لطفاً خودتان را معرفی کنید.
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر، تخریب ۸ سال، آخرین آنتی ایکس شیشه و تریاک، سفر اول ۱۳ ماه، روش درمان DST، داروی درمان OT، راهنما آقای حسین راد، رهایی از بند اعتیاد ۲ سال و چند روز.
چگونه وارد دنیای اعتیاد شدید؟
از یک قرص شروع شد. من نسبت به قرص ترامادول، تخریب و اعتیادآور بودن آن آگاهی نداشتم. به همین دلیل از این قرص استفاده میکردم و بعدها که متوجه شدم این قرص هم مثل مواد مخدر اعتیادآور است، ترس من نسبت به مواد مخدر هم ریخت و کمکم رو آوردم به مصرف تریاک.
چرا تصمیم گرفتید که از دنیای اعتیاد خارج شوید؟
اولین بار که اقدام به ترک کردم فقط یک امتحان بود. شنیده بودم اعتیاد را ۳ روزه میتوان ترک کرد. به همین دلیل اقدام به ترک کردم و آنجا بود که فهمیدم ترک اعتیاد به این راحتی که میگفتند نیست. سپس این جرقه در ذهنم خورد که اعتیادم را هر طور که شده باید ترک کنم، چون تبدیل شده بودم به یک مصرفکننده حرفهای و تخریبهای اعتیاد در زندگیام نمایان شده بود. در ابتدا فکر میکردم مواد مخدر برای رسیدن به اهدافم به من کمک میکند، اما بعدها دیدم که مصرف مواد مانع رسیدن به اهدافم شده و اینیک تفکر غلط بود که به خاطر آن چندین سال از زندگیام را درگیر مصرف مواد بودم. در ادامه برای ترک روشهای مختلفی را امتحان کردم ولی هیچوقت به نتیجه نرسیدم و همیشه فکر میکردم انسان بیارادهای هستم.
چطور با کنگره ۶۰ آشنا شدید؟
از طریق یکی از دوستان زمان مصرفم با کنگره آشنا شدم. دوستم در کنگره سفر کرد و به درمان رسید، راه را به من نشان داد و من هم وقتی حال خوب دوستم را دیدم احساس کردم کنگره میتواند به من کمک کند.
سفر اول برای شما سخت بود یا آسان؟
برای من سخت بود. این راه برای هرکس به یکشکل است؛ یعنی هرکسی در این راه مشکلات خودش را دارد. مشکلات من در سفر اول زیاد بود ولی همیشه این مسئله در ذهنم بود که سختیها و گرفتاریهای زندگی نمیتوانند مانع رسیدن من به هدفم شوند. واقعاً خواسته رهایی را داشتم و به همین دلیل با شرایطی که داشتم به راه خودم ادامه دادم و به رهایی رسیدم.
در کنگره ۶۰ رسیدن به جایگاه کمک راهنمایی یک موفقیت محسوب میشود. رمز این موفقیت برای شما چه بود؟
در سفر اول یک هدف مشخص داریم و آنهم رسیدن به رهایی است؛ اما در سفر دوم ممکن است من هنوز هدفم را پیدا نکرده باشم و یا حتی برعکس، ممکن است اهداف زیادی را پیش روی خودم ببینم. به نظر من تا زمانی که من هدفم را پیدا نکنم، ادامه راه سخت خواهد بود؛ اما اگر بتوانم هدف و خواستهام را پیدا کنم قطعاً در ادامه راه سختیها، برای من آسان خواهد شد. من در سفر دوم اهدافم را اولویتبندی کردم و رسیدن به جایگاه کمک راهنمایی را در اولویت اول قرار دادم، در ادامه برای رسیدن به آن تلاش کردم و خدا را شکر توانستم به این جایگاه برسم.
طبق فرمایش جناب مهندس، کنگره ۶۰ هدف نیست، یک وسیله است. برداشت شما درباره این جمله چیست؟
کنگره ۶۰ یک وسیله است، به نظر من این وسیله خودش یکزمانی هدف است. چون من باید به این وسیله برسم تا بتوانم از آن در زندگیام و در راه رسیدن به اهدافم استفاده کنم. این وسیله در ابتدا خودش یک هدف است و زمانی که به آن میرسم، میتوانم بهعنوان یک وسیله از آن استفاده کنم.
هدف شما از رسیدن به جایگاه کمک راهنمایی و لژیون داری چه بود؟
هدف من این بود که یک اثر خوب از خودم بهجا بگذارم. من در بیشتر زندگیام نهتنها اثر مثبتی نداشتهام، بلکه اثر منفی داشتهام بهخصوص در زمان اعتیاد. الآن هم به این هدفی که دارم نرسیدم، سعی خودم را میکنم تا با استفاده از این جایگاهی که در اختیارم است، بتوانم اثر خوبی از خودم در این دنیا بهجا بگذارم.
آیا در سفر دوم هم در زندگیتان برای رسیدن به اهدافی که داشتهاید به مشکل و یا مانعی برخورد کردهاید؟
قطعاً همینطور است. سختیها همیشه هستند. مسیر زندگی همیشه هموار نیست.
در چنین شرایطی آموزشهای کنگره چه تأثیری در زندگیتان داشته؟
قطعاً مؤثر بوده. آموزشهای کنگره من را محکم میکند. اگر انسان آموزش ببیند، میتواند با تفکر کردن و استفاده از آموزشهایش روش حل مسائل را پیدا کند و یکییکی اقدام به حل مسائل کند. این مسئله باعث میشود انسان آرامش خود را در زندگی حفظ کند.
حرف پایانی؟
تشکر میکنم از شما تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰.
با تشکر از آقای جواد زندی.
تهیه گزارش: مسافر احمد
منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2693