English Version
English

مشارکت مکتوب در باب دستور جلسه هفتگی؛ ازدواج

مشارکت مکتوب در باب دستور جلسه هفتگی؛ ازدواج

مشارکت مکتوب در باب دستور جلسه هفتگی"ازدواج"

یکی از مهم ترین پایه های ازدواج عشق است. ازدواج یعنی تشکیل خانواده  یعنی ساختن و هر ساختن نیاز به مصالحی دارد. به غیر از مادیات باید بدانیم عشق و محبت دادنی است، عشق همراه با آزادی و اعتماد به فرد بدون توقع برای بازگشت. دین اسلام ازدواج را نیمی از ایمان می داند و باید فرد برای کامل شدن دینش نیمه گمشده خود را پیدا کند و هر کس بر مبنای آداب و رسوم و فرهنگ خود به سبک هایی این امر مهم را انجام می دهد. در حال حاضر این امر مهم و مقدس به خاطر اوضاع اجتماعی و ماشینی شدن زندگی افراد و توقعات بسیار بالای دختران و پسران، دست خوش دگرگونی شده است. کمبود امکانات رفاهی، مادی، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و بالا رفتن توقعات جوانان، امروزه سن ازدواج بالا رفته و جوانان نمی توانند تشکیل زندگی بدهند. 

درگذشته جوانان بعد از ازدواج زندگی خود را در کنار والدین شروع می‌کردند تا کم‌کم بتوانند امکانات رفاهی را برای ادامه زندگی فراهم کند و زن و مرد برای آن تلاش می‌کردند، اما امروزه داشتن همه امکانات زندگی برای جوانان شرط لازم شده است. امروزه یک سری مشکلاتی هستند که متأسفانه تفکرات غلط و اغراق‌آمیز عادات و رسوم که واقعیت جامعه به خانواده‌ها و جوانان تحمیل کرده است، مثل‌اینکه اگر پسری به خواستگاری دختری می‌رود، باید شغل مناسب و پردرآمد، خانه و اتومبیل داشته باشد. پس‌انداز داشته باشد تا بتواند خرج مراسم پرزرق‌وبرق عروسی را بدهد و یا از آن‌طرف دختر باید شرایط خوبی ازنظر خانوادگی، تحصیلات و شکل ظاهری داشته باشد. باید به این مسائل واقع‌بینانه نگاه کرد. در این زمینه دولت‌مردان رسانه‌ها و افراد فرهیخته کمی تلاش کرده‌اند اما تاکنون نتیجه به ثمر نرسیده چراکه هرروز این دغدغه‌ها بزرگ‌تر و تشریفات و تجملات زیاد می‌شود. اما این نکته مهم را باید گوشزد کرد که بالا بودن مهریه، کامل بودن جهیزیه، شغل پردرآمد، مَسکَن، اتومبیل  و عروسی‌های آن‌چنانی هیچ‌کدام ضامن تداوم و خوشبختی برای هیچ دختر و پسری نیست چراکه هرروز در دادگاه‌ها شاهد طلاق و جدایی هستیم و آمارها این مطلب را تائید می‌کند.

اما ضرورت ازدواج در چیست؟

ابتدا طبیعت و فطرت انسان موجب می‌شود که ازدواج کند و اینکه زن و مرد می‌توانند آرامش و آسایش را برای هم فراهم کنند و این موجب بروز استعدادها و تکامل فرد در سایه امنیت می‌شود. دوم اینکه ذات انسان به‌گونه‌ای است که تنهایی را نمی‌پذیرد و احتیاج به همدم و هم‌زبان دارد. سوم اینکه ازدواج هرچند یک مسئله شخصی و خصوصی است ولی جامعه‌ای  که در آن خانواده بر مبنای درستی تشکیل‌شده باشد در آن آسایش و آرامش وجود داشته باشد، درنتیجه آرامش اجتماعی را به همراه دارد. چهارم اینکه پیروی از سنت پیامبر، حفظ از نسل عامل، حفظ پاک‌دامنی و کسب اخلاقی نیک و جلب رضای خداوند و ارزش‌دهی به انسان، از اهمیت‌های ازدواج است. فردی که ازدواج می‌کند، قاعدتاً 1- برای ایجاد آرامش در خود 2- تکمیل شدن و رشد پیدا کردن 3- نیازهای روانی و اجتماعی 4- نیازهای جنسی خود این کار را انجام می‌دهد. یک فرد اگر همه نیازهای خود را برطرف کرده باشد، ولی ازدواج‌نکرده باشد بدون شک احساس کمبود می‌کند و تجربه نشان می‌دهد، افرادی که ازدواج‌کرده‌اند شادی و نشاط بیشتری دارند. در پرتو ازدواج، انسان به تعادل واقعی روحی و روانی می‌رسد. امروزه آمار ازدواج بسیار پایین و رو به کاهش است زیرا افراد در مورد ازدواج از کسانی شنیده‌اند یا اطلاعات کافی یا غلط داشته‌اند و یا در این مورد با شکست مواجه شده‌اند و درنتیجه فرد تصویری در ذهن خود به وجود می‌آورد که آیا ازدواج کند یا نه؟ برخی این‌قدر سن ازدواج را بالابرده‌اند که دیگر شورونشاط جوانی را ندارند. وجود مشکلات اقتصادی، نداشتن شغل و کار، عدم تهیه مَسکَن، مهریه‌های سنگین، جهیزیه‌هایی که همه از روی چشم و هم‌چشمی است، وجود تجملات و تشریفات، طولانی شدن تحصیلات، ترس از فقر، نداشتن امید به زندگی، ارتباط غیراخلاقی بین جوانان، نداشتن اطمینان به یکدیگر، ازدواج را به تأخیر می‌اندازد و یا اصلاً ترجیح می‌دهند تا پایان زندگی مجرد بمانند. اما اگر از دیدگاه دیگر به این مسئله نگاه کنیم؛ افرادی هم هستند که از ازدواج وزندگی مشترک خود ناراضی هستند و همیشه شکایت دارند و ممکن است تا جایی پیش بروند که با اعمال و رفتار خود زندگی  را برای خانواده به جهنم تبدیل کنند. این افراد به خاطر باورها و تصوراتی که قبل از ازدواج داشته‌اند به‌جایی می‌رسند که از زندگی خود سرخورده می‌شوند، به خاطر اینکه خوشبختی را برای خود جور دیگری معنا کرده بودند و وقتی آن را در طرف مقابلشان نمی‌بینند، خوشبختی را از دیگری طلب می‌کنند و دست به سرکشی می‌زنند. باید این مطلب را دانست که خوشبختی را باید به وجود آورد؛ کسی آن را به ما هدیه نمی‌دهد. این‌طور نیست که کسی با رؤیایی ساخته‌وپرداخته ذهن خود زندگی را شروع کند و تصور کند که همان می‌شود. باید واقع‌بینانه نگاه کرد، باید طرز فکر را تغییر داد و ازآنچه در اختیارداریم، طعم زندگی را مطلوب و دلپذیر کنیم. عشق از بخشیدن اوج می‌گیرد عشق احساس مالکیت نیست، گاهی خداوند در زندگی کسی را به شما نمی‌دهد که می‌خواهید، کسی را در زندگی شما قرار می‌دهد که شدیداً آن را نیاز دارید تا در شما آنچه باید ساخته شود.

به امید روزی که تمام جوانان سرزمینم بدون دغدغه و آسان ازدواج کنند و با ازدواج خود باعث رشد و موفقیت جامعه ازلحاظ مادی و معنوی گردند و طعم شیرین عشق را با تمام وجود هم بچشند و هم بچشانند.  

 

نویسنده: کمک راهنما همسفر وجیهه
نگارنده: همسفر آناهیتا از لژیون دوازدهم
تنظیم: همسفر اکرم
نمایندگی: میرداماد
تاریخ: 97/10/25

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .