English Version
English

دلنوشته همسفران، حس زیبای رهایی

دلنوشته همسفران، حس زیبای رهایی

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر؛ وقتی وارد کنگره شدم بعد از چند هفته که با قوانین آن آشنا شدم و فهمیدم که برای رهایی باید همراه مسافر بروم از همان روزهای اول استرس رهایی را داشتم، از حرف زدن خجالت می‌کشیدم، از اینکه بخواهم از حس و حال خودم بگویم ترس داشتم روزها می‌گذشت و هر چه به زمان رهایی نزدیک‌تر می‌شدیم  ترسم بیشتر می‌شد. وقتی در لژیون بچه‌ها می‌گفتند خوش به حالت، دارید به تاریخ رهایی نزدیک می‌شوید، استرسم بیشتر می‌شد و انگار به خاطر این استرس نمی‌خواستم رهایی را بگیرم.

وقتی در مشارکت‌ها از همسفران دیگر می‌شنیدم که می‌گفتند گرفتن گل رهایی از دست جناب آقای مهندس چه لذتی دارد، برایم اصلاً قابل‌درک نبود‌. تا اینکه به ما خبر دادند که یک هفته دیگر باید برای رهایی به آکادمی برویم، این استرس بسیار بیشتر از قبل به سراغم آمد. با خود گفتم چاره‌ای نیست من باید این مسیر را  پشت سر بگذارم، جملات گوناگونی را آماده کردم برای گفتن، ولی با خود می‌گفتم نه من نمی‌توانم من خراب می‌کنم و واقعاً هیچ حسی هم به رهایی گرفتن نداشتم.

دعا می‌کردم که من فقط بتوانم خودم را معرفی کنم و تشکر کنم. امروز که صبح چهارشنبه بود و برای رهایی به آکادمی رفتیم همین‌که از دور چشمم به در آکادمی افتاد در یک‌لحظه تمام آن استرس‌ها جایش را به یک حس خوبی که در من ایجادشده بود داد. وقتی مسافران و همسفران سفیدپوش را در اطراف کنگره دیدم حالم دگرگون شد. داخل آکادمی که شدم کم‌کم داشتم معنای رهایی را می‌فهمیدم و از آن استرس خبری نبود خودم از حال خودم متعجب شده بودم؛ من که چندین ماه استرس رهایی را داشتم امروز، روز رهایی حال خوشی در من ایجادشده بود که دوست نداشتم آن روز تمام شود.

هرچقدر مسیر رهایی را طی می‌کردم عشق رهایی در من بیشتر می‌شد. آقای امین که برگه‌ی رهایی را امضا کردند، خود را در بلندای آسمان‌ها دیدم و وقتی‌که داخل سالن رفتیم و جناب مهندس  را دیدم به اوج آن حس خوب  رسیدم و در آن حس زیبا غوطه‌ور شدم انگار خود را در یک رؤیا و خواب می‌دیدم. نمی‌دانم چه جور آن حس و حال را توصیف کنم. فقط می‌توانم بگویم در آن روز زیبا، مسافرم از بند مواد و اعتیاد رها شد و من از استرس‌ها، از حال خرابی‌ها و از هر آنچه مرا دربند کرده بود، آن روز قشنگ‌ترین روز زندگی من بود. به امید رهایی همه سفر اولی‌ها

 

نویسنده: همسفر زهرا لژیون دوم
نمایندگی: همسفران شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .