و آرام هدایت کنند و من فکر میکنم نهایت خواست هر انسانی رسیدن به آرامش است و رسیدن به آرامش بدون بها نیست و بهایش این است که من بر اساس یکسری خط و خطوط و قوانین حرکت کنم و این قوانین در وهله اول، قوانین الهی و قوانین اجتماعی هست.
در این وادی آمده است که اگر انسانها میخواهند به هر نشان برسند که همان بحر و اقیانوس است باید جوشان و خروشان باشند؛ یعنی اگر انسان به آن هدفی که دارد میخواهد برسد باید جوشوخروش داشته باشد و برای اینکه جوشوخروش داشته باشیم اولین آیتم آن داشتن اطلاعات و آگاهی است و این اطلاعات و آگاهی در کنگره هست و اما قسمت دوم اختلاف پتانسیل است یعنی ما باید حرکت کنیم و از آن اطلاعات و آگاهی که داریم استفاده کنیم و انجامش دهیم و نکتهای خیلی مهم است این کار بایستی دائمی باشد یعنی نمیتوان یک هفته خوب سفر کرد و یک هفته از کنگره دور بود. ما در هر مرحله وقتی یک کار مثبت انجام میدهیم از آن کار یک انرژی کسب میکنیم مثلاً وقتی در سفر اول یک پله را به درستی کم میکنیم با اینکه سختی دارد ولی انرژی خیلی زیادی کسب میکنیم. باید توجه نماییم که این انرژی دائمی نیست. این انرژی همانند پول است تا وقتیکه خرجش میکنید حالمان خوب است و زمانی این پول تمام میشود بایستی شروع به فعالیت و جوشش نماید تا انرژی که ازدستداده را دوباره کسب نماید برای رسیدن به آن هدفی که داریم.
عباس خیلی پسر زودرنجی بود و زود ناراحت میشد و خوشبختانه با اینکه من خیلی با او جدی برخورد میکردم در کنگره ماندنی شد. همیشه به همراه مسعود در امتحانات شرکت میکردند و در امتحانات جزء نفرات اول و دوم بودند. او توانست در این راه جوشش لازم را داشته باشد و رهایی خوبی داشت. عباس با حال خوش رها شد و همان هفته اول رهایی خدمت گرفت و در کارهای مختلف خدمت کرد و سپس در سایت ماندگار شد. الآن هم از مرزبانهای شعبه هستند و این افتخار بزرگی است که یک نفر عملکرد به این مناسبی داشته باشد که اعتماد انسانهای زیادی را به خود جلب کرده بود که امور اجرایی شعبه را به او واگذار کردند.
اعلام سفر مسافر:
آخرین آنتی ایکس مصرفی قرص و گراس، مدت یازده ماه و بیست و پنج روز به روش دی اس تی با داروی اوتی با راهنمایی استاد بزرگوارم آقای اردلان سفر کردم، در حال حاضر مدت یک سال و یک ماه و یازده روز هست که آزاد و رها هستم. ضمناً یک سفر نیکوتین داشتم به راهنمای آقای عباس در حال حاضر هم مدت سیزده ماه هست که از بند نیکوتین آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر:
امیدوارم کنگره به قدری فراگیر شود که هر کس خواست که به درمان برسد راه های نادرست را امتحان نکند و بتواند در بستر کنگره به رهایی از دام اعتیاد برسد.
خلاصه سخنان مسافر:
قبل از هر چیز خداوند را شاکرم و بعد از جناب مهندس و خانواده گرامیشان که این بستر را برای رهایی مصرفکنندگان مواد مخدر فراهم کردند تشکر و قدردانی میکنم. از راهنمای عزیزم که بسیار زحمت من را کشیدند سپاس گذارم و از برادر لژیونیهایم بهخصوص آقا مجید و مسعود عزیز تشکر میکنم که در رسیدن به رهایی به من خیلی کمک کردند.
شروع مصرف من از زمانی بود که وارد دانشگاه شدم و به واسطه دوری از خانواده و نبود محدودیتها تبدیل به یک مصرفکننده شدم در آن زمان انواع مواد را مصرف کردم. در همان محیط هم دوستان مثبت داشتم و هم منفی و از آنجایی که مسائل منفی در ظاهر زیبا به نظر میرسند رو به دوستان منفی آوردم. در آن زمان من ورزش هم میکردم و وقتی پدرم در خانه سیگار میکشید حتی به او اعتراض میکردم ولی پس از مدتی رو به مصرف آوردم و همانطور که در کتاب آمده کسانی در دریا غرق میشوند که شناگر ماهری هستند و همین مسئله باعث شد که من فکر نکنم که روزی مصرفکننده میشوم. بالاخره بعد از مدتی مصرف و تجربه انواع ترک به اصرار مادرم با کنگره آشنا شدم، در ابتدا هیچ اعتقادی به درمان و رهایی نداشتم و فقط به این دلیل میآمدم که خانواده و مادرم با من کاری نداشته باشند ولی پس از مدتی این جرقه در ذهن من خورده شد که بهقولمعروف یا رومی روم یا زنگی زنگ و ازآنجا شروع کردم به درست سفر کردن و از آمدنم به کنگره لذت میبردم و متوجه شدم تنها جایی که برای اخلاقیات ارزش قائل هستند اینجاست و به این نتیجه رسیدم که اینجا، همانجایی هست که یکعمر دنبالش بودم. سفرم را انجام دادم و با پستی و بلندیهایی که در طول سفر برای من اتفاق افتاد مقابله کردم و به درمان رسیدم. ضمناً بههیچوجه در طول سفر به این فکر نمیکردم که بعد از رسیدن به رهایی بازهم به کنگره بیایم ولی با اتمام سفر به این نتیجه رسیدم که هیچ جایی ازاینجا بهتر برای من نیست.
خلاصه سخنان همسفر:
خدا را شکر میگویم که امروز این لحظه را درک میکنم و از تمام کسانی که برای من زحمتکشیدهاند بهخصوص راهنمای محترمم آقا جواد تشکر میکنم. من خودم را درزمینهٔ روی آوردن عباس به مواد مخدر مقصر میدانستم و حالا که این لحظه را میبینم بسیار خوشحالم و برای شما همچنین حالی را آرزو میکنم. از آقا اردلان و آقا مجید که برای عباس زحمتکشیده و کمکش کردهاند بسیار متشکرم، ضمناً از آقای زرکش که ضامن من شد با این سن در این شعبه سفر کنم تشکر و قدردانی میکنم و امیدوارم همه شما عزیزان به رهایی برسید.
عکاس و تهیه گزارش: مسافر امیر
ویرایش: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
419