English Version
English

سرزمین دوازدهم

سرزمین دوازدهم

در سفری که از دوری و گمشدگی بسوی شناخت خود آغاز کرده ایم؛ اکنون به منزل دوازدهم رسیده ایم. این سفر یک خط صاف و یک راه بدون پستی و بلندی و فراز و نشیب نیست. بلکه در هر لحظه و در هم دم بایستی از آمادگی لازم برای رویارویی با اتفاقات و اطلاعات جدید برخوردار باشیم. چرا که شخصی که نتواند خود را با منازل و عقاید جدید وفق دهد در حلقه تکرار گرفتار خواهد شد و این وضعیت تا زمانی ادامه می یابد که درس مورد نیاز در آن مرحله را بیاموزد.

به منظور تجدید قوا و فراهم کردن آذوقه و تجهیز خود وارد هر منزل و مهمان خانه ای که می شویم، تحت تعلیم یک دانش و پیامی قرار می گیریم که برای ادامه راه بدون شک به آن نیاز خواهیم داشت زیرا عملکرد و واکنش نیروهای بازدارنده ازانجام این سفر درونی، در هر منزل و راه متفاوت است. جایی تفکر را مورد هدف قرار می دهند و جایی ایمان را. در هرحال همواره در تلاش هستند تا چیزی که نیاز است آموخته شود، آموخته و کاربردی نشود و تمام قوایشان را برای مختل کردن فرآیند دانایی به کار می گیرند.

پیام و دانشی که برای غلبه بر ضربات نیروهای تخریبی در این قسمت از سفر بایستی آموخته شود از این قرار است: در آخر امر، امر اول اجرا می شود. یعنی ای مسافر؛ صبر پیشه کن و ایمانت را به مسیر از دست مده. زیرا در این سفری که آغاز کرده ای، برای اینکه مسمرثمر واقع گردد، یک موهبتی به تو ارزانی داشته ایم و آن "زمان" است. بدون زمان، آموزش و خلاصی از بندهای اهریمنی بسیار کند صورت می گیرد. زمان دارای قدرتی سری است. قدرتی که می تواند مطالبی که آموخته می شود را از سطوح بیرونی به سطوح داخلی و عمق وجود انسان و درون نفس نهادینه کند. با اینکار آن علم و آگاهی جزوی از وجود و صفات انسان می شود.

زمان بستری است که جهان فیزیکی در آن رشد می کند. یا به عبارتی دیگر تار و پود ماده و زمان در هم آمیخته شده اند در نتیجه در لحظه به لحظه زندگی در این جهان، زمان جادویی است که اثر خود را بر تمام هستی می گذارد و قوانینش کاملاً همه چیز و همه کس را مانند قانون جاذبه، در بر گرفته است. پس آفریدن این مولفه توسط قدرت مطلق بی حکمت نیست. تمام خواسته ها برای به اجابت رسیدن بایستی از دروازه های زمان عبور کنند. بنابراین نمی توان فرآیند رسیدن به خواسته ای را با عجله، سریعتر طی کرد. آیا می توان دانه ای را در خاک کاشت و روز و شب بی وقفه آن را آبیاری کرد تا زودتر رشد کند؟ مسلماٌ این گونه نیست و باید مدت زمان لازم طی شود. برای از بین بردن صفات ناپسند نیز بایستی زمان لازم طی شود. همان گونه که در وادی بیان شده است برای جدید شدن و تغییر شکل، باید از یک مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص عبور کرد و تمام این ارکان با گذر زمان شکل می گیرند.

همه این ضرب المثل معروف را شنیده ایم که عجله کار شیطان است. یکی از ترفندهای موثر شیطان و نیروهای بازدارنده، عجله است. شیطان در ذهن و اندیشه القا می کند که باید برای اینکه زودتر به خواسته ات برسی باید عجله کنی. شخص عجله می کند بدون اینکه نسبت به قوانین زمان مطلع باشد و این در حالی است که شیطان بر تمام این قوانین اشراف کامل دارد و در حملات از آن ها به نفع خود استفاده می کند. در ادامه اگر فرد مذکور به نتیجه ای نمی رسد زیرا زمان لازم سپری نشده است، در نتیجه در خود احساس ضعف می کند و با خود می گوید نکند من نمی توانم و بلد نیستم؟! در این قسمت شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشه اش شده و می گوید: بله؛ تو توانایی انجام این کار را نداری. اعتماد به نفس شخص از بین رفته و ناامیدی وجودش را فرا می گیرد و در ادامه از حرکت باز می ایستد؛ توقف هم برابر است با سقوط. و این گونه است که گفته می شود عجله کار شیطان است چون در نهایتاٌ به هدفش که سقوط شخص است، می رسد.

پیام این منزل، سعی در از بین بردن این گونه القاهای منفی دارد و می کوشد تا صبوری و عجله نکردن برای رسیدن به خواسته ها را آموزش دهد. مفهوم سرفصل وادی این است که هر امر و خواسته ای را که در ذهن و اندیشه خود نقشه رسیدن به آن را رسم کرده ایم، در آخر اجرا می شود. به عبارتی دیگر، انسان در جهان خاکی توانایی کن فیکون یا شو شود را ندارد. هر خواسته ای که اراده کرد، بلافاصله به او داده نمی شود و بایستی خواسته ای را که برگزید، مسیر و راهی را طی کند تا در آخر راه، امر و خواسته ای که در اول راه داشت، به وی تعلق گیرد.

می توان در قالب تمثیل این گونه بیان کرد که تصور کنید شخصی وارد رستورانی می شود. منوی غذا را نگاه کرده و غذایی را سفارش می دهد. یعنی امر و خواسته اش، آن غذای مورد نظر است. حال بایستی مدت زمانی برای پخت و پز و آماده کردن آن طی شود و وی صبر داشته باشد تا در انتهای این بازه زمانی، به امر و خواسته اش برسد.

برداشت های بسیاری می توان از این وادی داشت. یکی از برداشت هایی موثری که بنده از این وادی داشتم این بود که آموختم اکنون هر که هستم، هرچه دارم، به هر خواسته ای که رسیده ام و می رسم و خواهم رسید، هر که و هرچه از دست داده ام، همه و همه خواسته های خود من بوده اند. اگر وارد تاریکی ها شدم، خودم روزی سفارشش را دادم. اگر مدرکی گرفته ام، قتلی کرده ام، از شخصی جدا شده ام، خودم روزی خواسته اش را در ذهن پرورانده بودم. ممکن است شخصی بگوید من نخواستم که معتاد شوم. در جواب باید گفت، چرا خودت خواستی!      

ولی فراموش کرده ای...

خداوند دنیا را بر مبنای خواسته و فرمان آفریده است. یعنی کائنات سعی در برآورده کردن خواسته های انسان دارند. ولی از آن جایی که انسان موجودی فراموشکار است، فراموش می کند که در گذشته چه چیزی را سفارش داده و وقتی در انتهای راه، سفارشش را تحویل می گیرد تعجب می کند که این خواسته من نبود ولی به من اعطا شد! هرگز این گونه نیست. هیچ فعلی در دنیا بر پایه شانس و احتمال صورت نمی گیرد. هر فردی صاحب تفکرات و اوامر خودش است. پس بایستی درست اندیشید و سفارشات درست و صوابی را صادر کرد تا در آینده دچار مشکلی نشد.

درمان اعتیاد هم از این قاعده مستثنی نیست. روزی خود خواسته درمان اعتیاد را صادر کردیم. زمانی گذشت و وارد کنگره شدیم، تلاش کردیم و صبور بودیم و ناامید نشدیم تا سرانجام در آخر راه، بعد از گذشت 11 ماه، به امر و خواسته ای که سال ها پیش داشتیم، رسیدیم. پس در آخر امر، امر اول اجرا می شود به شرطی که صبر و استقامت و تلاش و کوشش را سرلوحه امور قرار داد.

وادی دوازدهم شامل یک بخش نظری و یک بخش عملی است. توصیه می شود برای درک کامل بخش نظری به متن وادی از کتاب عشق نوشته مهندس حسین دژاکام مراجعه کنید. قسمت عملی و اجرایی هم مریوط به سنت پسندیده درخت کاری است. حالا چرا درخت کاری؟ از دو زاویه می توان به این مسئله نگاه کرد. در نگاه اول متوجه می شویم که درخت کاری خود، مفهوم وادی دوازدهم را به زیبایی هرچه تمام تر آموزش می دهد. شخصی که درختی می کارد بصورت عملی می آموزد که بایستی صبور بود. در ابتدا خواسته و امر، داشتن درختی بزرگ است. نهالی کاشته و از آن مراقبت می شود. صبر و استقامت در مسیر گذاشته می شود تا در آخر امر و آخر مسیر، به درخت بزرگ و امر اول می توان رسید. در نگاه دوم، این حرکت پسندیده احیای نفس هم می باشد و شخص می آموزد که تمام موجودات دارای نفسی می باشند و همه و همه بایستی در جهت احیای نفوس تلاش کنند و نه در جهت تخریب و کشتن آن. اگر روزی روزی درختان را می بریدیم، اکنون درختان را می کاریم. اگر روزی انسان ها را از مسیر منحرف می ساختیم، اکنون در تلاش برای احیای انسان ها هستیم و این حرکت، فعلی نیست نیست جز توبه. یعنی بازگشت کردن از بدی هایی که قبلاٌ انجام داده می شد و آباد کردن خرابه ها.

ان شالله که بتوانیم 120 درخت بکاریم.

 

نویسنده: مسافر سینا مخلصی
لژیون: سینا مخلصی
نمایندگی: حکیم هیدجی
تاریخ: 94/11/27

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .