English Version
English

عقل مرجع هدایت‌کنندهٔ تفکر ماست

عقل مرجع هدایت‌کنندهٔ تفکر ماست

حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نمائی‌ام.

عقل یکی از مهم‌ترین بخش‌های صور پنهان است که مرجع هدایت‌کنندهٔ تفکر ماست، اندیشه‌های ما که هم مثبت هستند و هم منفی از فیلتر عقل می‌گذرند و بعد از بررسی، عقل به تفکری که درراه حق و درستی است فرمان اجرا صادر می‌کند. به عبارتی فکر منطقی و درست همان تعقل است.

عقل مانند ترازو، معیاری است برای بررسی و تشخیص درستی و غلط تفکر ما و حکم سیستم نظارتی و هدایتی را دارد. عقل برای این ارزیابی و بررسی نیاز به اطلاعات و آگاهی و مدارکی دارد که در هستی ثبت‌شده، عقل مانند قاضی بر اساس اطلاعات و تجربیات ثبت‌شده فرمان صادر می‌کند. مثلاً مواقعی که اشتباهی در زندگی می‌کنیم و نتیجهٔ بد یا شکستی رقم می‌خورد، در موارد مشابه با توجه به اطلاعات آن شکست، عقل ما را از تکرار آن خطا منع می‌کند.

ما دارای تفکر هستیم که به‌واسطهٔ آن درست و غلط را میدانیم ارزش را از ضد ارزش تشخیص می‌دهیم در طول تاریخ پیامبران هم اصول کلی را به ما آموخته‌اند، خوب و بد روشنایی و تاریکی سعادت و بدبختی و ... را به ما نشان داده‌اند. فقط دانستن این مسائل کافی نیست زمانی که توانایی اجرایی کردن ارزش‌ها را پیدا کنیم به‌فرمان عقل نزدیک شدیم. فرامین عقل برای همهٔ مسائل زندگی باید اجرائی شود که شامل موارد ساده و معمولی روزمرهٔ زندگی می‌شود.

اگر وجودمان را مانند شهر یا کشوری در نظر بگیریم عقل حکم فرمانروا یا حاکم عادلی است که برای سرزمین خود جز صلح و آرامش و خوبی نمی‌خواهد. اجرای فرامین این فرمانروای بزرگ در زندگی ما را به حال خوش و صلح و آسایش می‌رساند. زمانی که ما بخواهیم کار ضد ارزشی انجام دهیم صدایی از درون ما مانع ما می‌شود و ما به سمت ارزش‌ها و تلاش و امید و خوبی‌ها دعوت می‌کند آن صدا صدای عقل ماست و بلافاصله صدای دیگری هم دعوت به ناامیدی و یاس و سیاهی می‌کند و با حقه‌های خود ما را به سمت ضد ارزش‌ها سوق می‌دهد این صدا نفس امر کننده است که با خواسته‌های نامعقول خود ما را از مسیر مستقیم منحرف می‌کند در این حالت نبردی در درون ما درمی‌گیرد در مقابل فرمانروای عادل، یک نیروی قوی قرار می‌گیرد که نمی‌گذارد ما به‌فرمان عقل توجه نمائی‌ام.

نفس امر کننده با اجرای خواسته‌های نامعقول خود قدرت را از عقل می‌گیرد و عملاً عقل کنار گذاشته می‌شود، انسان با ارتکاب ضد ارزش‌ها با نقض قوانین با فساد و زیاده‌طلبی و مصرف مواد مخدر و در اثر ناامیدی‌ها دچار بیماری‌ها شده و به خود آسیب‌زده و شهر وجودی خود را تخریب می‌کند ...

در این میان که انسان خود را به مرز نابودی می‌کشاند نفس سرزنش کننده وارد عمل شده با سرزنش و نکوهش سعی می‌کند او را از خواب گران بیدار کند نفس سرزنش کننده به تعبیری همان وجدان است که بعد از هر خطایی موجب نگرانی و پشیمانی انسان می‌شود تا او به دنبال راه درست بگردد این‌که نفس سرزنش کننده انسان را به تلاش برای بهتر شدن و پیدا کردن راه درست وامی‌دارد مقدس است این تلاش و پالایش و تصفیه تا آنجا ادامه می‌یابد که نفس مطمئنه ظهور می‌کند باقدرت گرفتن نفس مطمئنه، عقل به فرمانروایی مطلق می‌رسد و آن روز، روزی خواهد بود که ما به‌فرمان عقل نزدیک خواهیم شد.

 

نویسنده: همسفر سحر
نگارنده و عکاس: همسفر مینا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .