English Version
English

کارگاه های آموزشی کنگره60 نمایندگی لوئی پاستور

کارگاه های آموزشی کنگره60 نمایندگی لوئی پاستور
یازدهمین جلسه  از دور هفدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی پاستور ویژه مسافران و هم‌سفران در روز پنجشنبه مورخه 95/6/4 با دستور جلسه "سیستم ایکس " با استادی  آقای علی‌اصغر حسین مردی، نگهبانی آقای علی نورعلی و دبیری موقت آقای حمید رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود. همچنین در این روز جشن دومین سال رهایی آقای علی شاملوی عزیز برگزار شد.
 

خلاصه سخنان استاد:

پایه و اساس درمان در کنگره شصت ساختن سیستم ایکس است. شاید نودوپنج درصد از ما راه‌های مختلفی را برای درمان طی کردیم ولی هیچ‌کسی نگفت که مشکل کار کجاست. کجا و یا چه چیزی را باید درمان یا اصلاح کرد و حتی خودمان هم نمی‌دانستیم مشکل کجاست. مثلاً بعد از سال‌ها استفاده از مواد، برای درمان، قرص‌های مختلف می‌دادند یا مثلاً طرف را می‌بستند ولی اصلاً نمی‌دانستند که چه چیزی باید ازنو ساخته شود، نه درمانگر می‌دانست چه می‌کند نه درمان شونده؛ و اولین و تنها جایی که توانست این موضوع را بداند کنگره شصت بود. تمام حالات انسان شامل خوشحالی ناراحتی غم شادی ترس اضطراب تنبلی و هر چیزی که فکرش را بکنیم تحت کنترل همین سیستم ایکس است که با ترشح هورمون‌هایی در مغز انسان این حالات به وجود می‌آید. که با تغییرات و از تعادل خارج شدن این ترشحات حالات و بیماری‌هایی در انسان پدید می‌آید.

مواد مخدر چون توانایی عبور از خون و ورود به مغز رادارند باعث از تعادل خارج شدن غدد ترشح‌کننده این هورمون‌ها می‌شوند.

 به‌عنوان‌مثال فرض کنید در یک مکان کاملاً حبس شده‌اید و هیچ راه فراری نیست و افرادی با اسلحه وارد این مکان می‌شوند پس چون زور و قدرت دست آن‌هاست شما ناچار به پیروی از فرمان‌ها این اشرار هستید چون دیگر کنترل اوضاع از دست شما خارج‌شده است.


 

کنگره شصت می‌گوید که سیستم ایکس باید به‌روز اول برگردد و کنترل اوضاع بدن فقط در دست این سیستم باشد نه مواد. مثلاً فرض کنید دندان‌درد دارید با خوردن مسکن به‌تنهایی دندان شما درمان نمی‌شود بلکه باید پوسیدگی دندان برطرف شود. شاید با کمپ رفتن یا جایگزین مواد کردن مدتی از دست مواد خلاص شویم ولی درمان صورت نگرفته است و چیزی ساخته و اصلاح‌نشده است. درکنگره شصت سیستم ایکس که به‌واسطه مصرف مواد موجب تنبلی غدد شده بود و غدد بدن دیگر هورمون‌های موردنیاز را تولید نمی‌کردند یا به‌طور کل از تعادل خارج بودند اصلاح می‌کند. مثلاً تولیدکننده دوپامین در بدن به‌واسطه مصرف مواد مخدر قطع‌شده والا ناگهانی هم دیگر از بیرون وارد بدن نشود خب چه اتفاقی میفتد؟! تا زمانی که سیستم به روال تولید طبیعی برنگردد انسان دچار وسوسه و نیاز و درنتیجه برگشت به مصرف و عدم درمان می‌شود.
کنگره با روش دی اس تی و شربت اوتی و پله‌های بیست‌ویک روزه و برخی دستورات شرایطی را محیا می‌کند تا سیستم ایکس به تعادل طبیعی خود برگردد و اصلاح و درمان شود. چون بدن انسان تا زمانی که زنده است می‌تواند خود مرمت و اصلاح بازسازی کند اما باید شرایط لازم را نیز به وجود آورد. مثلاً وقتی دست انسان می‌شکند باید در ابتدا استخوان‌ها را در جای خود قرارداد و شرایطی را برای عدم جابجایی آن‌ها ایجاد کرد و زمان لازم نیز سپری شود تا مجدداً استخوان شکسته جوش بخورد و ترمیم شود. در کنگره نیز ایجاد شرایط لازم به عهده خود مسافر است. برخی مسائل باعث تخریب سیستم ایکس می‌شود مثل بی‌خوابی اضطراب، غیبت کردن، پرخاشگری، افکار منفی، عصبانیت و... سیستم ایکس هم با سیم و هم بی‌سیم ممکن است دچار تخریب شود باسیم مثل مصرف مواد بی‌سیم مثل افکار و نیروهای منفی. چنانچه در قسمتی با شربت سیستم ایکس را اصلاح می‌کنیم در نگهداری آن باید مراقب باشیم که در قسمت‌های دیگر با اعمال و افکار منفی تخریب ایجاد نکنیم.
استاد در ادامه تولد دوسالگی آقای علی شاملو را تبریک گفتند و در ضمن تعریف خاطراتی، از خصوصیات بارز اخلاقی ایشان مثل محبت و احترام به استاد، حجب و حیا و بسیاری دیگر از محسنات اخلاقی ایشان را یادآور شدند.


 

 
آرزوی علی:
آرزو می‌کنیم تمام افرادی که در تاریکی مصرف مواد مخدر هستند و راهی برای درمان و خروج از تاریکی پیدا نمی‌کنند هرچه زودتر راه کنگره را پیدا کنند و زودتر سفر خود را شروع کنند و لذت رهایی و درمان را بچشند.

خلاصه صحبت‌های علی:
در ابتدا تشکر می‌کنیم از حمایت شما دوستان خوشحالم که در میان شما هستم. سخنان خود را با آیه‌ای از قران شروع می‌کنیم. هرکس از خدا پروا کند خدا بر او راه بیرون شدنی قرار می‌دهد وازجایی که حسابش را نمی‌کند به او روزی می‌دهد و هرکس به خدا اعتماد کند خدا برای او بس است خدا فرمانش را به انجام رسانده به‌راستی خدا برای هر چیزی اندازه‌ای مقرر کرده است.
اینکه کنار راهنمای خودم نشستم احساس می‌کنیم که کوهی پشتم هست و خیالم راحت است؛ مدتی بود که ایشان را ندیده بودم و احساس کمی و کاستی داشتم. قدر راهنمای خود و درکنارش بودن را بدانید. با تمام وجود ازایشان تشکر می‌کنیم و دستشان را می‌بوسم چون خیلی کمک و تحمل کردند و من را از بحران عبور دادند؛ و از مهندس تشکر می‌کنیم به نظرم کار ایشان اگر از کار پیامبران بیشتر نباشد کمتر هم نیست چراکه مهندس افرادی را از تاریکی به نور هدایت کرد که هیچ دستاویزی برای نجات خود نداشتند و هیچ امیدی هم برای پایان یافتن تاریکی و رسیدن به نور نداشتند. 
زمانی که مصرف‌کننده بودم دائماً خودم را در حال سقوط در یک چاه بی‌انتها می‌دیدم در یک تاریکی مطلق و هیچ دستاویزی برای جلوگیری از سقوط و نجات پیدا نمی‌کردم.
یادم هست روزی در برگشت از دانشگاه شیشه مصرف کرده بودم و در توهم بودم که اوضاع خوب به دست‌فروشی رسیدم کتاب میفروخت چند تا خریدم بردم خانه. بعد از مدت‌ها یکی از آن‌ها را اتفاقی برداشتم و خواندم و آن کتاب عبور از منطقه شصت درجه زیر صفر مهندس بود. حالم کمی بهتر شد چون فهمیدم امیدی برای رهایی هست و به آکادمی مراجعه کردم. ولی بعد از اولین جلسه مشاوره فکر کردم دیگر متوجه همه‌چیز شدم و راه رو بلد شدم و دیگر نرفتم کنگره. بعد از چند ماه که مصرف نکردم دوباره برگشت خوردم و این بار تمام امیدی که داشتم باز از بین رفت ناامید شدم. و دائماً از خدا مرگ خودم رو می‌خواستم چون زجر و ناراحتی خانواده رو می‌دیدم. ولی به خواست مادرم و لطف خدا مجدداً وارد کنگره شدم و به لطف راهنمای عزیزم هرچند سفر سختی بود ولی به انتها رسید و از آن فاز عبور کردم.
الآن که فکر می‌کنیم واقعاً می‌بینم که دیگر آن حس و حال سابق کاملاً برای من غریب است و انگار که اصلاً من مصرف‌کننده نبودم. این نوید رو به همه سفر اولی‌ها می‌دهم که بعد از ورود به سفر دوم زمانی می‌رسد در زندگانی، که هرروز معجزه‌ای می‌بینید روزبه‌روز حال بهتری پیدا می‌کنیم. یک‌چیزی که کنگره شصت را از سایر ارگان‌های مشابه یا درمان‌های دیگر متمایز می‌کند همین است. کنگره مثل معدن طلایی بی‌انتها است که تنها یک قطعه طلایی که هر شخصی می‌تواند از بین هزاران تکه طلا بردارد همین درمان و رهایی از اعتیاد است. حالا اگر من فقط درمان شوم و دیگر در کنگره نمانم و ادامه ندهم و بگویم دیگر بس است و به طلاهای دیگر احتیاج ندارم مسلماً در حق خودم ظلم کرده‌ام.
دست‌بوس جناب مهندس و تمامی عزیزان و ایجنت و مرزبان محترم و راهنمای بزرگوارم و خانواده عزیزم و کلیه شما دوستان هستم که به رهایی من کمک کردند.


تهیه گزارش و تایپ: مسافر صفر
لژیون: علی نورعلی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .