ششمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی مجازی کنگره 60، نمایندگی صالحی با استاد مسافر بهروز با دستور جلسه از فرمانبری تا فرماندهی برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
در مطالب کنگره خواندهایم که اعتیاد حکومت را از انسان میگیرد و زمانی که حکومتی ندارد و نمیتواند فرماندهی کند درنتیجه فرمانبردار نفس آمار و خواستهای نامعقول خود میشود. انسان مصرفکننده هیچوقت از یاد نخواهد برد؛ زمانی که در دنیای مصرف مواد مخدر بوده چه کارای ضد ارزشی انجام داده است که گاهی اوقات مرور آنهم میتواند سخت باشد.
فرمانبرداری و فرماندهی 2 کلمهای است که در ظاهر سخت به نظر میآیند؛ اما زمانی که دقیق به آن نگاه میکنیم. میتوانیم مشاهده نماییم که این دو عنوان لازم و ملزوم یکدیگر هستند. بهطور مثال در بعضی مواقع فرمانبردار و در بعضی مواقع فرماندهی.
در کنگره یکی از ملزومات رهایی این است که مسافر فرمانبردار لایق باشد که بتواند در آینده به یک فرمانده لایق تبدیل شود. در حقیقت اگر بخواهم در پروتکل DST پلهها را با موفقیت طی نمایم، باید فرمانبردار و مطیع حرمتها و قوانین کنگره باشم، ولی ابتدا لازم است که فرمانبردار راهنمایم باشم.
در این مسیر نباید مسائل را به خود سخت بگیرم بلکه باید مطابق برنامه پیش بروم و بهطور مثال داروی خود را بهوقت و بهاندازه مصرف کنم؛ همین موضع خود یک نوع فرمانبرداری است. این مسئله بسیار آسان است خصوصاً در کنگره؛ زیرا زمانی که فرمان را اجرا میکنم میتوانم انرژی آن را کاملاً احساس کنم. در سفر بعضی مواقع راهنمایم از من میخواست تا فرمانی را اجرا کنم؛ برایم سخت بود ولی اجرا میکردم؛ اما چند روز بعد متوجه میشدم که چه قدر برایم مفید بود.
همه انسانها دوست دارند شخص موفقی باشند؛ اما در کنگره این موضوع ممکن است کمی متفاوت باشد. به نظر من انسانهایی در کنگره میتوانند بهرهمند باشند که نخست فرمانبردار خوبی باشند و مسائل کوچک را سخت نگیرند؛ زیرا در فرمانبرداری هرچقدر که سخت گرفته شود سخت خواهد گذشت. تجربه خودم از فرمانبرداری این است؛ زمانی که فرمانده خوب داشته باشم بهآسانی میتوانم فرمانبردار خوبی باشم و این جزو نعمتهایی است که نصیبم میشود.
به عقیده من فرماندهی سختتر از فرمانبرداری است. یکزمان فرماندهی دستور دادن است؛ اما این فرمانده نیاز به دید باز و قوی دارد که بتواند ببیند. در حقیقت باید دانایی لازم را داشته باشد. فرمانبردار خوب در زمان مناسب باید فرمانبردار خود را ببخشد و یا به او سخت بگیرد. استاد امین در سخنان خود میگویند: «یک فرمانده خوب بهموقع دستور عقبنشینی میدهد.»
نتیجهای که میتوانیم بگیریم این است که مواد مخدر فرمانبرداری را از انسان میگیرد و تسلیم نفس اماره میشود؛ اما اگر بخواهیم دوباره فرمانده لایقی برای شهر وجودی خود باشیم باید حکومت این جسم را دوباره به دست بگیریم. ولی این موضوع برمیگردد به آموزش و مطالبی که در کنگره دریافت میکنیم. باید بدانیم که شخص برای رهایی از دام مواد مخدر راه دیگری ندارد جز اینکه در کنگره فرمانبردار خوبی باشد.
اگر بخواهیم فکر کنیم که چگونه میتوانم فرمانبردار خوبی باشیم کار بسیار راحتی است. اگر بتوانم خواستههای خود را بهموقع و همان لحظه اجرا کنم میتوانم قدم بزرگی در جهت فرمانبرداری بردارم بهطور مثال باید داروی مصرفی خود را کم و یا زیاد کنم اگر بدونِ مسئله موفق به انجام این کار شوم به این معنا است که تغییر کردم.
من بهعنوان یک انسان محتاج یک پیشرفت و تکامل هستم. محتاج این هستم که جزو ساکنین خردمند به شما بی آیم و تمام این موضوعات با فرمانبردار خوب بودن به وجود میآید. آقای مهندس میگوید: «کسانی که ساکنین شهر وجودیشان خوب است میتوانند ویرانهها را آباد نمایند؛ ابتدا ویرانههای شهر وجودی خودشان را و بعد بتوانند کمک کنند به دیگر انسانها.»
تهیه گزارش و نگارنده: مسافر سپهر
منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2896