چهارمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی جهانبینی کنگره60، نمایندگی ارتش در روز پنجشنبه تاریخ 97/10/13 با دستور جلسه جهان بینی در ورزش با دبیری مسافر کیوان و نگهبانی مسافر پیمان و استادی مسافر مجتبی رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکر میکنم که توانستم مجدد این جایگاه را تجربه کنم و از دبیر و نگهبان محترم نهایت تشکر را دارم.وقتی بعد از چند وقت که از نمایندگی دور بودم به چهرههای حاضر نگاه میکنم مسافران جدیدی را میبینم و سفر اولیهایی که امروز به رهایی رسیدهاند و جایگاههای خدمتی جدیدی را تجربه میکنند، تمام اینها نشاندهنده جاری بودن کنگره ۶۰ است که افراد مختلف جایگاههای متفاوتی را تجربه میکنند و این جایگاهها دائماً در حال چرخش هستند و هیچگاه راکد نمیمانند این چرخش و جاری بودن باعث میشود که همه بتوانند از تجربیات هم استفاده کرده و آموزش بگیرند.
دستور جلسه این هفته «جهانبینی در ورزش» است این دستور جلسه را میتوان از دو جنبه مورد برسی قرارداد یکی از جنبه ورزشی و دیگری از جنبه جهانبینی در آن، در مورد ورزش باید عرض کنم که این مورد بهاندازهای اهمیت دارد که جناب مهندس فرمودند: من اگر میتوانستم قانونی را در کشور وضع میکردم که ورزش نیز مانند سربازی الزامی شود، سخن ایشان، نشاندهنده اهمیت بسیار زیاد ورزش است چراکه ورزش باعث تقویت جسم میشود و کمکی است برای به تعادل رسیدن آن و ازآنجاییکه هر انسانی برای رسیدن به هدفی خاص، پای بر روی کره خاکی میگزارد باید با آموزش گرفتن و کسب دانایی تغیر کرده و سپس تبدیل و ترخیص شود و یا به هدف خود برسد، حال اگر جسم انسان او را در راه رسیدن به هدف خود، یاری نکند ممکن است به آن هدف خاص دست پیدا نکرده و کارش نیمهتمام باقی بماند و برای همین مجبور شود در زمان و مکانی دیگر برای رسیدن به هدف خاص خود تلاش کند و آموزشهایی که درگذشته موفق به دریافتشان نشده بود را فرابگیرد.
جهانبینی ورزشی به من میآموزد که چرا باید ورزش کنم؟ و در ادامه قرار است که با ورزش کردن چه اتفاقی برایم رخ دهد، من به خاطر دارم که برای اولین باری که لیگ تیراندازی باکمان در استان تهران برگزار شد ما نیز با گروه کنگره ۶۰ در آن شرکت کردیم، در آن مسابقات ما را به چشم چند مصرفکننده سلف نگاه میکردند و بسیار ما را دستکم میگرفتند اما ما کار خود را انجام میدادیم و مشغول ورزش کردن و تیراندازی بودیم تا اینکه با یکی از گروههای حاضر در مسابقات که بسیار حاشیهساز بود مسابقه دادیم در آن رقابت مربی گروه مقابل دائماً تلاش میکرد تا بازیکنان ما را عصبی کرده و به حاشیه براند تا در آن رقابت پیروز شوند ولی ما با تکیهبر آموزشهای جهانبینی که آموخته بودیم و با این تفکر که (از ورزش کردن لذت ببریم و بگزاریم دیگرآنهم از آن لذت ببرند) وارد این حاشیهسازیها نشده و اتفاقاً در آن مسابقه پیروز شدیم.
صحبتهای استاد در مورد مسافر:
امروز تولد پنج سال رهایی و آزادمردی علی عزیز را جشن میگیریم. به خاطر دارم که در اوایل حضورم در جلسات هر وقت کسی در این جایگاه مینشست و از تغییرات خود در طی سفرش میگفت، من تصور میکردم که او در قبال دریافت مبلغی این سخنان را میگوید اما باگذشت زمان خلاف این مسئله به من ثابت شد و من به کنگره ۶۰ ایمان آوردم امروز هم من قصد دارم که در مورد تغییرات علی در طی حضورش در کنگره ۶۰، سخن بگویم.
قبل از اینکه علی وارد کنگره شود پدر ایشان به کنگره ۶۰ آمدند و بهعنوآنهمسفر شروع به آموزش دیدن کردند بعد از مدتی که از حضور ایشان در کنگره گذشت من برای اولین بار علی را در پارک دیدم و با او صحبت کردم اما علی به دلیل تخریب بالای شیشه دائماً جواب من را با خنده میداد، وقتیکه علی پارک را ترک کرد من امیدی به آمدن او نداشتم اما علی به کنگره آمد و با فرمانبرداری که در سفر اول داشت توانست سفرش را بهخوبی پشت سر بگزارد. علی توانست با پذیرفتن تغییرات و آموزش پذیری خوب خود از پس تمام تخریبهای عجیب غریب شیشه و توهمات آن برآید و به رهایی برسد و امروز ایشان را در جایگاه آزادمردی میبینیم، آزادمردی شاید در ظاهر دو کلمه کوچک باشد اما به خاطر داشته باشیم که بیرون از این در حتی یک روز نکشیدن مواد آنهم باحال خراب، آرزو است و مصرفکنندگان حاضرند برای رسیدن به آن مبالغ زیادی را بپردازند و راههای بیشماری را تجربه کنند ازنظر من این معجزه کنگره است که هرروز شاهد آن هستیم یعنی رهایی از بند مصرف مواد مخدر و دخانیات آنهم باحال خوش و پیشرفت در عرصههای گوناگون.
در اینجا باید این آزادمردی را به جناب مهندس و خانواده محترمشان تبریک بگویم و به همسفران علی خدا قوت بگویم و این روز بزرگ را به ایشان تبریک بگویم و بابت همیاری و پشتیبانی بسیار زیادی که از علی در این ۵ سال کردهاند نهایت تشکر را دارم.
اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر اخرین انتی ایکس مصرفی شیشه و گل مدت سفر اول 15 ماه به روش دی اس تی با داروی درمان شربت اوتی به راهنمایی آقا مجتبی در حال حاضر مدت 5 سال و شش ماه است که آزاد و رها هستم
آرزوی مسافر:
آرزو میکنم که صدای درمان اعتیاد به روش (دی اس تی) به گوش جهانیان برسد و این مهم روزی جهانی شود.
صحبتهای مسافر:
در ابتدا باید خداوند را شکر کنم که توانستهام در طول این چند سال افتخار حضور در کنگره و کسب آموزش از آن را داشته باشم و از این بابت از همه عزیزانی که من را موردحمایت خود قراردادند و شما عزیزانی که امروز حضور پیدا کردید و به من انرژی دادید، سپاسگزار هستم.
معمول این است که همه در مورد گذشته خود صحبت میکنند، من هم برای آن عزیزانی که گذشته من را ندیدهاند و نمیتوانند تغییرات من را تصور کنند کمی از گذشته خود میگویم. مصرف من گرس و شیشه بود و در زمان مصرف شیشه من تمام زندگی خود را از دست دادم منظورم از تمام زندگی، فقط مسائل مالی نیست بلکه هر چیزی که داشتم و نداشتم را از دست دادم بهطوریکه کار بهجایی رسیده بود که من برای درآوردن کفشم، نیم ساعت خم میماندم و اِنقدر قدرت تصمیمگیری نداشتم که کفشم را دربیاورم.
اما خداوند را شاکرم که این اتفاقها افتاد، شاید اگر من مصرفکننده نمیشدم و این مشکلات را پشت سر نمیگذاشتم هیچگاه کنگره ۶۰ را نمییافتم و آموزشهای کنگره را فرانمیگرفتم و درنهایت، زندگی من به این صورتی که باید میشد نمیشد. در این راه پدر و مادر عزیزم بسیار من را همیاری کردند، پدرم بسیار پیشتر از من وارد کنگره شد و شاید آن تغییراتی که در اثر آموزشهای کنگره ۶۰ در پدرم به وجود آمده بود، باعث شدند که من به کنگره ۶۰ بیایم و در اینجا ماندگار شوم. شاید آمدن به کنگره ۶۰ زیاد سخت نباشد اما ماندن در کنگره خواست بسیار قوی را طلب میکند و من این خواست را در خود تقویت کردم و در کنگره ماندم.
من همیشه تصور میکردم که با رسیدن به سفر دوم تمام مشکلاتم حل خواهد شد و من میتوانم بدون مشکل به زندگی خود ادامه دهم اما من در کنگره ۶۰ آموختم که مشکلات در زندگی تمام انسانها هست و زندگی انسان بدون مشکل معنای خود را از دست میدهد، من باید یاد بگیرم چگونه با مشکلات کنار بیایم و آنها را حل کرده و از آنها بگذرم و هیچگاه از آنها فرار نکنم زیرا یکی از راههای فرار از مشکلات همین مصرف مواد مخدر است که من آن را تجربه کرده بودم و هرگاه به مشکلی برمیخوردم سریعاً به مصرف مواد پناه میبردم. امروز من این را فهمیدهام که چگونه باید در مواجهه با این مسائل و مشکلات برخورد کنم و از چه طریق اقدام به حل آنها بنمایم، در این راه، راهنمای من بسیار من را حمایت و راهنمایی کردند.
من قبل از ورود به کنگره ۶۰ از خواست بسیار ضعیفی برخوردار بودم و هیچ کاری را بهغایت خود نمیرساندم و نیمهکاره آن را رها میکردم اما با خود عهد کردم که اینیک بار را با هر شرایطی که میشود تا آخر راه و به مقصود رسیدن ادامه دهم و کنار نکشم پس بعد از ورودم هر چه به من گفته شد و در مسیر درمان به من فرمان داده شد قبول کردم و انجام دادم و هرچه راهنمایم امر میکرد را به انجام میرساندم.
از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان بسیار تشکر میکنم، از راهنمای عزیزم بسیار سپاسگزار هستم و دستشان را میبوسم، هیچوقت یادم نخواهد رفت که همهچیز را تمام و کمال به من آموختند. از پدر و مادر عزیزم بابت اینکه بسیار اذیت شدند و آن شرایط خیلی بد و تخریبهای بسیار زیاد من را تحمل کردند ممنون هستم از آقای حبیبالله راهنمای پدرم سپاسگزار هستم و از همه عزیزانی که من را حمایت کردند، متشکرم.
صحبتهای راهنمای همسفر:
این رهایی را به علی جان والدینشان تبریک میگویم. یکی از ویژگیهای این پدر و پسر این بود که هر دو به نحوی راهنمای خودشان بودند. آقا محمد بسیار در این راه محکم بودند و همیشه در لژیون و حتی بعد از لژیون از من در مورد مسائل مختلف سؤال میکردند و دائماً پیگیر بودند از دیر آمدن مسافر تا مسائل دیگر او، بههرحال این جشن زیبا را به همه شما تبریک میگویم.
صحبتهای همسفر:
در ابتدا خداوند را برای قرار گرفتن در این جایگاه، شاکر هستم و قبل از هر چیز آرزو دارم که همه این جایگاه را تجربه کنند و آنهایی که هنوز کنگره ۶۰ را پیدا نکردهاند روزی از درب کنگره داخل بیایند. این رهایی را به مجموع کنگره ۶۰ تبریک میگویم و امیدوار هستم که علی جان در این راه مستدام باشند و بتوانند تجربیاتی که در کنگره ۶۰ به دست آوردند را به دیگران انتقال دهند. علی در این راه بسیار مستحکم بود و بااینکه در سفر اول ازنظر دوری راه و شرایط زمانی موقعیت خوبی نداشت اما تمام تلاش خود را به کار گرفت و در این راه موفق شد.
نگارنده: مسافر روزبه
عکاس: مسافر محمد حسین
تهیه و تنظیم: مسافر محمد حسین
منبع: کنگره60؛نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
1655