English Version
English

کارگاه آموزشی کنگره 60، نمایندگی ارتش ویژه همسفران

کارگاه آموزشی کنگره 60، نمایندگی ارتش ویژه همسفران

نهمین جلسه از دور بیست و یکم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره 60، نمایندگی ارتش در روز دوشنبه در تاریخ 24/7/96 با دستور جلسه از فرمان‌بری تا فرماندهی با استادی همسفر مژگان، نگهبانی همسفر پروانه و دبیری همسفر هانیه رأس ساعت 16:05 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خوشبختانه آقای مهندس دژاکام با درایتی که دارند واژه‌ها را طوری انتخاب می‌کنند که شما از تیتر دستور جلسه، خیلی راحت می‌توانید به موضوع و ریشه‌ی مطلب پی ببرید. ما باید یک فرمان‌بردار خوب باشیم تا روزی به فرمانده خوب تبدیل بشویم. قطعاً همه ما این موضوع را در سطوح مختلف تجربه کرده‌ایم؛ وقتی‌که از فرزندمان می‌خواهیم از معلمش پیروی کند و شاگرد خوبی برای معلمش باشد تا روزی بتواند خودش به یک فرمانده و پیشرو خوب تبدیل شود.

 در سطوح نظامی و یا هر سطح دیگری ما این تجربیات را در زندگی‌مان داریم اما در کنگره 60 یکی از زیباترین و بهترین نوع فرمان‌بری که همراه با لذت است، این است که ما داریم آموزش می‌بینیم تا خدمت کنیم، بنیان هستی هم به همین صورت است که ما آموزش می‌گیریم تا روزی خدمت کنیم. برای همین فرمان‌بری در این سطح یعنی در حیطه‌ی کنگره 60 و درمان اعتیاد، مقدس، زیبا و جذاب است و کسی این فرمان‌بری را برای خود حقارت نمی‌داند. وقتی من رهجو، فرمان راهنمایم را دریافت می‌کنم و از آن اطاعت می‌کنم هیچ چرایی در آن نباید به کار ببرم، باید تمام سعی‌ام را بکنم تا فرمان‌بر و رهجوی خوبی باشم، اگر به من میگویند به راست بپیچ بپیچم. این موضوع من را یاد مطلبی می‌اندازد: یکی از پیامبران از خداوند علت برخی اتفاق‌ها را می‌پرسید و به خداوند می‌گفت چرایی این‌ها را به من بگو؛ وقتی چرایی را می‌خواهیم بدانیم باید ظرفیتش را در خودمان داشته باشیم. یکجایی جان یک بچه کوچک گرفته می‌شود، میگوییم چرا این اتفاق افتاد؟ چرا این‌گونه شد؟ مگر تو خدا نیستی؟ مگر مهربان نیستی؟ گاهی یک اتفاق باید بی افتد تا از یک اتفاق خیلی بدتر جلوگیری کند. ممکن است یک سری اتفاق‌هایی بی افتد که ما از پشت پرده آن اطلاعی نداریم، پس بهتر است فرمان‌برداری کنیم.

 در فرمان‌برداری باید بدانیم از چه کسی فرمان‌بری می‌کنیم؛ فردی که صالح است، فردی که کارنامه‌اش برای ما روشن است. من راهنمایم را دیدم که مسافرش درمان شده است، من دیدم که به حال خوشی رسیده است، من می‌بینیم که حال راهنمایم خوب است، می‌بینیم که عطش خدمت دارد، می‌بینیم که از خدمت کردن لذت می‌برد، ایشان هم از راهنمایشان یاد گرفته است. البته این‌که انسان باید پرسش‌گر باشد و روح جستجوگر داشته باشد جای خودش، ما می‌بینیم و می‌شنویم و تصمیم درست را انتخاب می‌کنیم. این دستور جلسه یک مثلث دارد که شامل فرمان‌بر، فرمانده و موضوع می‌باشد، موضوع خیلی مهم است، آقای مهندس میگویند: وقتی یک رهجو به من مراجعه می‌کنم و راهنمایی می‌خواهد، میگویم برو و باراهنمایت بیا و حتی در این موضوعات هم خودم را دخالت نمی‌دهم.

 ما باید مقدس بودن جایگاه راهنما را درک کنیم، این مسیری که رفته را ببینیم و پیرو او باشیم. همه‌ی این قضایا اتفاق می‌افتد به‌قول‌معروف ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به دست آوری و به غفلت نخوری تا ما به فرماندهی شهر وجودی خودمان برسیم و همچنین به نیروی عقل که در صور پنهان ماست نیز دست‌یابیم. همه‌ی این تلاش‌ها انجام می‌شود تا ما به‌راحتی با تصفیه و تزکیه که روی خودمان انجام می‌دهیم، شهر وجودی‌مان را به شیطان واگذار نکنیم. وقتی ما در صراط مستقیم قرار بگیریم فرمان عقل صادر می‌شود، حرکت در صراط مستقیم سخت است زیرا کسی که از کوه بالا می‌رود به گردنش مدال می‌آویزند نه کسی که از کوه به پایین سر می‌خورد. من همیشه برای بنیان کنگره دعا می‌کنم چون چیزهایی را در اینجا یاد گرفتم که در هیچ دانشگاه دیگری به من آموزش داده نشد. تمام آموزش‌ها به‌راحتی و رایگان در اختیار ما قرار داده می‌شود، قدر این نعمات را بدانیم و از آن‌ها استفاده کنیم.

تهیه و تنظیم گزارش: همسفر هانیه

منبع: کنگره 60، نمایندگی ارتش

تاریخ: 96/7/24

نگارنده: همسفر سحر

عکاس: همسفر نازنین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .