English Version
English

کارگاه آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی دانیال اهواز + تولد مسافر اصغر

کارگاه آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی دانیال اهواز + تولد مسافر اصغر

جلسه اول از دوره دهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی دانیال اهواز با استادی مسافر آقای  "شارود، نگهبانی مسافر آقای "اکبر" و دبیری مسافر آقای "هادیو با دستور جلسهاز فرمان‌برداری تا فرماندهی "در روز پنجشنبه مورخه 1397/07/19 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

همچنین در ادامه، اولین سال رهایی مسافر آقای "اصغر"، رهجوی کمک راهنمای محترم آقای "شارود" را در نمایندگی دانیال اهواز با شادی و شکوه فراوان جشن گرفتیم.

دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی

سخنان استاد:

خیلی خدا را شاکرم که این فرصت پیش‌آمده که در خدمت شما باشم امیدوارم که خدمت‌گزار خوبی باشم از آقا اکبر تشکر می‌کنم همچنین آقا اصغر که امروز تولد اوست اگر تولد آقا اصغر نبود مطمئناً من هم اینجا ننشسته بودم از ایشان هم تشکر می‌کنم. در مورد دستور جلسه‌ی امروز از فرمان‌برداری  تا فرماندهی. واقعیتش من خودم دیروز داشتم به این دستور جلسه فکر می‌کردم و آن چیزی که به ذهنم رسید سه دستور جلسه‌ی قبل بود. درواقع اولین دستور جلسه‌ی سال تحصیلی کنگره‌ی شصت صورت‌مسئله‌ی اعتیاد بود بعدازآن وادی اول بود و دستور جلسه‌ی هفته‌ی قبل سیستم ایکس بود. این سه‌ دستور جلسه اصلاً چه‌کار می‌کردند؟ دستور جلسه‌ی صورت‌مسئله‌ی اعتیاد برای ما روشن کرد که من مصرف‌کننده اگر اختیار دستم را ندارم اختیار خوابم را ندارم اختیار رفتن به‌جایی را ندارم می‌خواهم به مهمانی بروم نمی‌توانم می‌خواهم بنشینم نمی‌توانم می‌خواهم بلند شوم نمی‌توانم مردم شاد هستند من گریه می‌کنم مردم گریه می‌کنند من شادم کلاً همه‌چیزم برعکس شده است برای این است که درواقع اعتیاد وارد کارشده و من فرماندهی را ازدست‌داده‌ام.

دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی

صورت‌مسئله‌ی اعتیاد به من گفت که درواقع یک سری مواد مخدر طبیعی در بدن من تولید می‌شدند که براثر ورود مواد مخدر بیرونی تولیدشان ازکارافتاده و حالا من اگر بخواهم فرمانده بشوم، اگر بخواهم اختیار بدنم را داشته باشم، اگر بخواهم سرحال و سرزنده باشم باید این مخدرهای طبیعی بدن من شروع به تولید کنند. دستور جلسه‌ی بعدی وادی اول یا وادی تفکر بود که به من می‌گفت باید بنشینم و در مورد این صورت‌جلسه تفکر کنم که من می‌خواهم به درمان برسم یا نمی‌خواهم و اگر تا الآن به درمان نرسیدم دلیلش چه بوده است. دستور جلسه‌ی بعدی سیستم ایکس بود که می‌گفت که باید این سیستم به کار بیفتد ولی این سیستم اگر امروز کار نمی‌کند دلیلش ورود یک سری آنتی ایکس‌ها بوده حالا از هر نوعش که یک بخش آن‌هم افکار منفی بوده، درواقع افکار منفی هم همان کاری را می‌کنند که مواد مخدر انجام می‌دهند. افکار منفی وارد زندگی فرد می‌شوند وارد بدن شخص می‌شوند و باعث می‌شوند که یک سری ناراحتی‌ها برای او به وجود بیایند. حالا سیستم ایکس باید چه‌کار کند؟ سیستم ایکس باید یک سری مواد تولید کند که این ناراحتی‌ها از بین بروند؛ و مدام تولید می‌کند تولید می‌کند تا خسته می‌شود و دیگر توان آن تولید کردن را ندارد و با خودش هم می‌گوید که ما که تولید می‌کنیم از این‌طرف این دارد افکار منفی را وارد می‌کند خب دیگر تولید کردن ما که معنی ندارد دیگر تولید نمی‌کنیم؛ و چه اتفاقی می‌افتد؟ فرماندهی از شخص گرفته می‌شود دیگر شخص اختیار رفتار خودش را ندارد فرمانده بدن خودش نیست فرمانده پای خودش نیست فرمانده دست خودش نیست فرمانده زبان خودش نیست فرمانده گوش خودش نیست مثلاً من میدانم که غیبت کردن بد است، میدانم که قضاوت کردن بد است، میدانم که نباید یک نفر که غیبت می‌کند کنار او بنشینم نباید تشویق‌کننده‌ی او باشم که او غیبتش را ادامه بدهد اما اختیاردار این گوش من نیستم، فرمانده این زبان من نیستم و می‌گویم خب بعدش چه ادامه بده چه صحبت خوبی بود برای من هم اتفاق افتاده این داستان، پشت سر من حرف زده پشت سر شما هم حرف زده است و درواقع شریک آن قضیه می‌شوم. خب این داستانش چیست داستان همان از دست دادن اختیار است که آن فرماندهی از من گرفته‌شده.

حالا من می‌خواهم فرماندهی را به دست بگیرم اولین چیزی که بک شخص باید بداند اولین چیزی که هر رهجویی باید بداند این است که من اول باید فرمان‌بردار باشم تا فرمانده بشوم. مثلاً به من می‌گویند که دارو را باید سر این ساعت به این اندازه بخوری من این را درست انجام دادم فرمانده می‌شوم به من می‌گویند باید سی دی را بنویسی من شروع می‌کنم به دلیل آوردن که من به این دلایل سی دی را ننوشته‌ام درصورتی‌که این تکلیف من است این جهان‌بینی من است اگر این را ننویسم آن جهان‌بینی درست نمی‌شود آن افکار درست نمی‌شود. استاد امین دریکی از سی‌دی‌ها می‌گوید که تا زمانی که این پالایش صورت نگیرد به آن چیزی که ما باید به آن برسیم نمی‌رسیم و به آن فرماندهی که باید برسیم نمی‌رسیم.

کلاً من پالایش نمی‌کنم اما می‌خواهم آدم موفقی باشم مثل همان شخصی که مهندس در سی دی عطار می‌گفت که شخص می‌خواهد پهلوان باشد اما تحمل خوردن دوتا سوزن را ندارد و نمی‌تواند سوزن بخورد تا خال روی بازویش جا بگیرد اما می‌خواهد پهلوان هم باشد.

 این دستور جلسه دارد این را به ما می‌گوید اگر من می‌خواهم فرمانده بشوم باید ابتدای امر فرمان‌بردار باشم باید سرم را با سر راهنما عوض کنم تمام چیزهایی که راهنما می‌گوید انجام بدهم تا به آن فرماندهی برسم این در مورد قسمت اول دستور جلسه.

قسمت دوم دستور جلسه تولد آقای اصغر هست. خب دو یا سه ماه از تولد یک‌سالگی آقای اصغر گذشته که این هفته نوبت تولدش شد. آقای اصغر از وقتی‌که با برادرشان آقای اکبر وارد کنگره شدند این دستور جلسه را کاملاً اجرا کردند فرمان‌بردار بودند و به فرماندهی رسیدند. من آرزوی بهترین‌ها را برایشان می‌کنم. دو سه‌تا رهجو در لژیون من بودند که خیلی خوب سفر کردند و رهایی گرفتند. من به شوخی به بچه‌ها در لژیون می‌گفتم که تولد آقا اصغر هست که خیلی از شما شاید ندانید که او کیست. من خیلی به او تبریک می‌گویم آرزوی بهترین‌ها را برای خودش و خانواده‌اش دارم و انشا الله که خدمت‌گزار خوبی برای خودش و برای کنگره باشد.

اعلام سفر مسافر:

با بیست سال تخریب وارد کنگره شدم آخرین انتی ایکس مصرفی متادون، مدت 11 ماه به راهنمایی آقا شارود سفر کردم به روش DST با داروی درمان شربت OT ، مدت 13 ماه است که آزاد و رها هستم ورزش در کنگره شنا.

آرزو مسافر:

آرزو میکنم تمام عزیزان این جایگاه را تجربه کنند.

سخنان مسافر:

زمانی‌ که وارد کنگره شدم واقعاً حالم بد بود. مصرفم در ابتدا تریاک کشیدنی بود ولی‌ مصرفم به‌قدری بالا رفت که جواب‌گویم نبود مجبور شدم به‌صورت خوراکی مصرف کنم، وقتی‌ برای ترک به کلینیک رفتم مصرفم به متادون تغییر کرد.۸ سال مصرف متادون داشتم و مصرفم هم بشدت بالابود به‌طوری‌که با شیشه مصرف می‌کردم و اصلاً مقدارش را نمی‌دانستم. وقتی‌ وارد اینجا شدم گفتن سرت را با سر راهنمایت عوض کن. در ابتدا فکر کردم اینجا هم مثل سایر مراکز ترک اعتیاد هست ولی‌ کم‌کم شروع به خواندن کتاب و گوش دادن به سی‌دی‌ها کردم و فهمیدم انسانی‌ که مواد مصرف می‌کند علاوه بر نابودی جسمش، یک سری خصوصیت‌ها پیدا می‌کند که آن خصوصیت‌ها باعث می‌شود کارهای ضد ارزشی انجام دهد. این صفاتی که به خاطر مواد ایجادشده حتی با قطع مواد هم از بین نمی‌روند به خاطر همین من به کنگره چسبیدم و خوشحالم که الآن در این جایگاه هستم. از جناب مهندس دژاکام، ایجنت شعبه آقا فرشید، راهنمای خوبم آقا شارود و همه‌کسانی‌ که در این راه به من کمک کردن تا به این جایگاه برسم تشکر می‌کنم.

دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی+ جشن تولد

دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی+ جشن تولد

در ادامه برگزاری جلسه مراسم نمادین اهدای گل مسافران نیز برگزار شد. ورود این عزیزان به سفر دوم را به کلیه اعضای کنگره 60 تبریک می گوییم

دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی+ جشن تولد

دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی+ جشن تولد

دستور جلسه: از فرمانبرداری تا فرماندهی+ جشن تولد

نگارش :مسافر محمد (لژیون ششم) و مسافر امین
عکس: مسافر رامین (لژیون دوم)

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .