در مورد وادی دوم و تأثیر آن روی من باید بگویم که مابعد از وادی اول که تفکر کردن است و به ما نوع تفکر و مسیر درست تفکر کردن را میآموزد و راه رسیدن از مجهول به سمت یک معلوم صحیح را نشان میدهد و به ما یادآوری میکند که به اولین چیزی که باید فکر کنیم خودمان هستیم.
کارهایمان و تخریبهایی که با رفتارهای منفی به خود و خانواده و اطرافیان و جامعه وارد کردهایم و با ظاهر و باطنی خراب و ناآرام سعی در جبران و بازگشت از این مسیر ضد ارزشی میکنیم کار راحت و آسانی نیست، چون درگذشته چندان خرابی و ویرانی از خود بهجا گذاشتهایم که راه برگشت از ضد ارزشها را سخت و در پارهای از مواقع غیرممکن به نظر میرساند و قدرت حرکت را از ما سلب میکند چون تقریباً در همهجا شنیدهایم که رها شدن از بند مواد مخدر محال و غیرممکن است و شخص مصرفکننده باید تا آخر عمر این بدبختی را با خود حمل کند و با خود به گور ببرد، همین تفکر و حس ناامیدی و پوچی و ترس انسان را از مسیر صحیح و درست دور میکند و چون میخواهد که این بار سنگین را بهتنهایی دوش نکشد همواره دنبال مقصر میگردد و به زمین و آسمان ناسزا میگوید و دیگران را در به وجود آمدن این سرنوشت برای خود مقصر میداند و حتی از خداوند هم شاکی است که چرا او را به این دنیا آورده است تا اینهمه بدبختی را تحمل کند و به دوش بکشد.
ناامیدی باعث میشود که شخص نتواند اینهمه سیاهی و خرابی را جبران کند و برای جبران و گذشت از ناامیدی باید راهحل آن را بیاموزیم تا بتوانیم با آن مبارزه کنیم چون ناامیدی بار غمی است که به دوش کشیدنش سخت و رها کردنش سختتر است، پس باید راهکار آن را بدانیم و بیاموزیم که چگونه این حس منفی و مخرب را از خود جدا کنیم که وادی دوم این کار را به آموزش میدهد که درواقع چگونه با ناامیدی و ترس و پوچی مبارزه کنیم و خود را چنگال اعتیاد و تولیدات آن رها کنیم و افکار منفی را از خود دور کنیم.
در این وادی ما میآموزیم که خداوند انسان را بسیار نیرومند و باقدرت های فراوان آفریده است ولی در بسیاری از موارد یا ما استفاده کردن از این نیروها را بلد نیستم یا بهکلی آن را فراموش کردهایم، نیروهای منفی که سالها ما را در برگرفتهاند بهخوبی این را میدانند و بهراحتی نمیگذارند که ما از دست آنها رها شویم و تمام سعی خود را میکنند تا ما را در تسلط خود نگاهدارند، ناامیدی یکی از همین ترفندهاست که انسان نتواند از نیروهای درونی خود استفاده کند و بهطور صحیح بر منیت و ترس خود غلبه کند.
ما باید بیاموزیم که چگونه با آن مبارزه کنیم و اولین قدم این است که بدانیم ما جهت بیهودگی خلق نشدهایم و همهی ما و هستی با تمام موجوداتش برای انجام کار یا وظیفهای پا به هستی گذاشتهایم، جهانی که بانظم و انضباط دقیق به حرکت خود ادامه میدهد و هر موجودی وظیفه و توانایی خاصی برای ادامهی این حرکت به او سپردهشده است و انسان هم از این قضیه جدا نیست، بلکه انسان دارای قدرتهای منحصربهفردی است که او را درانجام آنها یاری میکند ولی حرکت در مسیر ضد ارزشها او را از مسیر اصلی دور کرده است که باید آن را تغییر دهد تا بتواند از ناامیدی و پوچی رها شود و اولین گام دوری از ضد ارزشهاست تا همهچیز را تغییر دهد.
البته همه اینها بستگی به این دارد که ما بخواهیم و احساس کنیم که زمان تغییر فرارسیده که از پایینترین نقطه به بالاترین و از تاریکترین به روشنترین نقطه حرکت را آغاز کنیم و در این حرکت نیروها و قدرتهای خدادادی حتماً او را یاری خواهند کرد.
یک مسافر باید اولین قدم را بردارد تا حرکت شروع شود و هر چه قدمها به سمت دوری از ضد ارزشها و بهطرف ارزشها برداشته شود تغییرات هم کمکم معلوم میشود، احساسهای خوب و امیدواری در او تقویت میشود و هر چه آموزش میگیرد و تجربه به دست میآورد (البته با کمک افراد باتجربه) حال بهتری خواهد داشت و کمکم بهفرمان عقل نزدیک و نزدیکتر میشود و حسهای دیگر او هم تقویت میشود و نور ایمان هم روزبهروز در دلش روشن و روشنتر میشود و یاد میگیرد که برای زندگی خود و سایر موجودات احترام قائل باشد، هم خود را دوست داشته باشد و هم دیگران و کل هستی را، کنگره این فن و روش را در کتاب عشق به او آموزش میدهد تا به دانایی برسد و سپس با حرکت در جهت آن قدم بردارد و از مشکلات سر راه نترسد و ناامید نشود و آنها را یکییکی حل کند.
نویسنده: مسافر محمد (لژیون محمد شیرمحمدی)
تایپ و تنظیم: مسافر سعید (لژیون عبدالله ملکی)
نـــمـــایـــنـــدگـــی حـــــر
- تعداد بازدید از این مطلب :
2668