نوشتار خود را با سؤالی که سالها ذهنم را مشغول خود کرده بود آغاز میکنم، سؤالی که تا قبل از ورود به کنگره، جواب قانعکنندهای برای آن پیدا نکرده بودم، این بود که چرا بعد از آشنایی من با مواد مخدر، جسم من چه در زمان مصرف و چه در قطع مصرف به حالت طبیعی برنمیگشت؟
قبل از افتادن در گردباد اعتیاد و در سنین نوجوانی سرشار از انرژی و نیرو بودم و خستگی و بیحالی برایم معنایی نداشت، من دوران تفننی بسیار کوتاهی داشتم و خیلی سریع به نقطه اجبار به مصرف رسیدم. روزهایی که جسمم تحت تأثیر مصرف مواد، پر از انرژی کاذب میشد، خیلی زود سپری شدند و دیگر از آنهمه شور و حال خبری نبود، در مقاطعی هم که قطع مصرف میکردم و دوران بهاصطلاح سمزدایی را میگذراندم و پاک میشدم هر چه انتظار میکشیدم، از جسمی سرحال و شاداب خبری نمیشد.
حتی یکی از این انتظارها 2 سال طول کشید، ولی جسم به حالت ایده آل برنمیگشت و همیشه گیج و سرگردان به دنبال سؤالم بودم، که چرا جسم من خوب نمیشود؟
بعد از ورود به کنگره 60 با کلمه سیستم ایکس روبرو شدم، اما خیلی برایم گنگ و بیمعنا بود، چون ایکس را بهعنوان مجهول میشناختم و کلمه سیستم مجهول برایم قابلدرک نبود، پس از مدتی فهمیدم که این سیستم مجهول و ناشناخته در رأس هرم تمامی سؤالاتم در مورد احیای جسم است. با اشتیاق فراوان شرکت در کارگاههای آموزشی کنگره 60 را ادامه دادم که متوجه شدم، جسم من مواد شبه افیونی مثل آدرنالین، انکفالین، دوپامین و غیره تولید میکند، که پتانسیل لازم برای زندگی روزمره و حتی مواد لازم برای نقاط آسیبدیده را تأمین میکند و من با واردکردن مواد افیونی به بدن تولید طبیعی و خدادادی این کارخانه را متوقف کرده بودم، درست مثل واردات اجناس خارجی و قاچاق که تولید داخلی را از کار میاندازد، حال چه باید کرد!؟
در سیدیهای مختلفی از آقای مهندس دژاکام شنیدم که، کسانی که بهصورت سقوط آزاد قطع مصرف میکنند، هرگز جسم آنها به حالت طبیعی برنمیگردد، با دلایلی که عنوان میکردند تقریباً متقاعد شده بودم که براثر مصرف مواد مخدر، تعادل ناقلهای عصبی جسم من از بین رفته است و مشکل من همین است.
تا اینجا صورتمسئله برایم مشخصشده بود و باید راهحلهای موجود و تجربهشده را پیاده میکردم، با توجه به مثال تولید داخلی، میتوانستم بپذیرم که خط تولید یک کارخانه ازکارافتاده میتواند بهیکباره به دوران اوجی که درگذشته داشته است برگردد و این خواسته باید بهمرورزمان و با درایت و دانایی به حالت ایده آل برسد و نیاز به برنامههای معین و تجربهشده دارد.
برای اینکه تخریب در سیستم ایکس به دو صورت باسیم و بیسیم انجام میشود، باسیم که با مصرف مواد مخدر و روانگردان و بیسیم که با افکار منفی ایجاد میشود، برای درمان و سازندگی در سیستم ایکس هم باید در هر زمینه برنامههایی صورت پذیرد.
در قسمت باسیم باید طبق دستور راهنما داروی OT را مصرف کنیم و تاریخ دقیق تیپر را رعایت کنیم، تا جسم احیا شود و در قسمت بیسیم باید از ضد ارزشها و افکار منفی و یاس و ناامیدی دوریکنیم.
احیای جسم نیاز به رعایت موارد بسیاری دارد که باید بهمرورزمان و شرکت در کارگاههای آموزشی کنگره 60 آنها را بیاموزیم، من میتوانم با امیدواری، مثبت نگری، اعتقاد و ایمان به خداوند، عمر طولانیتر و شادتری داشته باشم و اگر بتوانم سیستم ایکس را بالانس کنم، خیلی از بیماریها نیز از بین میرود.
به امید روزی که تمامی اعضای کنگره 60 اعم از مسافر و همسفر بتوانند سیستم ایکس خود را به بهترین شکل ممکن راهاندازی کنند.
تهیه گزارش: جلال جهانگرد از لژیون آقای آرش یوسفی
نگارنده: یوسف دارایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1948