خداوند را شاکرم که بازهم در جلسهای دیگر و جشنی دیگر در خدمت مسافران و همسفران محترم هستم. امیدوارم که جلسه پرباری را داشته باشیم . همچنین حلول ماه مبارک رمضان را تبریک عرض نموده امیدوارم بهره کافی و وافی را از این ماه مبارک ببریم.
اما دستور جلسه اول وادی نهم:
وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتر برسد نقطه تحمل پیدا میشود.
در ابتدای وادی پیامی بیانشده که بیشتر بهعنوان پیام سفر دوم در جلسات خوانده میشود:
پیام برای كسانی كه به دنیای تازه قدم نهادهاند و به خویش خویشتن توجه مینمایند. بر شما واجب و ضروری است كه از سخن به نقطه عمل حركت بنمایید و بر زمین و سماء توجه كنید. با اندیشه ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید كه پاداش شما دست همیاری شمارا خواهد داد. آنگاه بذر نیكو بكار و یا تخم و دانه باارزش. هم قوت كافی و هم سایبانهایتان برافراشته خواهد شد.
. پس آن کنید که فرمان است
حقیقتاً کل مطلب این وادی را این چند جمله بیان میکند. این وادی به ما میگوید که باید حرکت را آغاز کنیم و موارد مثبت را از سخن به عمل درآوریم تا در ادامه به هدفمان که آرامش و حال خوش است برسیم. اگر به ابتدای وادی توجه کنیم انسان از درجه شعور و عقل از بقیه موجودات بالاتر است. مجموعهای است از رذایل و خصائل که خداوند در نهاد انسان قرار داده که آنها را به فعل تبدیل کند و در ادامه متوجه میشویم اگر بخواهیم صفات رذیلهای که در وجودمان است به صفات نیک تبدیل کنیم بهصورت آنی امکانپذیر نیست. نمیتوان یکلحظه تصمیم بگیریم که دروغ نگوییم ، غیبت نکنیم، مواد مخدر مصرف نکنیم و ... امکانپذیر نیست!! چراکه در این وادی نقطه تحمل مطرح میشود و این موضوع باید در فرایند زمان تکرار شود. این وادی به ما میآموزد که صفات رذیلهای که در ما به فعل درآمده را به صفات مثبت تبدیل کنیم. برای این کار صفات منفی که تحمل ما را برای انجام آن بالا رفته پایین بیاریم.
نقطه تحمل در دو پارامتر تعریف میشود: در نظر گرفتن فرایند زمان و تکرار منظم موضوع هم در موارد منفی و هم در موارد مثبت.
در موارد منفی ما نیاز زیادی به تفکر، تجربه و آموزش نداریم اما در امور مثبت ما نیاز زیادی به تفکر، تجربه و آموزش داریم. این تفاوت ما را متوجه میکند که در موارد منفی نقطه تحمل سریع بالا میرود. چون ظاهر امر بسیار خوشایند است و ضد ارزشها ظاهر جذابی دارند و مرا زودتر به خواستههایم میرسانند اما در ادامه باعث نابودی انسان میگردند. همانطور که مواد مخدر در ابتدا ما را به خواستههای کوتاهمدتمان رساند ولی در ادامه ما را به نابودی کشاند.
اما تأکید من روی قسمت پایانی وادی است که نیروهای منفی را بهعنوان یک مکمل ذکر میکند و این نیروها آمدهاند که نقطه تحمل ما را بالا ببرند، ما را بزرگ کنند ، ما را آبدیده کنند. اگر زغال یا کربن را در نظر بگیریم سیاه است اما الماسی که از آن خارج میشود ارزشمند است.
این نشان میدهد که اگر اقیانوس شیطانی که در وجود ماست را به روشنایی تبدیل کنیم الماس درونمان را دریافت خواهیم کرد. این سختیها و پالایشها باعث میشود که انسان صیقل پیدا کند. همین تزکیه و پالایشهای ماه مبارک رمضان باعث میشود که انسان نقطه تحمل پیدا کند.
در درمان اعتیاد هم همینگونه است بنابراین باید هم پستیها و هم بلندیهای زندگی را بپذیریم. نمیشود خوشیها و زیباییهای آن را بپذیریم اما سختیها و مشکلات را نپذیریم و بگوییم مشکلات لعنت خداوند است!!
اگر کسی نتواند در این حیات از زندگی سالم و خوبی برخوردار شود مطمئناً در حیات بعدی هم نمیتواند برخوردار شود. باید از لحظهلحظه زندگی استفاده کنیم. برای رسیدن به عشق و آرامش نیاز نیست از بیرون چیزی را دریافت کنیم خداوند آن را بهعنوان صفات حسنه در درون ما قرار داده است بنابراین ما برای رسیدن به این صفات حسنه باید بستر آن را فراهم کنیم، باید حرکت کنیم ، باید نقطه تحملمان را بهمرورزمان بالا ببریم تا به نقاط مثبت برسیم.
اما دستور جلسه دوم؛ سومین سال رهایی مسافر علیاصغر
خداوند را شاکرم و خوشحالم که جشن گلهای شکفته باغ کنگره 60 را میگیریم و خداوند را سپاس گذارم که من هم نقش کوچکی در این قضایا داشتهام. تبریک میگویم این روز زیبا را خدمت اعضای کنگره 60 در رأس خدمت آقای مهندس و خانواده محترمشان، به گروه مرزبانی و ایجنت محترم تبریک میگویم، خدمت اعضای لژیون چهارم ، همسفر محترم علیاصغر عزیز و راهنمای همسفرشان تبریک عرض میکنم و امیدوارم در راهی که قدم گذاشتهاند همیشه به یاد خداوند باشد و به احترام شالی که بر گردن دارند کلام خدا را در جا و بهجا عمل نماید.
علیاصغر در ابتدای راهاندازی لژیون چهارم به من مراجعه کرد و آمده بود که درمان شود و برود. جلسه آخر اسفند 92 بود و نمیتوانست روی پروژه اوتی برود و به ایشان گفتم که بازهم مصرف کند و بسیار از این روند ناراحت بود که درنهایت یک برنامه تثبیت به او دادم .
با مصرف زیاد شیره و قرص و بسیاری از بیماریها از قبیل قند و فشارخون و ... وارد کنگره شد. دو سه ماه اول چیزی متوجه نمیشد و وضعیت وخیمی داشت و به دلیل بیماریهایی که داشت خیلی اذیت شد. آنچه را ما میگفتیم بهخوبی انجام میداد.
از همان سفر اول عشق به خدمت داشت. در سفر اول در وبلاگ خدمت کرد و به خاطر عشق به خدمت در کنگره ماند. حقیقتاً دستور جلسه این هفته در علیاصغر صدق میکند و نقطه تحمل ایشان نه 360 درجه بلکه 720 درجه بالا رفت. باوجود زودرنجی بسیار در سفر دوم بسیار آبدیده شد. در اوتی و نشریات خدمت کرد، دو سال عضو لژیون مالی بود. در آزمون گذشته بهعنوان مشاور تازه واردین قبول شد و انشا الله در ادامه به درجه کمک راهنمایی هم نائل میشود. در حال حاضر هم در جایگاه مرزبانی مشغول خدمت است . امیدوارم مثل همیشه خدمت گذار خوبی برای کنگره باشد.
پس از سخنان استاد٬ مشارکت مسافران و همسفران و قرائت آوای کنگره سومین سالروز رهایی مسافر علیاصغر را با شور و شوق فراوان جشن گرفتیم:
اعلام سفر مسافر علیاصغر:
سلام دوستان علی هستم مسافر
آخرین آنتی ایکس مصرفی : تریاک ، شیره قرص ، مدت تخریب : بیش از 25 سال ، روش درمان : دی اس تی ، داروی درمان : شربت اوتی ، مدت 11 ماه سفر کردم باراهنمایی استاد عزیزم علی آقا ، مدت رهایی : 3 سال و 1 ماه و 22 روز ، ورزش در کنگره : والیبال
آرزو مسافر علیاصغر :
آرزو میکنم بهزودی جهانیشدن کنگره را همه باهم جشن بگیریم.
سخنان مسافر علیاصغر:
من از خداوند تشکر میکنم که این توفیق را به من داد که در این جایگاه در خدمت شما دوستان باشم.
لازم است که ابتدا از جناب مهندس دژاکام و خانوادهشان و همچنین خانواده کنگره ، همه اعضا شعبه شیخ بهایی اصفهان و راهنمای عزیزم علی آقا ، ایجنت محترم شعبه و برادرانم در گروه مرزبانی و همه راهنمایان و خدمتگزاران تشکر کنم و ممنونم که در جشن من شرکت کردید.
چند مورد برای هدایت و بهتر شدن سفر هست که در این چند سال تجربه به من ثابت کرده است.
اولازهمه نظم و انضباط و حضور مستمر در جلسات است خصوصاً کارگاههای آموزشی عمومی که من به همه عزیزان پیشنهاد میکنم زودتر از موعد شروع جلسه در کنگره حضورداشته باشند.
یکی از حسهای نابی که افراد تجربه میکنند مخصوص دوستان تازهوارد است که با حضور در جلسات عمومی و لژیون این حس در آنها شکفته میشود که اگر آن را تجربه کنند قطعاً در کنگره ماندگار میشوند.
قبل از ورود به کنگره شاید رفتار خوبی با اطرافیانمان نداشتیم و حرفی هم برای گفتن نبود ولی بانظم و انضباط ، دیگران بهآرامی متوجه شکلگیری تغییرات در وجود ما میشوند و حس میکنند که اگر قولی بدهیم حتماً پای آن ایستادهایم و رفتار ما خیلی بهتر شده است و این موضوع باعث میشود دوباره به جایگاه قبل از سوءمصرفمان برگردیم.
مسئله بعدی این است که باید بدانیم ما مثل یک خانوادهایم ، در هفته سه بار یا بیشتر همدیگر را میبینیم و خیلی خوب باهم دیگر ارتباط برقرار میکنیم.
پس هر لژیون یک خانواده است و محور آن خانواده راهنما است که حتماً باید به راهنما احترام بگذاریم ، هرچند که ممکن است راهنما و رهجو از قبل باهم آشنا باشند یا اینکه ازلحاظ سنی راهنما از رهجویش سن کمتری هم داشته باشد ولی افراد باید قدرت راهنما را در کنگره حس کنند و از آن پیروی نمایند.
درگذشته گفته میشد که در ورود به کنگره اشخاص باید سرخود را با سر راهنمایشان عوض کنند یعنی اینکه هر فرمانی که راهنما داد بدون هیچ گله و شکایتی انجام دهند تا درمان شوند. مصرف دارو حتماً باید طبق میزان تعیینشده راهنما و سر ساعت باشد ، در زمان سو مصرف هرزمانی که میشد مواد را مصرف میکردیم ولی درمان با داروی اوتی باید روی برنامه و ساعت دقیق باشد تا آن کارایی لازم را داشته باشد.
حتماً باید قدر این زحماتی که برای تهیه و قانونی شدن این دارو کشیده شده است را بدانیم و به شفابخش بودن آن اطمینان داشتیم باشیم ، درگذشته به یاد دارم که قدیمیترها میگفتند که ما حتی با داروی خود صحبت میکنیم و به خاطر اینکه حالمان را خوب میکند و باعث درمانمان میشود از آن تشکر میکنیم.
کسانی بودند که با تخریبهایی که باور نمیکردند تمام عمرشان را مصرفکننده بودند ولی در کنگره با این دارو درمان شدهاند ، خود من غیر از مصرف تریاک روزانه سی عدد قرص میخوردم که حالا اصلاً اسمهایشان را هم به یاد ندارم.
باید بگویم که من همه زندگیام را مدیون زحمات استاد عزیزم علی آقا هستم و خودم هم باور نمیکردم که بتوانم درمان شوم و به این حال خوب امروزم برسم.
و مسئله بعدی رعایت حرمتهای کنگره است که در طول سفر برای ما خیلی مهم میباشد. من و دوستی که پیام کنگره را به من داد و باعث ورودم شد در اواسط سفر یک مقداری از برنامه جلوتر رفته بودیم و مقدار کمتری مصرف میکردیم که علی آقا متوجه این موضوع شدند و از ما سؤال کردند که من جریان را به علی آقا گفتم و ایشان هم مرا تنبیه کردند و دو پله بالاتر رفتم ، این دو پله باعث شد مدت سفر مقداری طولانیتر شود ولی در این مورد به آگاهی رسیدم که حرف حق را راهنما میزند و تا آخر از فرمان ایشان پیروی کردم و همین موضوع کمک شایانی به درمان من نمود.
این خاطره تجربه من بود که در اختیار شما گذاشتم تا شاید باعث شود که شما بهفرمان ها و به حرمتها اعتقاد پیدا کنید و رعایتشان کنید.
حرمتها نتیجه تجربه و تفکر خیلی از بزرگان است که مسائلی را تجربه کردهاند تا الآن بهصورت قانون درآورده شود و باعث شود که بتوانیم به نحو احسن سفر کنیم.
مثلاً در حرمت آمده که هیچکس حق ندارد شماره شخصی دیگر را داشته باشد این قطعاً به نفع خود ما است ، در زمان سفر نیکوتین من ، هیچکدام از اعضا شماره راهنمایمان آقا مجید را نداشتیم و اعتقاد بر این بود که هر مشکلی که هست در خود مکان کنگره باید مطرح شود.
الآن رابطه رهجوها و راهنمایان خیلی گرم و صمیمی است و باید قدر این آموزشها و قدر این لحظه هارا بدانیم.
در آخر برای همه مسافران عزیز حاضر در جلسه آرزو میکنم که به رهایی برسید و راه خود را در این مسیر ادامه دهید تا تولدهایتان را زیر همین سقف جشن بگیریم.
ضمناً در این روز از تیم والیبال همسفران نمایندگی شیخ بهایی اصفهان به جهت نائب قهرمانی مسابقات جام عقاب طلایی تجلیل به عمل آمد.
از طرف گروه وبلاگ نویسان نمایندگی شیخ بهایی ضمن خدا قوت خدمت مسئولین ورزش اصفهان کسب این موفقیت بزرگ را به اعضای تیم والیبال همسفران تبریک عرض نموده و موفقیت روزافزونشان در امر خدمت و آموزش از خداوند بزرگ مسئلت مینماییم.
تایپ: مسافر علی الف
عکاس : مسافر مجتبی
ارسال:مسافر مصطفی
نمایندگی شیخ بهایی اصفهان