English Version
English

کارگاه آموزشی جهان بینی؛ کار ، تحصیل ، قدرت

کارگاه آموزشی جهان بینی؛ کار ، تحصیل ، قدرت
بنام خدا
 
این جلسه یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و نهم از سری کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰، با دستور جلسه «کار، تحصیل، قدرت» در روز چهارشنبه مورخ 28 تیرماه 96 به استادی و نگهبانی مهندس و دبیری خانم زهرا رأس ساعت 10:55 آغاز به کار نمود.
 
 
سلام دوستان حسین هستم مسافر
قبل از صحبت کردن در خصوص دستور جلسه، دوشنبه جلسه کنگره دیدبانان برگزار شد و تصمیماتی در این جلسه گرفته شد:
- ما در کنگره 60 در گروه مسافران دو جلسه داریم: یک جلسه بسته (خصوصی) که در روزهای یکشنبه و سه‌شنبه برگزار می‌شود و یک جلسه باز (عمومی) که پنج‌شنبه‌ها برگزار می‌شود؛ بنابراین، تصمیم گرفته شد که ازاین‌پس در تهران و شهرستان‌ها، هیچ هم‌سفر آقایی در جلسات روزهای یکشنبه و سه‌شنبه نمی‌تواند شرکت کند و تنها می‌توانند در جلسات پنج‌شنبه‌ها شرکت کنند.
در تهران کسی به‌عنوان هم‌سفر اطلاق می‌شود (البته در مورد آقایان) که در جلسات آکادمی در روزهای پنج‌شنبه شرکت کند. ما در شعبه آکادمی روزهای پنج‌شنبه، ساعت یک بعدازظهر جلسه داریم که مخصوص هم‌سفران آقا که شامل پدران، برادران و فرزندان است. هر شعبه‌ای که در تهران وجود دارد، می‌بایست همه هم‌سفران از ساعت یک تا سه بعدازظهر در این جلسات شرکت کنند و در این جلسات راهنما داشته باشند؛ وگرنه به‌هیچ‌عنوان هم‌سفر تلقی نمی‌شوند و نمی‌توانند در مسابقات ورزشی و آزمون کمک راهنمایی شرکت کنند. تصمیم بر این است که علاوه بر تهران در سایر شهرستان‌ها هم کلاس‌های ویژه هم‌سفران آقا را دایر کنیم و داریم رایزنی می‌کنیم تا در استان اصفهان هم یک روز در هفته به این گروه اختصاص پیدا کند.
-راهنماها باید شاگردان خود را هدایت کنند؛ چه مسافران و چه هم‌سفران فرقی نمی‌کند. راهنما موظف است اول جلسه حضورداشته باشد که شاگردان را تشویق کند تا مشارکت کنند، نگهبان و دبیر شوند، نوشتارها را بخوانند و ... به قول امین که می‌گفت: ما هم ذره داریم و هم موج و لژیون ذره است و جلسه موج و این دو مکمل یکدیگرند؛ بنابراین، راهنما باید در جلسه حضورداشته باشد، فقط این نیست که بخواهد برنامه بدهد، اگر این‌گونه باشد که من خودم یک برنامه می‌دهم و می‌گویم طبق همین عمل کنید! راهنما باید از اول جلسه حضورداشته باشد و شاگردان را تحت نظر بگیرد. وقتی راهنما به‌موقع نیاید، شاگردان هم به‌موقع نمی‌آیند؛ بنابراین، راهنمایی می‌تواند خود را معرفی کند و شاگرد بگیرد که در آن روز از ابتدا در جلسه حضورداشته باشد و در غیر این صورت، نمی‌تواند خود را برای جذب شاگرد معرفی کند. از ساعت شش بعدازظهر به بعد اگر راهنمایی تأخیر داشته باشد، غیبت مطلق می‌خورد.
-در جلسات یک سری از کارها بر عهده‌ی نگهبان است و یک سری از کارها بر عهده‌ی استاد. استاد می‌تواند فقط پنج دقیقه صحبت کند و اجازه صحبت کردن بیش از این را ندارد.
مطلب دیگر اینکه ما اسم این فرد را گذاشته‌ایم استاد، چون اسم دیگری پیدا نکردیم. در حقیقت این فرد استاد جلسه نیست؛ پس استاد جلسه کیست؟ استاد جلسه تمام اعضایی هستند که مشارکت می‌کنند. استاد جلسه به‌عنوان یک گرداننده تلقی می‌شود. در جلسات رسم است که اگر نفر اول ابوعطا کوک کند، همه ابوعطا می‌زنند! اگر دشتی کوک کند، همه دشتی می‌زنند! اگر استاد با غصه و ماتم شروع کند، همه شروع به گریه می‌کنند و اگر با لطیفه شروع کند، همه می‌خندند. استاد، جلسه را راه می‌اندازد. در کلاس استاد یک ساعت درس می‌دهد، او استاد است؛ ولی استاد در کنگره 60 کسی است که جلسه را راه می‌اندازد و به همین دلیل ما برای این شخص حرمت قائلیم؛ اما باورتان نشود که واقعاً استاد جلسه هستید و نیم ساعت حرف بزنید!
-مسئله بعدی اینکه نگهبان نمی‌تواند اسامی را بنویسد. وقتی‌که نگهبان جلسه را تحویل استاد می‌دهد، دیگر نگهبان کاره‌ای نیست! اگر لازم بود که موضوعی را به استاد یادآوری کند، یادداشتی به او می‌دهد؛ ولی استاد خودش باید اسامی مشارکت‌کنندگان را بنویسد و باید بداند که در مورد مشارکت‌کنندگان، حق تقدم با تازه واردین است.
-در کلیه نمایندگی‌ها به‌جز نمایندگی آکادمی بازگشایی نمایندگی‌ها ساعت یک و نیم است.
-مرزبانی در نظر گرفته‌شده است به نام مرزبان خدمت؛ مرزبان خدمت به امر خدمت دادن به اعضا نظارت می‌کند. تمامی افرادی که داوطلب خدمت هستند بایستی همراه فالوآپ به مرزبان خدمت مراجعه کنند.
-به شاگردان آموزش بدهید که شما را به اسم‌فامیل صدا نزنند. ره‌جوها موظف‌اند فقط اسم کوچک راهنمای خود را بگویند. خانم‌ها هم همین‌طور؛ اخیراً دیده‌شده است که در برخی از فرم‌های گروه خانواده، فامیل راهنمای هم‌سفر را می‌نویسند. ما برای حفظ هویت، فقط باید اسم کوچک را بنویسیم. از بیان القاب هم باید کاملاً خودداری کنیم؛ چون وقتی فردی که مصرف‌کننده است و جایگاه و مقامی دارد، اگر او را با القابش صدا کنیم، دیگر حرف‌شنوی نخواهد داشت.
گاهی دیده می‌شود که افراد در کنگره همدیگر را با القاب صدا می‌کنند. ما می‌خواهیم در کنگره 60 از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم. چیزی که برای ما در جلسات مهم است، تجربه یک‌به‌یک ماست. مثلاً فرد در مشارکت می‌گوید: من مصرف‌کننده تریاک یا هروئین بودم؛ به من گفتند که اگر مواد مصرفی‌ات را قطع کنی و به‌جای آن الکل بخوری، مشروب مورفین را می‌شوید. فرد در جلسه این تجربه را بگوید و عنوان کند که من با این کار نابود شدم؛ چون وقتی مصرف‌کننده تریاک یا هروئین، مواد مصرفی‌اش را قطع کند و مشروبات الکلی استفاده کند، بیچاره می‌شود و تا پای مرگ پیش می‌رود؛ یعنی این کار از هر نالترکسون و دارویی بدتر است. خطرناک‌ترین کار همین است که مواد مخدر را قطع کنیم و مشروب استفاده کنیم که این کار بین مصرف‌کنندگان مواد مخدر بسیار مرسوم است. حال اگر فرد این تجربه را بیان کند، بسیار مفید است زیرا همه جهان‌بینی ما تجربه است.
و اما در خصوص دستور جلسه این هفته:
ما سه محور داریم: کار؛ تحصیل؛ قدرت
این دستور جلسه مطرح می‌کند که با کسب علم و دانش و کار کردن، انسان می‌تواند به قدرت برسد. ما در کنگره 60 برای تحصیل بسیار ارزش قائل هستیم و به همین دلیل است که بسیاری از بچه‌های ما که دیپلم ردی بودند، الآن در حال اخذ فوق‌لیسانس و حتی دکترا هستند و این خیلی عالی است.
به‌طورکلی، باید راهنماها حواسشان جمع باشد، برای افراد درمان در صدر قرار دارد؛ ولی باید این را در نظر داشته باشند که رهجو حتماً باید کار کند و نباید بیکار باشد. اگر وقت کاری یک رهجو تا ساعت نه شب است، راهنما به رهجو می‌گوید که تو باید یا کار را انتخاب کنی و یا درمان را. اگر کار رهجو صبح تا بعدازظهر باشد، حتماً باید کار بکند.
از طرف دیگر، فرد مدت‌ها بیکار بوده و در طی سفر وضعیتش کمی بهتر می‌شود، در این شرایط می‌خواهد هم کار کند، هم پولدار شود و هم انتقام بگیرد که این هم با سفر جور درنمی‌آید.
ما روزی که کنگره را شروع کردیم، مطرح کردیم که باید برای امور و پایه‌های مالی ارزش قائل شد.
قدرت شامل سه قسمت می‌شود:
1-پول که بسیار مهم است و نقش بسیار ارزشمندی دارد.
2-دانش و علم که نقش بسیار سازنده‌ای دارد.
3-تخصص.
هر سازمان، انجیو، خانواده، کشور و فردی که خواهان قدرتمند شدن است، باید تخصص، علم و دانش و پول را داشته باشد. اینکه ما انسان‌های معنوی هستیم و پول را قبول نداریم، حرف بسیار غلطی است. هر آن‌کس که دندان دهد، نان دهد، حرف بسیار غلطی است! گاهی ممکن است کارد به استخوانت برسد و چاره‌ای نداشته باشی و این سخنان را بگویی؛ ولی اگر سرپا باشی، این‌گونه نیست. خداوند راه و چاه را نشان داده است و ما باید بدانیم که چگونه زندگی خود را بالانس کنیم. شما صدقه، زکات و خمس می‌دهید، بسیار عالی است، ولی اینکه تصور کنید در برابر این کار، خداوند به شما مال زیادی خواهد داد، نه به این شکل نیست؛ بنابراین، باید فکر اساسی و اصولی کنید.
 اگر ما در کنگره 60 برای مسائل مالی ارزش قائل نبودیم، با مشکلات بسیار وحشتناکی روبرو می‌شدیم. ما در تمام قسمت‌ها ساختمان اجاره و یا رهن کرده‌ایم.
باید همه ما این را در نظر داشته باشیم که باید این سه عامل را داشته باشیم. من تا جایی که امکان داشته است، دانش را در شما به وجود آورده‌ام و من دژاکام، به هر طریقی این علم را به شما انتقال داده‌ام. زمینه کسب تخصص را هم به کمک سایرین برای شما فراهم کرده‌ام؛ مثل امتحان کمک راهنمایی، مرزبان شدن و دیده بان و ورزشبان شدن و ...
پول هم به همین ترتیب؛ باید کوه خراب شود تا دره پر شود. من هفته‌ای یک‌میلیون تومان به کنگره می‌دهم این کاری انجام نمی‌دهد اما خیلی مهم است؛ باید همه ما ازنظر پول کنگره را تقویت کنیم؛ این پول‌ها به‌اندازه دیناری در جیب من یا دیده بانان و مرزبان‌ها و راهنماها نمی‌رود.
چرا باید به کنگره پول بدهیم؟ برای اینکه این سقف بالای سر ما باشد. درمان هرکدام از ما حدود یازده میلیون تومان هزینه دارد. اگر می‌توانیم باید با تمام توان به سیستم کنگره کمک کنیم.
ما حدود پنجاه شعبه داریم که خودمان تهیه‌کرده‌ایم و هیچ‌گاه بار ما روی دوش دولت نبوده است. باید این آمادگی را داشته باشیم که حتماً برای خودمان مکان‌هایی را خریداری کنیم. آخرین بندی که ما با دولت داریم، این ساختمانی است که ستاد مبارزه با مواد مخدر در اختیار ما گذاشته است. سایر مکان‌های کنگره 60 مردمی است که یا خریده‌ایم و یا اجاره کرده‌ایم.
در حال حاضر ما در تهران بیست مرکز داریم و احتیاج به مراکز دیگری هم داریم. هر چه پول داشته باشیم، بازهم کم است، زیرا کار ما بسیار گسترده است. به کمک تک‌تک شما این کار به‌خوبی انجام‌شده است؛ حتی پانصدتومانی که شما به سبد می‌اندازید، خیلی ارزش دارد؛ چون دانه‌دانه است غله در انبار. همان پنجاه یا صد تومان شما باعث می‌شود قند و چای و آب و فتوکپی و ... خریداری شود و به نحو مطلوب، هزینه‌های جاری ما تأمین شود؛ بدون اینکه نیازمند کسی باشیم.
در خصوص زمین هم لژیون‌های مالی، کنگره را تقویت می‌کنند. در ماه مبارک رمضان، بالای پانصد میلیون تومان پول افطاری اضافه آمد که گفتیم به‌حساب زمین ریخته شود؛ اما پرداخت فطریه ها ضعیف بود. مثلاً شعبه بزرگی در مشهد چهارصد و هشتاد تومان فطریه پرداخت کردند و در مقابل لژیون کرمانشاه بیشتر از آن‌ها پرداخت داشته‌اند!
من اعلام کرده‌ام که هر شعبه‌ای که در مکان‌های دولتی قرار دارند، شش ماه فرصت دارند تا مکانی را خریداری، رهن و یا اجاره کنند؛ البته ما هم به آن‌ها کمک می‌کنیم. ما باید روی پای خودمان بایستیم و نباید وبال گردن دولت باشیم.
از این‌که به حرف‌های من توجه کردید، متشکرم.
 
نام فایل تاریخ لینک
فایل صوتی سخنان مهندس 96/4/28 دانلود

نگارنده : همسفر اکرم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .