English Version
English

ظرفیت کم باعث آسیب می‌شود!

ظرفیت کم باعث آسیب می‌شود!

نهمین جلسه از دوره نوزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار،به استادی همسفر جواد ، نگهبانی همسفر چنگیز و دبیری همسفر عادل، با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه)» پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۴ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان جواد هستم یک همسفر
در مورد دستور جلسه ظرفیت اگر بخواهیم مفهوم آن را متوجه بشویم این است که هر چیزی یک ظرفیتی دارد. به‌طور مثال هر چیزی که درون یک لیوان ریخته می‌شود ظرفیت مختص به خودش را دارد مانند آب، جیوه، سنگ و غیره. به این صورت که ما درون یک لیوان را با آب پُر می‌کنیم یا با خاک و سنگ؟ حتی یک شمع هم‌ظرفیت خودش را دارد. ظرفیت آن این است که چه مدت می‌تواند مکانی را روشن نگه دارد اما همان شمع‌ می‌تواند یک شهر را نابود کند. نکته مهم این است که ما ظرفیت هر چیزی را در کجا قرار بدهیم.
در رابطه با مسئولیت یک سؤال مطرح می‌شود که چرا مسئولیت به وجود می‌آید؟

مسئولیت زمانی به وجود می‌آید که من یا یک مجموعه‌ هدف داشته باشد. وقتی من در راستای هدفی باشم به‌تبع از آن هدف، مسئولیت‌هایی را هم دارم تا آن هدف را به سرانجام برسانم. وقتی یک نفر مسئولیت یا جایگاهی را به دست می‌آورد قاعدتاً دارای احترام بیشتری نسبت به بقیه می‌شود و همچنین موردحمایت بقیه اعضا قرار می‌گیرد. از طرفی دیگر باید به مقام بالاتر از خودش پاسخگو باشد و از اعضا مورد سؤال قرار می‌گیرد.
آن شخص وقتی منصبی را به دست می‌آورد یا وقتی احترام بیشتری دریافت می‌کند یک پله از آن سطحی که قبلاً بوده بالاتر قرار می‌گیرد. حالا اگر این شخص ظرفیت آن جایگاه را نداشته باشد قبله‌اش را گم خواهد کرد. وقتی هدف از آن جایگاهی که داری را فراموش کنی باعث می‌شود قبله‌ات را گم کنی و وقتی ظرفیت آن را نداشته باشی باعث غُر و نق زدنت می‌شود. زمانی منِ جواد در مسیر نیستم که دائماً نق بزنم که چرا همه‌چیز آن‌طور که من می‌خواهم پیش نمی‌رود؟ موقع که من در شهرستان بودم هدفی داشتیم که باید درختان را هرس می‌کردیم. من دائماً در این قضیه نق می‌زدم که چرا باید این کار انجام بشود؟ و هدف که به بار رسیدن درختان بود را فراموش کرده بودم. به همین دلیل نق می‌زدم و این قضیه را به حاشیه می‌بردم که همیشه هم به ضرر خودم تمام می‌شد.
در رابطه با حاشیه مطالبی را می‌شود گفت. به بیان ساده‌تر وقتی ما در جاده حرکت می‌کنیم به اطراف جاده حاشیه گفته می‌شود. یک‌زمانی منِ جواد لحظه‌ای وارد حاشیه یا اطراف جاده می‌شوم. برای جلوگیری از این امر، برآمدگی‌هایی اطراف جاده قرار دارد که منِ جواد را هوشیار می‌کند تا وارد قسمت خاکی جاده نشوم. زندگی واقعی هم همین‌طور است. وقتی در مسیری غیر از هدف خود حرکت می‌کنی و از آن رسالتی که داری دور می‌شوی یک لرزش سنگین به تو داده می‌شود تا هوشیار شوی. من اگر از تجربیات خود بگویم در حیطه کاری‌ام وقتی همه‌چیز خوب پیش می‌رود ولی اگر یک نفر از من انتقاد سنگینی بکند یک‌مرتبه لرزش سنگینی را حس می‌کنم. این لرزش می‌تواند انسان را برگرداند ولی اگر از همچنین لرزشی چشم‌پوشی شود باعث می‌شود که انسان وارد جاده خاکی شود.
برای من جای شکر دارد که توانستم راه را پیدا کنم. در کنگره علم راستین وجود دارد به شرطی که منِ جواد ظرفیت این علم را داشته باشم. اگر ظرفیت نداشته باشم مثل آن شمع، علاوه بر اینکه به خودم آسیب وارد می‌کنم به اطرافیان خودم هم ضربه و آسیب وارد خواهم کرد. به‌طور مثال اگر منِ جواد جایگاه استادی را پذیرفتم اگر ظرفیت این جایگاه را نداشته باشم می‌توانم هم به خودم و هم به این مجموعه لطمه وارد کنم.
خیلی ممنون که به صحبت‌های بنده گوش دادید.

تایپ،ویراستاری و بارگزاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا - شعبه پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .